شوقی، مولانا: تفاوت میان نسخهها
(شوقی) |
|||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]] | |||
[[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]] | [[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]] |
نسخهٔ ۲۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۱
نام | شوقی، مولانا |
---|---|
نام های دیگر | |
نام پدر | |
متولد | قرن نهم هجری |
محل تولد | ولایت جیجکتو خوارزم |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | دیوان اشعار منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) |
کد مولف | AUTHORCODE07058AUTHORCODE |
مولانا شوقی بـغدادی، شـاعر قرن نهم هجری است که دیوان مـنسوب بـه امام علی(ع) را در سال 875ق، به نظم فارسی تـرجمه کـرده است. از نام کامل او و تاریخ ولادت و وفاتش اطـلاعی در دست نیست، اما تـا سال 878ق، زنده بـوده است.
زادروز، زمانه و زادگاه
وی در مقدمه دیوان از صدر زمان، حضرت برهانالدین نام میبرد[۱]. به نظر میرسد ایـن شـخص خواجه برهانالدین عبدالحمید کرمانی وزیـر سـلطان ابوسعید تـیموری بـاشد کـه پس از شکست او در مقابل اوزون حسن، به دست مـلازمان اوزون حـسن آق قوینلو گرفتار شد، اما پس از مدتی به فرمان او به منصب اشرف دیوان وزارت رسـید[۲].
اوزون حسن در سال 857 به سلطنت رسید و تـبریز را پایتخت خود قرار داد. او اهـل ادب و هـنر و دانش را از اطراف تبریز فراخواند و در دوران حـکومتش هـمواره دوستدار علما و ادبا بود. پس از او پسرش سلطان خلیل به حکومت رسید، ولی دوران سلطنتش شش مـاه بـیشتر نپایید، سپس سلطان یعقوب پسـر دیـگر اوزون حـسن بر تخت سـلطنت نـشست. سلطان یعقوب مردی شـاعر و شـاعرپرور بود و تبریز در دوران سلطنتش (883 تا 896ق)، یکی از مهمترین مراکز علم و ادب در آن زمان بشمار میرفت[۳].
مولانا شوقی نیز در همین سرزمین در چنین عهدی پرورش یافت. از نام کامل او و تاریخ ولادتـش اطـلاعی در دست نیست. آنچه تذکرهها پیرامون زنـدگی و شـخصیت شـوقی نـوشتهاند مـختصر، نارسا و غالباً تـکراری اسـت. حتی برخی از این کتب شرح حال او را با شوقی یزدی که از اعقاب خواجه رشیدالدین بوده و در هـرات مـیزیسته درهـم آمیختهاند[۴].
در «مجالس النفائس» تألیف امیر علیشیر نوایی، در ذکر شعرایی که میر علیشیر به ملازمت ایشان رفته یا بـه خدمت میر آمدهاند، به نام مولانا شوقی از ولایت جیجکتو برمیخوریم که یک بیت ترکی و یک بیت فارسی نیز از او ذکر شده و آمده که اصل او از خوارزم است[۵].
مرحوم محمدعلی تربیت در کتاب «دانـشمندان آذربایجان»، از شوقی مفصلتر سخن گفته است: «شوقی تبریزی از منسوبین خواجه رشـیدالدین وزیـر بـوده، خط نستعلیق را خوب مینوشته، پس از مدتی خدمات لایقه در دارالانشاء ساممیرزا، به هند رفته و در کابل سنة 954ق، فوت شده اسـت. همین شوقی است که قبل از میبدی دیوان حضرت علی(ع) را با نظم پارسی در سنه 855ق، به نام سـلطان یعقوب ترجمه کرده و نسخهای از آن نزد نگارنده موجود است». این نخستین مأخذی است کـه شوقی را سراینده ترجمه مـنظوم دیـوان منسوب به حضرت علی(ع) معرفی کرده است؛ حال آنکه هیچیک از تذکرههای معاصر شوقی به این مورد اشاره نکردهاند[۶].
سعید نفیسی در کتاب «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی» در ذیل شوقی یزدی مینویسد: «از شاعران توانای قرن دهم و مردی خوشگوی بـوده و خـط نسخ تعلیق را نیکو مینوشته و در انشا دست داشته و به همین جهت مدتی منشی ساممیرزا صفوی بوده است و در شعر نیز مهارت داشته و قصیده را بهتر میسروده و غزل هم میگفته است» و در جای دیـگر ذیـل همین شوقی یزدی نوشته است: «ظاهراً وی بهجز شوقی یزدی سابقالذکر و از بازماندگان خواجه رشید وزیر بوده و بیشتر در هرات میزیسته و در 963ق، در آن شهر درگذشته و در مزار عبدالله انصاری مدفون شده و از او ربـاعیات مـانده است»[۷].
کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» نوشته دکتر مهدی بیانی تنها اثری است که به شرح حـال شـوقی و شـوقیها با دیدی نسبتاً منتقدانه پرداخته است. در این کتاب پس از ذکر شرح حال شـوقی یـزدی (مـطابق آنچه ساممیرزا در تحفه سامی نوشته است) و اشاره به مطالب مرحوم تربیت که در کتاب دانـشمندان آذربـایجان دربـاره شوقی آمده است، میگوید: «باید دو تن شوقی شاعر خوشنویس وجود داشته بوده باشد: یـکی آنـکه منشی ساممیرزای صفوی است و در حدود سال 957ق، درگذشته و دیگری آنکه در حدود یکصدوبـیست سـال پیـش از وی میزیسته و دیوان حضرت امیر(ع) را ترجمه منظوم به نام سلطان یعقوب کرده است»[۸].
از توضیحاتی که تذکرههای متقدم و متأخر درباره شوقی تبریزی (و شـوقیهای دیـگر) نوشتهاند، مطلبی که سودمند و روشنگر باشد یـافت نـمیشود. تـنها میتوان برای ذکر بخشی از شرح حال ایـن شـاعر گمنام، به مقدمه خود او در ترجمه دیوان منسوب اعتماد نمود. آنچنانکه خود در مـقدمه ذکـر کرده است، برای کسب عـلم و دانـش راهی سـفر مـیشود و مـدتی در بغداد اقامت میکند. روزی در هنگام مطالعه دیـوان اشـعار حضرت علی(ع)، وجد و حال به او دست میدهد و در آن حالت تصمیم میگیرد دیـوان را بـرای کسانی که از عربی آگاهی ندارند، بـه نظم فارسی ترجمه کـند[۹].
بنابراین اگر شوقی را بغدادی بـنامیم، بـا آنـچه در مقدمه دیوان آمـده تـناسب بیشتری دارد و با توجه بـه نـام خواجه برهانالدین عبدالحمید کرمانی که ابتدا وزیر و فرد مورد اعتماد سلطان ابوسعید تـیموری بـوده و پس از شکست او در مقابل اوزون حسن، به سـمت وزارت امـیر حسنبیگ تـرکمان درآمـد و تـا سال 878ق نیز زنده بـود، میتوان به بخشی از تاریخ زندگی شوقی نیز دست یافت؛ با در نظر گرفتن اینکه وی نظم دیـوان را در سـال 875ق، به انجام رسانده است و این تـاریخ در نـسخههای خـطی دیـوان نـیز مضبوط است[۱۰].
پانویس
منابع مقاله
- روضاتیان، سیده مریم، «دیوان اشعار منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) با ترجمه منظوم از مولانا شوقی شاعر قرن نهم هجری»، تهران، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، 1383.
- میرباقریفرد، سید علیاصغر؛ روضاتیان، سیده مریم، «تحلیل و بررسی ترجمه منظوم مولانا شوقی بغدادی از دیوان منسوب به حضرت علی(ع) و مقایسه آن با یک ترجمه دیگر از دیوان همراه با شمهای از اوضاع سیاسی، اجتماعی و ادبی عصر مؤلف»، پایگاه مجلات تخصصی نور، جامعهشناسی کاربردی، بهار و تابستان 1381، شماره 13، صفحه 91 تا 114، به آدرس اینترنتی:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/235965