دیوان رضیالدین ارتیمانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۳
دیوان رضیالدین ارتیمانی | |
---|---|
پدیدآوران | رضي الدين ارتيماني (نويسنده) امامي، محمدعلي (گرد آورنده) |
عنوانهای دیگر | ديوان رضي الدين آرتيماني مشتمل بر ساقي نامه و سوگندنامه غزليات - قصائد - رباعيات - مقطعات - مفردات |
ناشر | خيام |
مکان نشر | ايران - تهران |
موضوع | شعر فارسي - قرن 11ق. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 6266 /د9 |
دیوان رضیالدین ارتیمانی، مجموعه اشعار شاعر توانمند، رضیالدین ارتیمانی، مشتمل بر ساقینامه، سوگندنامه، غزلیات، قصاید، رباعیات، مقطعات و مفردات است. این مجموعه به اهتمام محمدعلی امامی، گردآوری و تصحیح شده است.
ساختار
کتاب، دارای یک مقدمه از محمدعلی امامی است و محتوای آن در سه بخش (ساقینامه و سوگندنامه – غزلیات و قصاید – رباعیات و مقطعات و مفردات) ارائه گردیده است.
گزارش محتوا
اشعار دیوان حاضر، دربردارنده مفاهیم عرفانی و ادبی برازندهای است. رضی در سرودن غزل و قصیده و رباعی مهارت نشان داده و در بهکار بردن مفاهیم عالی و رسانیدن معانی عرفانی، توانایی داشته. سادگی انتخاب و روانی بیان از ویژگیهای شعر اوست. ساقینامهاش استادانه طرح، شاعرانه دنبال میشود و ماهرانه به پایان میرسد. سوگندنامه وی قدرت شاعرانه و سیمای ادبی او را بهخوبی نشان میدهد و همین زادههای طبع شیوای اوست که مورد توجه صاحبنظران و ادبدوستانش قرار داده و شاید اگر رضی جز ساقینامه و سوگندنامه شعر دیگری نسروده بود، همان مقام ادبی و عرفانی را داشت که اکنون دارد.
رضی از آن جمله شاعرانی است که به قول «هرمان اته» راه خود را پیموده و در بند وزن و قافیه متصنع نبوده و در حقیقت شعر را بهخاطر نشان دادن واقعیات و جلوهگر ساختن احساسات میسروده، نه به ضرورت احتیاج و تشریفات. «اته» مینویسد:
طالع شعر فارسی در هند شبیه طالع شعر در خود ایران بود؛ در ایران هم بهتدریج ابتکار از بین رفت و فقط صاحبنظرانی بر سبیل ندرت به ظهور رسیدند که در بند وزن و قافیه متصنع نبودند و راه خود را پیمودند و در سرودههای خود احساسات بیشائبه خود را جلوهگر ساختند. نظیر حلقه دربار اکبر شاه، در همان زمان مجلسی از شاعران، به دربار پادشاه صوفی، یعنی شاه عباس بزرگ گرد آمدند که اکثر آنان غزلسرا بودند. متقدمترین این جمع مولانا والی از دشت بیاض خراسان یا به قولی قهستان بود که شهرتش حتی در عهد شاه طهماسب، آغاز شد و به سال 1012 کشته گردید. بعد از او میتوان رضی ارتیمانی را ذکر کرد که پدرش ابراهیم ادهم، ناظم «خسرو و شیرن» بود[۱].
درباره تعداد اشعاری که از رضی برجای مانده، سخن متفاوت است؛ رضاقلی خان هدایت، اشعار او را یکهزار بیت نوشته. تذکره سرو آزاد مینویسد: دیوان مختصری از او به نظر آمده. آذر بیگدلی، مؤلف آتشکده آذر، اشعار وی را به یکهزار بیت تخمین زده و ادیب دانشمند، آقای احمد گلچین معانی در پاورقی صفحه 938 تذکره میخانه، مجموع اشعارش را تا یکهزاروپانصد بیت نوشته. به هر صورت در مجموعه حاضر سعی شده است کلیه آثار این شاعر در دسترس علاقهمندان قرار گیرد و اگر هم غیر از این شعری داشته باشد، باید منتظر فرصتی بود تا در آینده به کمک ادبدوستان به این مجموعه افزوده گردد؛ زیرا به حکم «ما لا يدرك كله لا يترك كله»، انصاف نبود بیش از این گرد فراموشی چهره شاعر را بپوشاند.
بهر انجام، سخن بر سر کم و بیشی نیست، بلکه آنچه مهم است شخصیت بارز و ادبی رضی است که آن نیز از لابهلای همین مقدار اندک آشکار و هویدا میگردد[۲].
ساقینامه رضیالدین ارتیمانی، مشتمل بر اشعار عرفانی با مضامین عالی و گرانبهاست؛ از آن جمله، ابیاتی است چون:
بیایید تا جمله مستان شویم | ز مجموع هستی پریشان شویم | |
چو مستان به هم مهربانی کنیم | دمی بیریا زندگانی کنیم | |
بگرییم یکدم چو باران به هم | که اینک فتادیم، یاران ز هم | |
جهان منزل راحتاندیش نیست | ازل تا ابد یک نفس بیش نیست |
در برخی اشعاری که از رضی باقی مانده، نشانههای بارزی از عرض ارادات به امیرالمؤمنین(ع) و خاندان عترت یافت میشود، همچون:
الهی به مستان میخانهات | به عقلآفرینان دیوانهات | |
به دردیکش لجه کبریا | به ساقی کوثر، به شاه نجف | |
به دری که عرش است او را صدف | که اینک فتادیم، یاران ز هم | |
به نور دل صبحخیزان عشق | ز شادی به اندهگریزان عشق |
[۳].
از جمله غزلیات پرشور و زیبای این شاعر توانمند است:
آنچنان داده عشق جوش مرا | که ز سر رفته عقل و هوش مرا | |
عقل کلی شده فراموشم | بسکه مالیده عشق، گوش مرا |
[۴].
از این سراینده توانا قصیدهای بسیار زیبا و پرمحتوا در مدح مولای متقیان علی(ع) بهجا مانده است که با این ابیات آغاز میشود:
دگر چه شد که دلم برکشید ناله زار | دگر چه رفت که سر نیست در غم دستار | |
صبا چه گفت به بلبل ز بیوفایی گل | که همچو اخگر آتشفشان شد از منقار | |
مگر که یار شکسته است ساغر پیمان | مگر که دوست گذشته است از سر اقرار |
[۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در کتاب ذکر نگردیده است. در پاورقیها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر گردیده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.