معجم الأدباء (یاقوت حموی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون  
    |کد اتوماسیون  
    |data-type='automationCode'|2495
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE2495AUTOMATIONCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    خط ۴۹: خط ۴۹:




    «معجم الأدباء»، اثر ياقوت حموى رومى، با تحقيق دكتر احسان عباس، تذكره‌اى است مفصل در شرح احوال اهل ادب، اعم از شاعران، نحويان، لغت‌شناسان، نسب‌شناسان، اخباريون، مورخان، مفسران، قراء، وراقان، كاتبان و خطاطان مشهور، از قرون اوليه هجرى تا زمان حيات مؤلف در 626ق (دسترنجى، حكيمه، ص 201).
    «معجم الأدباء»، اثر ياقوت حموى رومى، با تحقيق دكتر احسان عباس، تذكره‌اى است مفصل در شرح احوال اهل ادب، اعم از شاعران، نحويان، لغت‌شناسان، نسب‌شناسان، اخباريون، مورخان، مفسران، قراء، وراقان، كاتبان و خطاطان مشهور، از قرون اوليه هجرى تا زمان حيات مؤلف در 626ق <ref>دسترنجى، حكيمه، ص 201</ref>.


    كتاب به زبان عربى و در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.
    كتاب به زبان عربى و در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.


    نويسنده در مقدمه كتاب خود، گاه آن را «إرشاد الأريب في معرفة الأديب» ناميده، ولى در مواضع ديگر، نام‌هاى مختلفى به آن داده است، چون: «معجم الأدباء»، «أخبار الأدباء»، «كتاب الأدباء» و نيز «أخبار النحويين» و ابن شعار آن را «معجم أئمة الأدباء» ناميده است. ابن المستوفى گويد كه مؤلف، كتاب خود را «إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب» ناميده بود، ولى بعد آن را «إرشاد الألباء إلى معرفة الأدباء» ناميد (عبدالمحمد آيتى، ص 7).
    نويسنده در مقدمه كتاب خود، گاه آن را «إرشاد الأريب في معرفة الأديب» ناميده، ولى در مواضع ديگر، نام‌هاى مختلفى به آن داده است، چون: «معجم الأدباء»، «أخبار الأدباء»، «كتاب الأدباء» و نيز «أخبار النحويين» و ابن شعار آن را «معجم أئمة الأدباء» ناميده است. ابن المستوفى گويد كه مؤلف، كتاب خود را «إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب» ناميده بود، ولى بعد آن را «إرشاد الألباء إلى معرفة الأدباء» ناميد <ref>عبدالمحمد آيتى، ص 7</ref>.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۶۰: خط ۶۰:
    كتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در هفت جلد، تنظيم شده است.
    كتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در هفت جلد، تنظيم شده است.


    نويسنده در كتاب خود، از نحويان، لغت‌شناسان، نسب‌شناسان، اخباريان، مورخان، وراقان معروف، كاتبان مشهور، صاحبان رسايل مدون و خطاطان حكايت كرده و كوشيده است تاريخ ولادت و وفات و آثار هريك از آن‌ها را ذكر كند و نيز نسب آنان را تا جايى كه برايش ممكن بوده، برشمارد و نيز شمارى از شعرهايشان را بياورد، ولى به قصد ايجاز مطلب، اسانيد روايات را حذف كرده، ولى منابع هر روايت را آورده است. همچنين شرح حال برخى را به‌تفصيل آورده، چون شرح حال صاحب بن عباد، ابوحيان توحيدى، ابوالفتح بن عميد و وزير، مهلبى، محمد بن جرير طبرى و شافعى (عبدالمحمد آيتى، ص 7).
    نويسنده در كتاب خود، از نحويان، لغت‌شناسان، نسب‌شناسان، اخباريان، مورخان، وراقان معروف، كاتبان مشهور، صاحبان رسايل مدون و خطاطان حكايت كرده و كوشيده است تاريخ ولادت و وفات و آثار هريك از آن‌ها را ذكر كند و نيز نسب آنان را تا جايى كه برايش ممكن بوده، برشمارد و نيز شمارى از شعرهايشان را بياورد، ولى به قصد ايجاز مطلب، اسانيد روايات را حذف كرده، ولى منابع هر روايت را آورده است. همچنين شرح حال برخى را به‌تفصيل آورده، چون شرح حال صاحب بن عباد، ابوحيان توحيدى، ابوالفتح بن عميد و وزير، مهلبى، محمد بن جرير طبرى و شافعى <ref>عبدالمحمد آيتى، ص 7</ref>.


    نويسنده عنوان‌ها را به ترتيب حروف هجا آورده است؛ هرچند اين ترتيب، به‌دقت رعايت نشده و گاه شرح حال شاعران را نيز در زمره شرح حال ادبا آورده است (همان).
    نويسنده عنوان‌ها را به ترتيب حروف هجا آورده است؛ هرچند اين ترتيب، به‌دقت رعايت نشده و گاه شرح حال شاعران را نيز در زمره شرح حال ادبا آورده است <ref>همان</ref>.


    نويسنده، براى تأليف اثر خود، از بيست سالگى آغاز تحقيق كرده است. او، در طى سفرهاى خود، اغتنام فرصت كرده و از محضر بسيارى از دانشمندان بزرگ، بهره جسته و از چندين كتابخانه باشكوه و كم‌نظير آن روزگار، توشه برگرفته و سرانجام، با استفاده از قريب دويست و پنجاه منبع، شرح حال و اخبار بزرگان هر صنفى از ادب را با نظم الفبايى (با اعتبار دست‌كم چهار حرف نخست نام صاحب ترجمه) گرد آورده است (س. س، ك، ص 192).
    نويسنده، براى تأليف اثر خود، از بيست سالگى آغاز تحقيق كرده است. او، در طى سفرهاى خود، اغتنام فرصت كرده و از محضر بسيارى از دانشمندان بزرگ، بهره جسته و از چندين كتابخانه باشكوه و كم‌نظير آن روزگار، توشه برگرفته و سرانجام، با استفاده از قريب دويست و پنجاه منبع، شرح حال و اخبار بزرگان هر صنفى از ادب را با نظم الفبايى (با اعتبار دست‌كم چهار حرف نخست نام صاحب ترجمه) گرد آورده است <ref>س. س، ك، ص 192</ref>.


    منابع مهم او عبارتند از: «فهرست» ابن نديم، «يتيمة الدهر» ثعالبى، «تاريخ بغداد» خطيب، «تاريخ دمشق» ابن عساكر، «تاريخ نيشابور» حاكم، «المقتبس» ابن حيان، «معجم الشعراء» مرزبانى، «خريدة القصر» عماد اصفهانى، «مراتب النحويين» ابوطيب لغوى، «نشوار المحاضرة» تنوخى، «أخلاق الوزيرين» ابوحيان توحيدى، «طبقات النحويين» زبيدى و آثار علماى اندلس، چون «جذوة المقتبس» حميدى، «الصلة» ابن بشكوال، «الذخيرة» ابن بسام و علماى صقليه چون حسن بن يحيى فقيه صقلى و ابن القطاع و نيز «قلائد العقيان» ابن خاقان و كتاب‌هايى چون «تاريخ اصفهان»، «تاريخ بيهق»، «تاريخ خوارزم»، «تاريخ مرو»، «تاريخ هرات» و تاريخ «همدان». گاه نيز از مؤلفى نام برده، ولى از كتابى كه از آن بهره گرفته، ياد نبرده است (عبدالمحمد آيتى، ص 7).
    منابع مهم او عبارتند از: «فهرست» ابن نديم، «يتيمة الدهر» ثعالبى، «تاريخ بغداد» خطيب، «تاريخ دمشق» ابن عساكر، «تاريخ نيشابور» حاكم، «المقتبس» ابن حيان، «معجم الشعراء» مرزبانى، «خريدة القصر» عماد اصفهانى، «مراتب النحويين» ابوطيب لغوى، «نشوار المحاضرة» تنوخى، «أخلاق الوزيرين» ابوحيان توحيدى، «طبقات النحويين» زبيدى و آثار علماى اندلس، چون «جذوة المقتبس» حميدى، «الصلة» ابن بشكوال، «الذخيرة» ابن بسام و علماى صقليه چون حسن بن يحيى فقيه صقلى و ابن القطاع و نيز «قلائد العقيان» ابن خاقان و كتاب‌هايى چون «تاريخ اصفهان»، «تاريخ بيهق»، «تاريخ خوارزم»، «تاريخ مرو»، «تاريخ هرات» و تاريخ «همدان». گاه نيز از مؤلفى نام برده، ولى از كتابى كه از آن بهره گرفته، ياد نبرده است <ref>عبدالمحمد آيتى، ص 7</ref>.


    ياقوت به شعر مولع بود؛ چنان‌كه شرح حال‌ها كمتر اتفاق مى‌افتد كه با شعر صاحب ترجمه، همراه نباشد، حتى زمانى هم كه صاحب ترجمه به سرودن شعر مشهور نباشد. وى شعر هم مى‌سروده، ولى اشعارش مدون نشده است. آنان كه شرح حالش را نوشته‌اند، ابياتى از او نقل كرده‌اند (همان، ص 8).
    ياقوت به شعر مولع بود؛ چنان‌كه شرح حال‌ها كمتر اتفاق مى‌افتد كه با شعر صاحب ترجمه، همراه نباشد، حتى زمانى هم كه صاحب ترجمه به سرودن شعر مشهور نباشد. وى شعر هم مى‌سروده، ولى اشعارش مدون نشده است. آنان كه شرح حالش را نوشته‌اند، ابياتى از او نقل كرده‌اند <ref>همان، ص 8</ref>.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==




    در مقدمه محقق، به نكاتى پيرامون كتاب، اشاره شده است (مقدمه محقق، ص 5).
    در مقدمه محقق، به نكاتى پيرامون كتاب، اشاره شده است <ref>مقدمه محقق، ص 5</ref>.


    نويسنده در مقدمه، از سبب تأليف، منابع تحقيق، روش كار، عذر تقصير احتمالى، تسميه كتاب و امساكش در قرار دادن اين اثر در اختيار ديگران سخن گفته و افزوده است كه چون كتابش را به هيچ دولت‌مردى اتحاف نكرده، به‌جاى صله، از خوانندگان دعاى خير طلب مى‌كند. وى در مقدمه‌اش از علم ادب دفاع جانانه‌اى كرده و با نقل سخنانى از بزرگان دين و دانش، فصلى در فضيلت ادب و اديبان و نكوهش جهل و جاهلان و فصلى ديگر در فضيلت علم اخبار، پرداخته و آن‌گاه متن اصلى كار خود را آغاز كرده است (س. س، ك، ص 192).
    نويسنده در مقدمه، از سبب تأليف، منابع تحقيق، روش كار، عذر تقصير احتمالى، تسميه كتاب و امساكش در قرار دادن اين اثر در اختيار ديگران سخن گفته و افزوده است كه چون كتابش را به هيچ دولت‌مردى اتحاف نكرده، به‌جاى صله، از خوانندگان دعاى خير طلب مى‌كند. وى در مقدمه‌اش از علم ادب دفاع جانانه‌اى كرده و با نقل سخنانى از بزرگان دين و دانش، فصلى در فضيلت ادب و اديبان و نكوهش جهل و جاهلان و فصلى ديگر در فضيلت علم اخبار، پرداخته و آن‌گاه متن اصلى كار خود را آغاز كرده است <ref>س. س، ك، ص 192</ref>.


    نويسنده در هر مورد، به ضبط نام، تولد و وفات و ذكر آثار و اخبار صاحبان تراجم همت داشته و اگر ايشان را در نظم يا ترسل عربى دستى بوده است، از شعر و بعضا از رسايل ايشان، نمونه‌اى آورده است. او براى پرهيز از تطويل، اسانيد روات را حذف، اما منابع اصلى خود را ذكر كرده است (همان).
    نويسنده در هر مورد، به ضبط نام، تولد و وفات و ذكر آثار و اخبار صاحبان تراجم همت داشته و اگر ايشان را در نظم يا ترسل عربى دستى بوده است، از شعر و بعضا از رسايل ايشان، نمونه‌اى آورده است. او براى پرهيز از تطويل، اسانيد روات را حذف، اما منابع اصلى خود را ذكر كرده است <ref>همان</ref>.


    در اين اثر، شرح حال بسيارى از نويسندگان و دانشمندان ايرانى نيز ضبط شده كه براى تحقيق در تاريخ ادب ايران، ارزش و اهميت بسيار دارد (س. س، ك، ص 192).
    در اين اثر، شرح حال بسيارى از نويسندگان و دانشمندان ايرانى نيز ضبط شده كه براى تحقيق در تاريخ ادب ايران، ارزش و اهميت بسيار دارد <ref>س. س، ك، ص 192</ref>.


    عالمان ايرانى يا ايرانى‌نژاد معرفى شده در اين اثر، از بلاد مختلف ايران‌زمين، اعم از اصفهان، نيشابور، همدان، رى، هرات، قم، سبزوار، اهواز و ديگر جاى‌ها، هستند و جالب توجه است كه در ميان عالمان ايرانى بلاد مذكور، علماى اصفهان گوى سبقت را از ديگران ربوده‌اند و پس از آنان نيشابوريانند كه در رتبه دوم جاى مى‌گيرند و پس از نيشابوريان، علمان و اديبان بلاد ديگر (دسترنجى، حكيمه، ص 202).
    عالمان ايرانى يا ايرانى‌نژاد معرفى شده در اين اثر، از بلاد مختلف ايران‌زمين، اعم از اصفهان، نيشابور، همدان، رى، هرات، قم، سبزوار، اهواز و ديگر جاى‌ها، هستند و جالب توجه است كه در ميان عالمان ايرانى بلاد مذكور، علماى اصفهان گوى سبقت را از ديگران ربوده‌اند و پس از آنان نيشابوريانند كه در رتبه دوم جاى مى‌گيرند و پس از نيشابوريان، علمان و اديبان بلاد ديگر <ref>دسترنجى، حكيمه، ص 202</ref>.


    ياقوت در ذيل هر مدخل، علاوه بر شرح احوال و معرفى آثار عربى، به آثار تأليف‌شده به زبان فارسى نيز اشاره كرده است كه شايد امروزه اثرى از اين آثار، نمانده و اطلاعات چندانى در باب آن‌ها، در دسترس نباشد؛ مثلا در شرح احوال ابراهيم بن محمد بن حيدر بن على، نظام‌الدين مؤذن خارزمى آورده است: «از آثار اوست شرح كليله به زبان فارسى، ديوانى به زبان فارسى، كتاب الطرفة في التحفة به زبان فارسى، كتاب اساسنامه در مواعظ به زبان فارسى، كتاب انمودارنامه شامل ابيات مشكل كليله و دمنه و شرح آن‌ها به زبان فارسى» (همان).
    ياقوت در ذيل هر مدخل، علاوه بر شرح احوال و معرفى آثار عربى، به آثار تأليف‌شده به زبان فارسى نيز اشاره كرده است كه شايد امروزه اثرى از اين آثار، نمانده و اطلاعات چندانى در باب آن‌ها، در دسترس نباشد؛ مثلا در شرح احوال ابراهيم بن محمد بن حيدر بن على، نظام‌الدين مؤذن خارزمى آورده است: «از آثار اوست شرح كليله به زبان فارسى، ديوانى به زبان فارسى، كتاب الطرفة في التحفة به زبان فارسى، كتاب اساسنامه در مواعظ به زبان فارسى، كتاب انمودارنامه شامل ابيات مشكل كليله و دمنه و شرح آن‌ها به زبان فارسى» <ref>همان</ref>.


    نكته ديگرى كه از تفحص در شرح احوال ايرانيان و ايرانى‌نژادان اين اثر روشن مى‌شود، اين است كه در آن زمان ايرانيان، نه‌تنها در علومى چون كلام و فلسفه سرآمد بودند، بلكه حتى در لغت، نحو و ادب عرب، در زمره مشاهير و بزرگان بوده‌اند و حتى استاد بسيارى از عالمان عرب‌زبان (همان).
    نكته ديگرى كه از تفحص در شرح احوال ايرانيان و ايرانى‌نژادان اين اثر روشن مى‌شود، اين است كه در آن زمان ايرانيان، نه‌تنها در علومى چون كلام و فلسفه سرآمد بودند، بلكه حتى در لغت، نحو و ادب عرب، در زمره مشاهير و بزرگان بوده‌اند و حتى استاد بسيارى از عالمان عرب‌زبان <ref>همان</ref>.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    اين اثر را نخستين بار خاورشناس بزرگ انگليسى، «د. س. مارگليوت» چاپ كرد. او يك نسخه از كتاب را كه در كتابخانه بريل يافته بود، اساس كار خود قرار داد. اين نسخه پر از غلط و خطا بود و به‌ناچار براى تصحيح، از كتاب‌هايى كه از ياقوت نقل كرده بودند، چون «الوافي بالوفيات» صفدى، «فوات الوفيات» كتبى، «روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات» محمدباقر بن زين‌العابدين بن موسوى خوانسارى و نيز كتاب‌هايى كه ياقوت از آن‌ها نقل كرده بود، استفاده نمود. چاپ مارگليوت هفت جلد است و در قاهره به سال 1907 به طبع رسيده است (عبدالمحمد آيتى، ص 8).
    اين اثر را نخستين بار خاورشناس بزرگ انگليسى، «د. س. مارگليوت» چاپ كرد. او يك نسخه از كتاب را كه در كتابخانه بريل يافته بود، اساس كار خود قرار داد. اين نسخه پر از غلط و خطا بود و به‌ناچار براى تصحيح، از كتاب‌هايى كه از ياقوت نقل كرده بودند، چون «الوافي بالوفيات» صفدى، «فوات الوفيات» كتبى، «روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات» محمدباقر بن زين‌العابدين بن موسوى خوانسارى و نيز كتاب‌هايى كه ياقوت از آن‌ها نقل كرده بود، استفاده نمود. چاپ مارگليوت هفت جلد است و در قاهره به سال 1907 به طبع رسيده است <ref>عبدالمحمد آيتى، ص 8</ref>.


    سپس ابراهيم يازجى، نيمى از كتاب را تصحيح كرد كه در سال 1906م، مرگش دررسيد. نصف باقى را نسطاس حمصى تصحيح كرد. همين ناشر چاپ دوم كتاب خود را آغاز كرد، درحالى‌كه كتاب «طبقات» زبيدى، «تاريخ دمشق» ابن عساكر و «نشوار المحاضرة» تنوخى را، كه همه از «معجم الأدباء» مطالبى برگرفته بودند، در پيش رو داشت (همان).
    سپس ابراهيم يازجى، نيمى از كتاب را تصحيح كرد كه در سال 1906م، مرگش دررسيد. نصف باقى را نسطاس حمصى تصحيح كرد. همين ناشر چاپ دوم كتاب خود را آغاز كرد، درحالى‌كه كتاب «طبقات» زبيدى، «تاريخ دمشق» ابن عساكر و «نشوار المحاضرة» تنوخى را، كه همه از «معجم الأدباء» مطالبى برگرفته بودند، در پيش رو داشت <ref>همان</ref>.


    اين چاپ در سال‌هاى 1925 و 1927م، در قاهره صورت گرفت و 1041 شرح حال را در بر داشت. بار سوم كتاب «معجم الأدباء» در زمره مطبوعات دارالمأمون، به همت احمد فريد رفاعى، در بيست جزء و ده مجلد، منتشر شد (همان).
    اين چاپ در سال‌هاى 1925 و 1927م، در قاهره صورت گرفت و 1041 شرح حال را در بر داشت. بار سوم كتاب «معجم الأدباء» در زمره مطبوعات دارالمأمون، به همت احمد فريد رفاعى، در بيست جزء و ده مجلد، منتشر شد <ref>همان</ref>.


    احمد بن على بن عبدالسلام تكريتى، از اين اثر مختصرى ساخته و آن را «بغية الألباء من معجم الأدباء» نام نهاده است (س. س، ك، ص 192).
    احمد بن على بن عبدالسلام تكريتى، از اين اثر مختصرى ساخته و آن را «بغية الألباء من معجم الأدباء» نام نهاده است <ref>س. س، ك، ص 192</ref>.


    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست «آيات»، «روايات»، امثال و اساطير»، «رسايل، توقيعات، خطب و وصايا»، «انواع قريض، قصائد و موشحات»، «قوافى»، «ارجاز»، «اعلام»، «امم، قبايل و طوايف»؛ «اماكن» و «كتب مذكور در متن» به‌همراه فهرست مصادر مؤلف، فهرست‌هاى كلى و منابع مورد استفاده محقق، در انتهاى جلد هفتم آمده است.
    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست «آيات»، «روايات»، امثال و اساطير»، «رسايل، توقيعات، خطب و وصايا»، «انواع قريض، قصائد و موشحات»، «قوافى»، «ارجاز»، «اعلام»، «امم، قبايل و طوايف»؛ «اماكن» و «كتب مذكور در متن» به‌همراه فهرست مصادر مؤلف، فهرست‌هاى كلى و منابع مورد استفاده محقق، در انتهاى جلد هفتم آمده است.


    پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
    پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
    ==پانويس ==
    <references />


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    1. مقدمه و متن كتاب.
    1. مقدمه و متن كتاب.
    خط ۱۱۹: خط ۱۲۱:
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/3423 مطالعه کتاب معجم الأدباء  در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/3423 مطالعه کتاب معجم الأدباء  در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۱ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۱۹

    معجم الأدباء
    نام کتاب معجم الأدباء
    نام های دیگر کتاب ارشاد الاریب الی معرفه الادیب
    پدیدآورندگان یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله (نويسنده)

    عباس، احسان (محقق)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏PJA‎‏ ‎‏2066‎‏ ‎‏/‎‏ی‎‏2‎‏م‎‏6
    موضوع ادبیات عربی - تاریخ و نقد

    ادبیات عربی - سرگذشت نامه و کتاب شناسی

    شاعران عرب - سرگذشت نامه

    نویسندگان اسلامی - سرگذشت نامه

    نویسندگان عرب - سرگذشت نامه

    ناشر دار الغرب الإسلامي
    مکان نشر بیروت - لبنان
    سال نشر 1993 م
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE2495AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «معجم الأدباء»، اثر ياقوت حموى رومى، با تحقيق دكتر احسان عباس، تذكره‌اى است مفصل در شرح احوال اهل ادب، اعم از شاعران، نحويان، لغت‌شناسان، نسب‌شناسان، اخباريون، مورخان، مفسران، قراء، وراقان، كاتبان و خطاطان مشهور، از قرون اوليه هجرى تا زمان حيات مؤلف در 626ق [۱].

    كتاب به زبان عربى و در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.

    نويسنده در مقدمه كتاب خود، گاه آن را «إرشاد الأريب في معرفة الأديب» ناميده، ولى در مواضع ديگر، نام‌هاى مختلفى به آن داده است، چون: «معجم الأدباء»، «أخبار الأدباء»، «كتاب الأدباء» و نيز «أخبار النحويين» و ابن شعار آن را «معجم أئمة الأدباء» ناميده است. ابن المستوفى گويد كه مؤلف، كتاب خود را «إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب» ناميده بود، ولى بعد آن را «إرشاد الألباء إلى معرفة الأدباء» ناميد [۲].

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در هفت جلد، تنظيم شده است.

    نويسنده در كتاب خود، از نحويان، لغت‌شناسان، نسب‌شناسان، اخباريان، مورخان، وراقان معروف، كاتبان مشهور، صاحبان رسايل مدون و خطاطان حكايت كرده و كوشيده است تاريخ ولادت و وفات و آثار هريك از آن‌ها را ذكر كند و نيز نسب آنان را تا جايى كه برايش ممكن بوده، برشمارد و نيز شمارى از شعرهايشان را بياورد، ولى به قصد ايجاز مطلب، اسانيد روايات را حذف كرده، ولى منابع هر روايت را آورده است. همچنين شرح حال برخى را به‌تفصيل آورده، چون شرح حال صاحب بن عباد، ابوحيان توحيدى، ابوالفتح بن عميد و وزير، مهلبى، محمد بن جرير طبرى و شافعى [۳].

    نويسنده عنوان‌ها را به ترتيب حروف هجا آورده است؛ هرچند اين ترتيب، به‌دقت رعايت نشده و گاه شرح حال شاعران را نيز در زمره شرح حال ادبا آورده است [۴].

    نويسنده، براى تأليف اثر خود، از بيست سالگى آغاز تحقيق كرده است. او، در طى سفرهاى خود، اغتنام فرصت كرده و از محضر بسيارى از دانشمندان بزرگ، بهره جسته و از چندين كتابخانه باشكوه و كم‌نظير آن روزگار، توشه برگرفته و سرانجام، با استفاده از قريب دويست و پنجاه منبع، شرح حال و اخبار بزرگان هر صنفى از ادب را با نظم الفبايى (با اعتبار دست‌كم چهار حرف نخست نام صاحب ترجمه) گرد آورده است [۵].

    منابع مهم او عبارتند از: «فهرست» ابن نديم، «يتيمة الدهر» ثعالبى، «تاريخ بغداد» خطيب، «تاريخ دمشق» ابن عساكر، «تاريخ نيشابور» حاكم، «المقتبس» ابن حيان، «معجم الشعراء» مرزبانى، «خريدة القصر» عماد اصفهانى، «مراتب النحويين» ابوطيب لغوى، «نشوار المحاضرة» تنوخى، «أخلاق الوزيرين» ابوحيان توحيدى، «طبقات النحويين» زبيدى و آثار علماى اندلس، چون «جذوة المقتبس» حميدى، «الصلة» ابن بشكوال، «الذخيرة» ابن بسام و علماى صقليه چون حسن بن يحيى فقيه صقلى و ابن القطاع و نيز «قلائد العقيان» ابن خاقان و كتاب‌هايى چون «تاريخ اصفهان»، «تاريخ بيهق»، «تاريخ خوارزم»، «تاريخ مرو»، «تاريخ هرات» و تاريخ «همدان». گاه نيز از مؤلفى نام برده، ولى از كتابى كه از آن بهره گرفته، ياد نبرده است [۶].

    ياقوت به شعر مولع بود؛ چنان‌كه شرح حال‌ها كمتر اتفاق مى‌افتد كه با شعر صاحب ترجمه، همراه نباشد، حتى زمانى هم كه صاحب ترجمه به سرودن شعر مشهور نباشد. وى شعر هم مى‌سروده، ولى اشعارش مدون نشده است. آنان كه شرح حالش را نوشته‌اند، ابياتى از او نقل كرده‌اند [۷].

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، به نكاتى پيرامون كتاب، اشاره شده است [۸].

    نويسنده در مقدمه، از سبب تأليف، منابع تحقيق، روش كار، عذر تقصير احتمالى، تسميه كتاب و امساكش در قرار دادن اين اثر در اختيار ديگران سخن گفته و افزوده است كه چون كتابش را به هيچ دولت‌مردى اتحاف نكرده، به‌جاى صله، از خوانندگان دعاى خير طلب مى‌كند. وى در مقدمه‌اش از علم ادب دفاع جانانه‌اى كرده و با نقل سخنانى از بزرگان دين و دانش، فصلى در فضيلت ادب و اديبان و نكوهش جهل و جاهلان و فصلى ديگر در فضيلت علم اخبار، پرداخته و آن‌گاه متن اصلى كار خود را آغاز كرده است [۹].

    نويسنده در هر مورد، به ضبط نام، تولد و وفات و ذكر آثار و اخبار صاحبان تراجم همت داشته و اگر ايشان را در نظم يا ترسل عربى دستى بوده است، از شعر و بعضا از رسايل ايشان، نمونه‌اى آورده است. او براى پرهيز از تطويل، اسانيد روات را حذف، اما منابع اصلى خود را ذكر كرده است [۱۰].

    در اين اثر، شرح حال بسيارى از نويسندگان و دانشمندان ايرانى نيز ضبط شده كه براى تحقيق در تاريخ ادب ايران، ارزش و اهميت بسيار دارد [۱۱].

    عالمان ايرانى يا ايرانى‌نژاد معرفى شده در اين اثر، از بلاد مختلف ايران‌زمين، اعم از اصفهان، نيشابور، همدان، رى، هرات، قم، سبزوار، اهواز و ديگر جاى‌ها، هستند و جالب توجه است كه در ميان عالمان ايرانى بلاد مذكور، علماى اصفهان گوى سبقت را از ديگران ربوده‌اند و پس از آنان نيشابوريانند كه در رتبه دوم جاى مى‌گيرند و پس از نيشابوريان، علمان و اديبان بلاد ديگر [۱۲].

    ياقوت در ذيل هر مدخل، علاوه بر شرح احوال و معرفى آثار عربى، به آثار تأليف‌شده به زبان فارسى نيز اشاره كرده است كه شايد امروزه اثرى از اين آثار، نمانده و اطلاعات چندانى در باب آن‌ها، در دسترس نباشد؛ مثلا در شرح احوال ابراهيم بن محمد بن حيدر بن على، نظام‌الدين مؤذن خارزمى آورده است: «از آثار اوست شرح كليله به زبان فارسى، ديوانى به زبان فارسى، كتاب الطرفة في التحفة به زبان فارسى، كتاب اساسنامه در مواعظ به زبان فارسى، كتاب انمودارنامه شامل ابيات مشكل كليله و دمنه و شرح آن‌ها به زبان فارسى» [۱۳].

    نكته ديگرى كه از تفحص در شرح احوال ايرانيان و ايرانى‌نژادان اين اثر روشن مى‌شود، اين است كه در آن زمان ايرانيان، نه‌تنها در علومى چون كلام و فلسفه سرآمد بودند، بلكه حتى در لغت، نحو و ادب عرب، در زمره مشاهير و بزرگان بوده‌اند و حتى استاد بسيارى از عالمان عرب‌زبان [۱۴].

    وضعيت كتاب

    اين اثر را نخستين بار خاورشناس بزرگ انگليسى، «د. س. مارگليوت» چاپ كرد. او يك نسخه از كتاب را كه در كتابخانه بريل يافته بود، اساس كار خود قرار داد. اين نسخه پر از غلط و خطا بود و به‌ناچار براى تصحيح، از كتاب‌هايى كه از ياقوت نقل كرده بودند، چون «الوافي بالوفيات» صفدى، «فوات الوفيات» كتبى، «روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات» محمدباقر بن زين‌العابدين بن موسوى خوانسارى و نيز كتاب‌هايى كه ياقوت از آن‌ها نقل كرده بود، استفاده نمود. چاپ مارگليوت هفت جلد است و در قاهره به سال 1907 به طبع رسيده است [۱۵].

    سپس ابراهيم يازجى، نيمى از كتاب را تصحيح كرد كه در سال 1906م، مرگش دررسيد. نصف باقى را نسطاس حمصى تصحيح كرد. همين ناشر چاپ دوم كتاب خود را آغاز كرد، درحالى‌كه كتاب «طبقات» زبيدى، «تاريخ دمشق» ابن عساكر و «نشوار المحاضرة» تنوخى را، كه همه از «معجم الأدباء» مطالبى برگرفته بودند، در پيش رو داشت [۱۶].

    اين چاپ در سال‌هاى 1925 و 1927م، در قاهره صورت گرفت و 1041 شرح حال را در بر داشت. بار سوم كتاب «معجم الأدباء» در زمره مطبوعات دارالمأمون، به همت احمد فريد رفاعى، در بيست جزء و ده مجلد، منتشر شد [۱۷].

    احمد بن على بن عبدالسلام تكريتى، از اين اثر مختصرى ساخته و آن را «بغية الألباء من معجم الأدباء» نام نهاده است [۱۸].

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست «آيات»، «روايات»، امثال و اساطير»، «رسايل، توقيعات، خطب و وصايا»، «انواع قريض، قصائد و موشحات»، «قوافى»، «ارجاز»، «اعلام»، «امم، قبايل و طوايف»؛ «اماكن» و «كتب مذكور در متن» به‌همراه فهرست مصادر مؤلف، فهرست‌هاى كلى و منابع مورد استفاده محقق، در انتهاى جلد هفتم آمده است.

    پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.

    پانويس

    1. دسترنجى، حكيمه، ص 201
    2. عبدالمحمد آيتى، ص 7
    3. عبدالمحمد آيتى، ص 7
    4. همان
    5. س. س، ك، ص 192
    6. عبدالمحمد آيتى، ص 7
    7. همان، ص 8
    8. مقدمه محقق، ص 5
    9. س. س، ك، ص 192
    10. همان
    11. س. س، ك، ص 192
    12. دسترنجى، حكيمه، ص 202
    13. همان
    14. همان
    15. عبدالمحمد آيتى، ص 8
    16. همان
    17. همان
    18. س. س، ك، ص 192

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.

    2. دسترنجى، حكيمه «معجم الأدبا و تأثير آن در معرفى و احياى تمدن ايرانى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: نامه پارسى، سال نهم، بهار 1332، شماره 1 (4 صفحه، از 201 تا 204).

    3. س. س، ك «تازه‌هاى نشر در زبان و ادب فارسى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: نامه فرهنگستان، تابستان 1384، شماره 26 (26 صفحه، از 184 تا 209).

    4. حموى، ياقوت، معجم الأدباء، ترجمه و پيرايش: عبدالمحمد آيتى، تهران: سروش (انتشارات صدا و سيما)، 1381.


    وابسته‌ها

    معجم الأدباء

    پیوندها

    مطالعه کتاب معجم الأدباء در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور