نخبة الدهر في عجائب البر و البحر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14179AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14179AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =21885 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =21885 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = |
نسخهٔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۰
نخبة الدهر في عجائب البر و البحر | |
---|---|
پدیدآوران | فرین، کریستیان مارتین بواخیم (محقق)
مهرن، آگوست فردیناند (مصحح) دمشقی، محمد بن ابیطالب (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | کتاب نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر |
ناشر | مطبعة الآکادمیة الإمبراطوریة |
مکان نشر | بطرزبورغ (سن پطرز بورگ) - روسیه |
سال نشر | 1281 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | G 93 /د8ن3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نخبة الدهر فى عجائب البر و البحر، اثر انصارى دمشقى، شمسالدين، محمد بن ابىطالب(727ق) و به زبان عربى است كه پيرامون زمينههاى جغرافيايى و تاريخى و ذكر بسيارى از شگفتىهاى كره زمين با دو فصل نسبتا كامل درباره نجوم و كانىشناسى نگاشته شده است.
ساختار
كتاب، داراى نه باب است و اين ابواب نهگانه، به ترتيب مشتملند بر ده، يازده، شش، شش، شش، هشت، سيزده، شش و نه فصل.
گزارش محتوا
عناوين كلى مباحث كتاب، به اين شرح است:
- كره زمين و آنچه پيشينيان درباره شكل آن گفتهاند؛
- كانهاى هفتگانه مذاب و نرم و بيان سرشتها و نهادها و دگرگونىهاى آنها و بيان گوهرها و سنگهاى باارزش و گران و آنچه از خاک برتر است؛
- رودهاى روان، چشمهسارها، چاهها و سرچشمههاى گوناگون؛
- فراوانى آبهاى زمين و آنچه پيشينيان درباره پوشيده شدن همه زمين با آب، مگر خشكىها و آبخستهايى كه از آب برآمده و پيدايند، گفتهاند و بيان علت شورى يا گوارايى آبها و سخن از پارهاى ساحلها و آبخستهاى شناخته شده؛
- درياى روم، معروف به درياى نيطس و دهانه آن دريا كه در خليج اسكندريه است و سخن از مرزها، كنارهها، آبخستها و شگفتىهاى آن؛
- اقيانوس جنوب و بزرگترين خليجى كه از آن بيرون آمده و با نام سرزمينهاى خود خوانده مىشود و سخن از مد و جزر، آبخستها، جانوران شگفتانگيز و رستنىهاى كمياب آن؛
- كشورهاى بزرگ خاورزمين و سرزمينها و كشورهايى كه مسلمانان بر آنها چيرگى يافتند و سخن از شهرهاى آنها و آنچه در آنهاست؛
- كشورهاى باخترىاى كه در پس سرزمينهايى كه برشمرديم قرار دارد و از شهرهاى مصر و نيز ديگر سرزمينها و شهرها و روستاها، يكى پس از ديگرى تا كنارههاى اقيانوس باخترى ادامه دارد؛
- انتساب ملتها به سام و يافث و حام، فرزندان نوح پيامبر و يادكرد پارهاى از ويژگىهاى آنان و نام ماهها، روزها، عيدها و ويژگىهاى شهرهايشان و نيز درباره خلق و خوى انسان.
كتاب، از لحاظ تاريخ طبيعى بسيار مهم است، زيرا درباره گياهان و حيوانات و معادن، مطالب فراوان دارد. علاقه به مسائل روحى، اما نه بهصورت ساده و ابتدايى، بر كتاب غالب است. از جمله ويژگىهاى اين كتاب، نسبت به ساير مؤلفات كيهاننگارى، اين است كه اطلاعات بسيارى را در خود جاى داده كه مؤلفان ديگر درباره آن سخنى نگفتهاند و از مكانهاى جغرافيايى خاصى سخن مىگويد كه منابع ديگر در مورد آن خاموش ماندهاند.
مباحث نويسنده، درباره شام و فلسطين كه او همه زندگى خويش را در آنجا گذرانيده، اهميت درجه اول دارد و كتاب وى، منبع اساسى تاريخ و جغرافياى اين منطقه به شمار مىرود. در واقع توصيف وى از بلاد مذكور، كاملترين چيزى است كه در اين زمينه شناختهايم.
متن كتاب، به زبانى تقريبا دشوار نوشته شده است و در برخى از جاها خالى از تعقيدات و صنايع نيست و توصيفات آن بسيار موجز و فشرده و گاهى نامفهوم است. همچنين مؤلف، ضمن تأليف كتاب هر جا كه خواسته است سخن را كوتاه كند و به مطلب ديگر بپردازد ذكر مطلب ما قبل را به فصل ديگر وعده داده و موكول كرده است، ليكن به وعده خود وفا نكرده و آن را به فراموشى سپرده است؛ براى نمونه، در مقدمه كتاب، از نقشهاى مفصل سخن گفته و مشخصات آن را يك به يك توضيح داده است، ولى از خود نقشه هيچ نشانى در همه كتاب به چشم نمىخورد.
درباره مسائل مربوط به هند هم دانشوران، خطاهاى مكرر از دمشقى گرفتهاند.
وى، باب هفتم را چهارده فصل اعلام كرده است، ليكن بيش از سيزده فصل ندارد و اين امر، خواننده را به اين گمان مىافكند كه ممكن است فصل چهاردهم اين باب كه مشتمل بر بسيارى از وعدههاى مؤلف بوده است، از ميان رفته باشد.
گاهى نيز نشانههاى جانورى را به وضوح داده، اما از آوردن نام آن خوددارى كرده است و به راستى روشن نيست وى آن جانور را نمىشناخته و نامش را نمىدانسته يا عمدا از ياد نام آن خوددارى كرده است تا بر شگفت بودن آفرينش آن تأكيد و مبالغه داشته باشد؛ براى نمونه، همه ويژگىهاى ببر را بهعنوان دشمنى كشنده براى فيل مىنگارد، اما نام آن را نمىآورد و يا تمامى مشخصات جسمانى كرگدن را مىآورد، ليكن از ذكر نام آن خوددارى مىكند.
دانستنىهاى بسيارى كه در اين كتاب گنجانيده شده است، از اين دست است: دانش شناخت زمين، اقليمها و تقسيمبندى آنها و انديشههاى گوناگون پيشينيان در اين باره و نشانهها و آبادىهاى آنها، درياهاى به هم پيوسته و از هم گسسته، آبخستها، كوهها، رودها و جويبارها، بيشههاى بزرگ، چشمهها، كشورها و راههاى آنها، شهرهاى بزرگ، روستاها، نشانههاى تمدنهاى كهن و آثار ديرينه و بناهاى بزرگ، خندقها، چاهها، سرچشمههاى شگفتآور، جانوران كمياب، رستنىهاى ناپيدا، كانهاى مذاب و نرم و نيز آنچه در صفت كان بودن همانند آنهاست، سنگهاى پرارزش و گران و ديگر چيزهاى ارزندهاى كه بنا بر ويژگى ذات و سرشت خود از خاک برترند و نيز چگونگى پيدايش آنها بنا به گفته پيشينيان، سخن درباره اندازه و مساحت زمين و مسافت پارههايش از روى ساعتها و ميلها و بريدها و فرسنگها و درجههاى فلكى، سخن از گستردگى و درازى كوهها و سخن درباره مردمانى كه در آن كوهها پراكندهاند و پارهاى از نژادهاى سرشناس و نياكان پيشين و نخستين آنان و نظرى اجمالى درباره مردمان مشهورى كه از پس آنان آمدهاند و چگونگى خوىهايشان، سخن درباره نهادها و ويژگىهاى شهرهايى كه بدان ويژگىها شناخته شدهاند و هيچ جا و هيچ شهرى ديگر را از آن ويژگىها بهرهيى نيست، سخن درباره نهادهاى آشكار مردم و ويژگىهاى نمايان نوع انسانى كه همه مردان و زنان در آن يكسان و جانوران از آن بىبهرهاند، بيان پارهاى از آيين كشورها و نام ماهها و جشنها و قربانىهاى آنان كه از روى آثار علمى و دانشهاى وابسته و پيوسته به آنها به دست رسيده است و بسيارى مطالب ديگر.
وضعيت كتاب
نقشهيى جغرافيايى و رنگآميزى شده با رنگهاى گوناگون و مرزبندىها و خطكشىهاى بسيار براى نمودار ساختن سرزمينهاى پهناور و دراز و پارهاى آبادىهاى زمين، در پايان كتاب آورده شده است.
كتاب، با قلم سيد حميد طبيبيان به فارسى ترجمه شده است.
منابع مقاله
- كراچكوفسكى، تاريخ نوشتههاى جغرافيايى در جهان اسلامى، ص 301 - 303، ترجمه ابوالقاسم پاينده؛
- ادوارد فنديك، اكتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 53؛
- مقدمه مترجم كتاب، دكتر سيد حميد طبيبيان.