أسرار العبادات و حقيقة الصلوة: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
(لینک درون متنی)
خط ۳۱: خط ۳۱:
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}
== وابسته‌ها ==
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۴۹: خط ۴۶:
'''أسرار العبادات و حقيقة الصلوة'''، اثر [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید قمی]]، کتابی است با موضوع عرفان اسلامی و در شرح رازهای عبادات و حقیقت نماز. نویسنده در این اثر معانی توحید را شرح می‎دهد و به توضیح مراتب و اعمال نماز می‎پردازد. اصل کتاب بخشی از کتاب چهار جلدی شرح توحید صدوق نویسنده بوده که به زبان عربی نوشته شده است.
'''أسرار العبادات و حقيقة الصلوة'''، اثر [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید قمی]]، کتابی است با موضوع عرفان اسلامی و در شرح رازهای عبادات و حقیقت نماز. نویسنده در این اثر معانی توحید را شرح می‎دهد و به توضیح مراتب و اعمال نماز می‎پردازد. اصل کتاب بخشی از کتاب چهار جلدی شرح توحید صدوق نویسنده بوده که به زبان عربی نوشته شده است.


محقق کتاب، بخشی از آن را جدا کرده و با عنوان فوق با شرح و حاشیه آن به زبان‎های فارسی و عربی، به چاپ رسانده است. مقدمه و حاشیه را سید محمدباقر سبزواری، نوشته است.
محقق کتاب، بخشی از آن را جدا کرده و با عنوان فوق با شرح و حاشیه آن به زبان‎های فارسی و عربی، به چاپ رسانده است. مقدمه و حاشیه را [[سبزواري، محمد باقر|سید محمدباقر سبزواری]]، نوشته است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۶۱: خط ۵۸:
او ادامه می‎دهد: ارباب تأویل دو قسم هستند: گروهی بافته و جماعتی یافته‎اند. بافندگان نیز دو نوع هستند: برخی واقع‎بینی کرده و حقیقت را گفته‎اند که خوب بافته‎اند. «بافته‎ها تا در این حدود است قابل چشم‎پوشی است، ولی گاه در محروسه الوهیت پیش می‎روند و این دستگاه بافندگی را به پایگاه قدس رسانده و بدان جایگاه نیز می‎برند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ح - ط</ref>.
او ادامه می‎دهد: ارباب تأویل دو قسم هستند: گروهی بافته و جماعتی یافته‎اند. بافندگان نیز دو نوع هستند: برخی واقع‎بینی کرده و حقیقت را گفته‎اند که خوب بافته‎اند. «بافته‎ها تا در این حدود است قابل چشم‎پوشی است، ولی گاه در محروسه الوهیت پیش می‎روند و این دستگاه بافندگی را به پایگاه قدس رسانده و بدان جایگاه نیز می‎برند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ح - ط</ref>.


در ادامه می‎نویسد: «بیان اسرار عبادات را که کتب بسیاری است. بزرگ‎ترین حکیم شرق حسین بن سینا در اسرار نماز، شهید ثانی و دیگر دانشمندان نامی و بزرگواران سامی که ذکر اسامی آنان در کتاب تراجم است نیز کتابی به این نام و یا به‎طور کلی چون حکیم بزرگ عمر الخیامی در اسرار تکالیف و رموز عبادات نوشته‎اند.
در ادامه می‎نویسد: «بیان اسرار عبادات را که کتب بسیاری است. بزرگ‎ترین حکیم شرق [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|حسین بن سینا]] در اسرار نماز، [[شهید ثانی، زین‌الدین بن علی|شهید ثانی]] و دیگر دانشمندان نامی و بزرگواران سامی که ذکر اسامی آنان در کتاب تراجم است نیز کتابی به این نام و یا به‎طور کلی چون حکیم بزرگ عمر الخیامی در اسرار تکالیف و رموز عبادات نوشته‎اند.
حاج ملا هادی سبزواری در جلد دوم أسرار الحكم و نبراس بیان اسرار شرع فرمود، غزالی در إحياء العلوم، فیض در محجة البيضاء و کتاب حقایق و به‎ویژه اسرار نماز نوشته و اساسا جمع میان فلسفه و دین و تألیف شریعت و تصوف از قرون پیشین هجری به‎وسیله اخوان الصفا شروع شد و در قرون وسطی اسلامی آثار راغب اصفهانی و نگارش‎های غزالی و نوشته‎های عین‎القضات همدانی گسترش یافت. کسان بسیاری این روش را پسندیده و برای تحکیم مبانی دین، مفید دانسته‎اند. در زمان صفویه که فلاسفه عموما در علوم دینی دست داشتند، این مسلک رواجی گرفت؛ به‎ویژه به دست میرداماد و صدرالمتألهین و شیخ بهایی و فیض کاشانی به حد کمال رسید. یکی از کسانی که جامع معقول و منقول و مجمع فروع و اصول بود و در صدد تطبیق شریعت و طریقت برآمد - ‎باشد که نقش حقیقتی نیز در این میان پیدا شود - ‎[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید قمی]] است. اخبار و روایات خاندان رسالت را برحسب ذوق فلسفی و مشرب تصوف شرح کرده؛ افکار عارفانه و اذکار صوفیانه او پوشیده نیست، ولی باید گفت بعضی افکار علمی او به صوف تصوف نزدیک‎تر بود تا سوف فیلسوف...»<ref>همان، صفحه کو</ref>.
 
[[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]] در جلد دوم أسرار الحكم و نبراس بیان اسرار شرع فرمود، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در [[إحیاء علوم الدین|إحياء العلوم]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض]] در [[المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء|محجة البيضاء]] و کتاب حقایق و به‎ویژه اسرار نماز نوشته و اساسا جمع میان فلسفه و دین و تألیف شریعت و تصوف از قرون پیشین هجری به‎وسیله اخوان الصفا شروع شد و در قرون وسطی اسلامی آثار [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانی]] و نگارش‎های [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و نوشته‎های عین‎القضات همدانی گسترش یافت. کسان بسیاری این روش را پسندیده و برای تحکیم مبانی دین، مفید دانسته‎اند. در زمان صفویه که فلاسفه عموما در علوم دینی دست داشتند، این مسلک رواجی گرفت؛ به‎ویژه به دست [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]] به حد کمال رسید. یکی از کسانی که جامع معقول و منقول و مجمع فروع و اصول بود و در صدد تطبیق شریعت و طریقت برآمد - ‎باشد که نقش حقیقتی نیز در این میان پیدا شود - ‎[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید قمی]] است. اخبار و روایات خاندان رسالت را برحسب ذوق فلسفی و مشرب تصوف شرح کرده؛ افکار عارفانه و اذکار صوفیانه او پوشیده نیست، ولی باید گفت بعضی افکار علمی او به صوف تصوف نزدیک‎تر بود تا سوف فیلسوف...»<ref>همان، صفحه کو</ref>.
 
شارح درباره این اثر چنین توضیح می‎دهد: «به‎طوری‎که عموم صاحبان تذکره‎ها متذکر شده‎اند، مهم‎ترین اثر قلمی [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]]، شرح توحید صدوق است و همه مؤلفات دیگر او فرع آن اصل و برگ آن شاخ است... این کتاب شاهکارش که در چهار جلد نوشته و سه جلد آن در غالب کتابخانه‎های شخصی و ملی و خصوصی و عمومی موجود است و این خود دلیل عنایت دانشمندان است که استنساخ کرده و کتاب حاضر را که در آخر جلد اول به‎عنوان فصلی در اسرار عبادات آورده و پایان جلد اول قرار داده است، سپس [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]] این قسمت را جدا کرده و به خط خود نوشته است؛ بی آنکه خطبه‎ای بدان متصل کند، ولی در ضمن مطالب دیگری بر آن افزوده و گاه به‎صورت بیان و ایضاح افاده‎ای فرموده‎اند و چنان‎که ملاحظه می‎فرمایند پس از پایان تفسیر سوره فاتحه، گوید: چنان به نظر می‎رسید که به تفسیر سوره توحید می‎پردازیم؛ چه، قرائت توحید به حکم اخبار وارده در یکی از دو رکعت لازم می‎نمود، ولی ازآنجاکه ما در شرح توحید، باب مخصوص باز و فصل معینی جدا کردیم و سپس در رساله جداگانه قرار دادیم، ازاین‎رو دیگر به شرح و تفسیر آن سوره نپرداختیم و در این کتاب بیان سوره قدر را برعهده شناختیم.


شارح درباره این اثر چنین توضیح می‎دهد: «به‎طوری‎که عموم صاحبان تذکره‎ها متذکر شده‎اند، مهم‎ترین اثر قلمی قاضی سعید، شرح توحید صدوق است و همه مؤلفات دیگر او فرع آن اصل و برگ آن شاخ است... این کتاب شاهکارش که در چهار جلد نوشته و سه جلد آن در غالب کتابخانه‎های شخصی و ملی و خصوصی و عمومی موجود است و این خود دلیل عنایت دانشمندان است که استنساخ کرده و کتاب حاضر را که در آخر جلد اول به‎عنوان فصلی در اسرار عبادات آورده و پایان جلد اول قرار داده است، سپس قاضی سعید این قسمت را جدا کرده و به خط خود نوشته است؛ بی آنکه خطبه‎ای بدان متصل کند، ولی در ضمن مطالب دیگری بر آن افزوده و گاه به‎صورت بیان و ایضاح افاده‎ای فرموده‎اند و چنان‎که ملاحظه می‎فرمایند پس از پایان تفسیر سوره فاتحه، گوید: چنان به نظر می‎رسید که به تفسیر سوره توحید می‎پردازیم؛ چه، قرائت توحید به حکم اخبار وارده در یکی از دو رکعت لازم می‎نمود، ولی ازآنجاکه ما در شرح توحید، باب مخصوص باز و فصل معینی جدا کردیم و سپس در رساله جداگانه قرار دادیم، ازاین‎رو دیگر به شرح و تفسیر آن سوره نپرداختیم و در این کتاب بیان سوره قدر را برعهده شناختیم.
نظر به آنکه این بخش اسرار عبادات را جدا کرده، پیداست که بدان عنایت و نظر خاص می‎داشته. این‎جانب چنان دیدم که این قسمت ویژه را به چاپ برسانم»<ref>همان، صفحه‎های لط - م</ref>.
نظر به آنکه این بخش اسرار عبادات را جدا کرده، پیداست که بدان عنایت و نظر خاص می‎داشته. این‎جانب چنان دیدم که این قسمت ویژه را به چاپ برسانم»<ref>همان، صفحه‎های لط - م</ref>.


قاضی سعید درباره سلام نماز از قول برخی از اعلام می‎نویسد: هنگامی که نماز تمام شود، نمازگزار باید سلام بدهد و علت این امر این است که نمازگزار در پایان سیر و معراجش به‎سوی حق در نماز، یعنی مرتبه بقاء بعد از فناء، داخل در محضر انبیا و اولیا می‎گردد؛ چنان‎که گویی آنان را با چشم می‎بیند؛ ازاین‎روست که باید سلام دهد؛ یعنی نماز را با سلام پایان دهد<ref>ر.ک: همان، صفحه مط</ref>.
[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]] درباره سلام نماز از قول برخی از اعلام می‎نویسد: هنگامی که نماز تمام شود، نمازگزار باید سلام بدهد و علت این امر این است که نمازگزار در پایان سیر و معراجش به‎سوی حق در نماز، یعنی مرتبه بقاء بعد از فناء، داخل در محضر انبیا و اولیا می‎گردد؛ چنان‎که گویی آنان را با چشم می‎بیند؛ ازاین‎روست که باید سلام دهد؛ یعنی نماز را با سلام پایان دهد<ref>ر.ک: همان، صفحه مط</ref>.


پایان‎بخش مطالب کتاب این عبارات است: «قد اتضح وجه نيابة التسبيحات عن سورة الحمد. فأما تسميتها بالباقيات الصالحات، فإما لأجل هذه الدلالة؛ أعني بها دلالتها علی التوحيدات الثلاثة التي مضی شرحها؛ لأنها يدل علی بقاء الله في جميع المراتب و هلاك كل الأرواح و القوالب؛ لأنها حين ما يقولها القائل المؤمن يصير أصولا مغروسة في عين الحياة الباقية له إلی ما بعد الممات، كما في الخبر؛ بل وجه تسمية الصلوة بالسبحة بالضم هو هذه الدلالة...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص286</ref>. یعنی وجه نیابت تسبیحات از سوره حمد را سابقا شرح دادیم و اما درباره نامیدن آن به باقیات الصالحات وجه آن این است که تسبیحات اربعه دلالت بر توحیدات ثلاثه دارند که شرح آن گذشت و علت این دلالت هم این است که تسبیحات دلالت بر بقای الله تعالی در جمیع مراتب و هلاک تمام ارواح و قوالب دارد. بنا بر روایت، هرگاه مؤمن تسبیحات گوید، این تسبیح او نهالی می‎گردد کاشته‎شده در چشمه حیات که برای او تا بعد از مرگ باقی خواهد بود؛ بلکه وجه نام‎گذاری نماز به سُبحه همین دلالت (دلالت بر توحیدات ثلاث) است...
پایان‎بخش مطالب کتاب این عبارات است: «قد اتضح وجه نيابة التسبيحات عن سورة الحمد. فأما تسميتها بالباقيات الصالحات، فإما لأجل هذه الدلالة؛ أعني بها دلالتها علی التوحيدات الثلاثة التي مضی شرحها؛ لأنها يدل علی بقاء الله في جميع المراتب و هلاك كل الأرواح و القوالب؛ لأنها حين ما يقولها القائل المؤمن يصير أصولا مغروسة في عين الحياة الباقية له إلی ما بعد الممات، كما في الخبر؛ بل وجه تسمية الصلوة بالسبحة بالضم هو هذه الدلالة...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص286</ref>. یعنی وجه نیابت تسبیحات از سوره حمد را سابقا شرح دادیم و اما درباره نامیدن آن به باقیات الصالحات وجه آن این است که تسبیحات اربعه دلالت بر توحیدات ثلاثه دارند که شرح آن گذشت و علت این دلالت هم این است که تسبیحات دلالت بر بقای الله تعالی در جمیع مراتب و هلاک تمام ارواح و قوالب دارد. بنا بر روایت، هرگاه مؤمن تسبیحات گوید، این تسبیح او نهالی می‎گردد کاشته‎شده در چشمه حیات که برای او تا بعد از مرگ باقی خواهد بود؛ بلکه وجه نام‎گذاری نماز به سُبحه همین دلالت (دلالت بر توحیدات ثلاث) است...
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش