آية المباهلة (تمیمی): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
او سپس متن آیه مباهله را میآورد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل عمران: 61)؛ «پس هركه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزدیک و شما خويشان نزدیک خود را فرا خوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم». | او سپس متن آیه مباهله را میآورد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل عمران: 61)؛ «پس هركه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزدیک و شما خويشان نزدیک خود را فرا خوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم». | ||
و با استناد به روایات متعدد به بیان شأن نزول آن میپردازد؛ هنگامی که رسول خدا بعد از نزول آیه فوق، نصارای نجران را به مباهله دعوت کرد و آنان در ابتدا پذیرفتند، ایشان بههمراه حسن و حسین و [[امام على(ع)|علی]] و فاطمه(ع) به قصد مباهله خارج شدند، ولی نصارای نجران پس از دیدن این افراد از مباهله پشیمان شده و پرداخت جزیه را پذیرفتند | و با استناد به روایات متعدد به بیان شأن نزول آن میپردازد؛ هنگامی که رسول خدا بعد از نزول آیه فوق، نصارای نجران را به مباهله دعوت کرد و آنان در ابتدا پذیرفتند، ایشان بههمراه حسن و حسین و [[امام على(ع)|علی]] و فاطمه(ع) به قصد مباهله خارج شدند، ولی نصارای نجران پس از دیدن این افراد از مباهله پشیمان شده و پرداخت جزیه را پذیرفتند.<ref>ر.ک: همان، ص11-16</ref> | ||
وی با استفاده از تفسیر [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]] در بخش دلالت آیه، حرف «فاء» در: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» (آل عمران: 61) را به معنی تفریع از مطلب قبلی (که سابقا بین آنان مبنی بر سؤال مسیحیان از چگونگی عقیده مسلمانان درباره عیسی بن مریم مطرح شده بود) میداند و ضمیر «هاء» در «فيه» را به عیسی بن مریم یا مطلب حق سابق برمیگرداند. او در قسمت «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، دعوت به مباهله با زنان و فرزندان را نشانه یقین دعوتکننده به مباهله، به حقانیتش میداند و نیز تقدم فرزندان بر زنان و زنان بر خود را، بااینکه محبت انسان بر فرزندان بسیار زیاد است و نفس انسان باید مدافع زنان باشد. اینکه رسول خدا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را مانند نفس خود دانستهاند دلالت بر این مطلب دارد که [[امام على(ع)|علی(ع)]] در کمالات و خصوصیات روحی و صفاتش در نزدیکترین حد مشابهت به پیامبر(ص) است و دعوت از [[امام على(ع)|علی(ع)]] به مباهله صرفا بهخاطر قرابت در خویشاوندی نبوده؛ زیرا نزدیکتر از او در خویشاوندی هم وجود داشته، مانند عباس عموی پیامبر(ص) که به لحاظ قرابت در خویشاوندی از علی(ع) که پسرعموی آن حضرت است به ایشان نزدیکتر است. در بخش پایانی آیه، یعنی: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، ذکر کلمه «نجعل» بااینکه میتوانست بهجای آن از «نسأل» استفاده کند، دلالت بر حتمیالوقوع بودن نتیجه مباهله دارد | وی با استفاده از تفسیر [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]] در بخش دلالت آیه، حرف «فاء» در: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» (آل عمران: 61) را به معنی تفریع از مطلب قبلی (که سابقا بین آنان مبنی بر سؤال مسیحیان از چگونگی عقیده مسلمانان درباره عیسی بن مریم مطرح شده بود) میداند و ضمیر «هاء» در «فيه» را به عیسی بن مریم یا مطلب حق سابق برمیگرداند. او در قسمت «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، دعوت به مباهله با زنان و فرزندان را نشانه یقین دعوتکننده به مباهله، به حقانیتش میداند و نیز تقدم فرزندان بر زنان و زنان بر خود را، بااینکه محبت انسان بر فرزندان بسیار زیاد است و نفس انسان باید مدافع زنان باشد. اینکه رسول خدا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را مانند نفس خود دانستهاند دلالت بر این مطلب دارد که [[امام على(ع)|علی(ع)]] در کمالات و خصوصیات روحی و صفاتش در نزدیکترین حد مشابهت به پیامبر(ص) است و دعوت از [[امام على(ع)|علی(ع)]] به مباهله صرفا بهخاطر قرابت در خویشاوندی نبوده؛ زیرا نزدیکتر از او در خویشاوندی هم وجود داشته، مانند عباس عموی پیامبر(ص) که به لحاظ قرابت در خویشاوندی از علی(ع) که پسرعموی آن حضرت است به ایشان نزدیکتر است. در بخش پایانی آیه، یعنی: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، ذکر کلمه «نجعل» بااینکه میتوانست بهجای آن از «نسأل» استفاده کند، دلالت بر حتمیالوقوع بودن نتیجه مباهله دارد.<ref>ر.ک: همان، ص17-25</ref> | ||
تمیمی در ادامه، چهار شبهه را مطرح میکند و پاسخ میدهد. وی ابتدا ادعای عدم دلالت مباهله بر امامت یا افضلیت در [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]] را از قول [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در منهاج السنة و جماعتی دیگر نقل کرده و آن را ادعایی بدون دلیل میخواند. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] معتقد است کلمه «أنفسنا» در آیه شریفه، دلالت بر مساوات در همه جهات و جانشینی پیامبر(ص) برای علی(ع) ندارد؛ زیرا این امر محال است، بلکه این کلمه صرفا دلالت بر مشابهت در برخی جهات مانند اشتراک در ایمان یا دین و... دارد. | تمیمی در ادامه، چهار شبهه را مطرح میکند و پاسخ میدهد. وی ابتدا ادعای عدم دلالت مباهله بر امامت یا افضلیت در [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]] را از قول [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در منهاج السنة و جماعتی دیگر نقل کرده و آن را ادعایی بدون دلیل میخواند. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] معتقد است کلمه «أنفسنا» در آیه شریفه، دلالت بر مساوات در همه جهات و جانشینی پیامبر(ص) برای علی(ع) ندارد؛ زیرا این امر محال است، بلکه این کلمه صرفا دلالت بر مشابهت در برخی جهات مانند اشتراک در ایمان یا دین و... دارد. | ||
شبهه دوم هم از منهاج السنة است و بیان آن این است که مباهله فقط بین اقربای اشخاص مباهلهکننده واقع شده و دلالت بر فضیلت امامت ندارد. چون امامت در زنان راه ندارد، درحالیکه در آیه مباهله زنان هم هستند. نویسنده با تقسیم ادعای [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] به سه مدعای اصلی، بهطور مفصل به این شبهه جواب میدهد. شبهه سوم درباره رد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] بر کلام [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و پاسخ به آن است. [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] معتقد است اگر غیر از این چهار نفر کسی مساوی با آنان در فضیلت یا افضل از آنان در استجابت دعا وجود داشت خداوند به پیامبرش امر میکرد که وی را هم برای مباهله بیاورد؛ زیرا در مباهله به چنین شخصی نیاز بود. موضوع شبهه چهارم هم این است که «نساءنا» و «أنفسنا» در آیه شریفه، اختصاص به علی(ع) و فاطمه زهرا(س) ندارد. نویسنده این شبهه را هم به سه بخش تقسیم کرده و بهطور مفصل و مجزا از آن پاسخ میگوید | شبهه دوم هم از منهاج السنة است و بیان آن این است که مباهله فقط بین اقربای اشخاص مباهلهکننده واقع شده و دلالت بر فضیلت امامت ندارد. چون امامت در زنان راه ندارد، درحالیکه در آیه مباهله زنان هم هستند. نویسنده با تقسیم ادعای [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] به سه مدعای اصلی، بهطور مفصل به این شبهه جواب میدهد. شبهه سوم درباره رد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] بر کلام [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و پاسخ به آن است. [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] معتقد است اگر غیر از این چهار نفر کسی مساوی با آنان در فضیلت یا افضل از آنان در استجابت دعا وجود داشت خداوند به پیامبرش امر میکرد که وی را هم برای مباهله بیاورد؛ زیرا در مباهله به چنین شخصی نیاز بود. موضوع شبهه چهارم هم این است که «نساءنا» و «أنفسنا» در آیه شریفه، اختصاص به علی(ع) و فاطمه زهرا(س) ندارد. نویسنده این شبهه را هم به سه بخش تقسیم کرده و بهطور مفصل و مجزا از آن پاسخ میگوید.<ref>ر.ک: همان، ص25-58</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع و مآخذ در انتهای آن ذکر شده است. پاورقیها به ذکر ا رجاعات اختصاص یافتهاند. | فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع و مآخذ در انتهای آن ذکر شده است. پاورقیها به ذکر ا رجاعات اختصاص یافتهاند. | ||
نویسنده در پایان، نتیجهگیری کلی مباحث مطرحشده در کتاب را ضمن سه شماره بیان میکند | نویسنده در پایان، نتیجهگیری کلی مباحث مطرحشده در کتاب را ضمن سه شماره بیان میکند.<ref>ر.ک: همان، ص58-60</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۴
آية المباهلة (رافد تمیمی) | |
---|---|
پدیدآوران | تميمي، رافد (نويسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | ايران - تهران |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-540-501-2 |
موضوع | تفاسير (سوره آل عمران. آيه مباهله) مباهله |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 102/16 /ت8آ9* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آية المباهلة، نوشته رافد تمیمی، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این اثر به بیان معنا و دلالت آیه مباهله پرداخته و روایات مربوط به آن را بیان میکند. او شبهات وارده از ابن تیمیه درباره دلالت این آیه بر برخی موارد مانند امامت امیرالمؤمنین و... را مطرح کرده و پاسخ میگوید.
ساختار
کتاب با سخن گروه معارف و کلام سازمان حج و زیارت شروع میشود. سپس محتوای مطالب است و نتیجه بحث و فهرست منابع و مآخذ. نویسنده در نگارش این اثر از بیست منبع از منابع سنی و شیعه استفاده کرده است که مهمترین آنها عبارتند از: الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد شیخ المفید، الإصابة في تمييز الصحابة ابن حجر عسقلانی، تاريخ مدينة دمشق ابن عساکر، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، صحيح مسلم، المستدرك على الصحيحين حاکم نیشابوری، مسند احمد بن حنبل، منهاج السنة ابن تیمیه، منهاج الكرامة علامه حلی، الميزان في تفسير القرآن محمدحسین طباطبائی و...
گزارش محتوا
نویسنده گفته اهمیت این مبحث تا جایی است که خدای متعال در قرآن کریم آیهای را به بیان آن اختصاص داده و روایات صحیحهای در سنت درباره ماجرای مباهله وارد شده است. او در ابتدای این اثر، توقع ترتب فواید ذیل را از مطرح کردن مباحث کتاب دارد:
- مباهله، واقعهای است که جای هیچ شک و شبههای در وقوع آن نیست؛
- مباهله پیامبر اکرم(ص) بههمراه عترتش (علی و فاطمه و حسن و حسین(ع)) از امور ثابتشده و اتفاقی بین مسلمانان است؛
- ورود پیامبر(ص) به مباهله با اهلبیتش، بهخاطر وجود ویژگی کمال نفسانی در آنها بوده است، نه صرفا به دلیل قرابت در خویشاوندی؛
- دلالت کلماتی که درباره شرح این واقعه آمدهاند، حکایت از عنایت خاص الهی به عترت پیامبر(ص) و مشیت الهی به هدایت مردمان به دست آنها دارد.
نویسنده، پس از تعریف لغوی مباهله به لعن و بیان کثرت استعمال آن در دعا، آن را در اصطلاح اینگونه تعریف میکند: اصل ابتهال کوشش در دعا به لعن و غیره است و در قرآن کریم نیز به همین معنی استعمال شده است.[۱]
او سپس متن آیه مباهله را میآورد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل عمران: 61)؛ «پس هركه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزدیک و شما خويشان نزدیک خود را فرا خوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم». و با استناد به روایات متعدد به بیان شأن نزول آن میپردازد؛ هنگامی که رسول خدا بعد از نزول آیه فوق، نصارای نجران را به مباهله دعوت کرد و آنان در ابتدا پذیرفتند، ایشان بههمراه حسن و حسین و علی و فاطمه(ع) به قصد مباهله خارج شدند، ولی نصارای نجران پس از دیدن این افراد از مباهله پشیمان شده و پرداخت جزیه را پذیرفتند.[۲]
وی با استفاده از تفسیر الميزان در بخش دلالت آیه، حرف «فاء» در: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» (آل عمران: 61) را به معنی تفریع از مطلب قبلی (که سابقا بین آنان مبنی بر سؤال مسیحیان از چگونگی عقیده مسلمانان درباره عیسی بن مریم مطرح شده بود) میداند و ضمیر «هاء» در «فيه» را به عیسی بن مریم یا مطلب حق سابق برمیگرداند. او در قسمت «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، دعوت به مباهله با زنان و فرزندان را نشانه یقین دعوتکننده به مباهله، به حقانیتش میداند و نیز تقدم فرزندان بر زنان و زنان بر خود را، بااینکه محبت انسان بر فرزندان بسیار زیاد است و نفس انسان باید مدافع زنان باشد. اینکه رسول خدا امیرالمؤمنین(ع) را مانند نفس خود دانستهاند دلالت بر این مطلب دارد که علی(ع) در کمالات و خصوصیات روحی و صفاتش در نزدیکترین حد مشابهت به پیامبر(ص) است و دعوت از علی(ع) به مباهله صرفا بهخاطر قرابت در خویشاوندی نبوده؛ زیرا نزدیکتر از او در خویشاوندی هم وجود داشته، مانند عباس عموی پیامبر(ص) که به لحاظ قرابت در خویشاوندی از علی(ع) که پسرعموی آن حضرت است به ایشان نزدیکتر است. در بخش پایانی آیه، یعنی: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، ذکر کلمه «نجعل» بااینکه میتوانست بهجای آن از «نسأل» استفاده کند، دلالت بر حتمیالوقوع بودن نتیجه مباهله دارد.[۳]
تمیمی در ادامه، چهار شبهه را مطرح میکند و پاسخ میدهد. وی ابتدا ادعای عدم دلالت مباهله بر امامت یا افضلیت در امیرالمؤمنین را از قول ابن تیمیه در منهاج السنة و جماعتی دیگر نقل کرده و آن را ادعایی بدون دلیل میخواند. ابن تیمیه معتقد است کلمه «أنفسنا» در آیه شریفه، دلالت بر مساوات در همه جهات و جانشینی پیامبر(ص) برای علی(ع) ندارد؛ زیرا این امر محال است، بلکه این کلمه صرفا دلالت بر مشابهت در برخی جهات مانند اشتراک در ایمان یا دین و... دارد.
شبهه دوم هم از منهاج السنة است و بیان آن این است که مباهله فقط بین اقربای اشخاص مباهلهکننده واقع شده و دلالت بر فضیلت امامت ندارد. چون امامت در زنان راه ندارد، درحالیکه در آیه مباهله زنان هم هستند. نویسنده با تقسیم ادعای ابن تیمیه به سه مدعای اصلی، بهطور مفصل به این شبهه جواب میدهد. شبهه سوم درباره رد ابن تیمیه بر کلام علامه حلی و پاسخ به آن است. علامه حلی معتقد است اگر غیر از این چهار نفر کسی مساوی با آنان در فضیلت یا افضل از آنان در استجابت دعا وجود داشت خداوند به پیامبرش امر میکرد که وی را هم برای مباهله بیاورد؛ زیرا در مباهله به چنین شخصی نیاز بود. موضوع شبهه چهارم هم این است که «نساءنا» و «أنفسنا» در آیه شریفه، اختصاص به علی(ع) و فاطمه زهرا(س) ندارد. نویسنده این شبهه را هم به سه بخش تقسیم کرده و بهطور مفصل و مجزا از آن پاسخ میگوید.[۴]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع و مآخذ در انتهای آن ذکر شده است. پاورقیها به ذکر ا رجاعات اختصاص یافتهاند. نویسنده در پایان، نتیجهگیری کلی مباحث مطرحشده در کتاب را ضمن سه شماره بیان میکند.[۵]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.