الفقه، الادارة (ویرایش جدید): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الفقه، الإدارة''' نوشته [[حسینی شیرازی، محمد|آيتاللّه سيد محمد شيرازى]] است كه آن را به زبان عربى و در سال 1408ق با استفاده از ادله اربعه، براى تبيين جايگاه اداره، مدير و كارمندان از ديدگاه اسلام تأليف نموده است. | '''الفقه، الإدارة''' نوشته [[حسینی شیرازی، محمد|آيتاللّه سيد محمد شيرازى]] است كه آن را به زبان عربى و در سال 1408ق با استفاده از ادله اربعه، براى تبيين جايگاه اداره، مدير و كارمندان از ديدگاه اسلام تأليف نموده است. | ||
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۹
الفقه، الاداره (ویرایش جدید) | |
---|---|
پدیدآوران | حسینی شیرازی، محمد (نويسنده) |
ناشر | مؤلف |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1408 ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
الفقه، الإدارة نوشته آيتاللّه سيد محمد شيرازى است كه آن را به زبان عربى و در سال 1408ق با استفاده از ادله اربعه، براى تبيين جايگاه اداره، مدير و كارمندان از ديدگاه اسلام تأليف نموده است.
ساختار
كتاب، داراى يك مقدمه كوتاه بوده، سپس مباحث مورد نظر مؤلف در زمينههاى مذكور با عبارات گوناگون بيان شده كه بدانها اشاره خواهيم كرد.
گزارش محتوا
مؤلف، اولين كارى كه كرده به تعريف اداره پرداخته است. وى لفظ اداره را اجوف واوى از دار يدور دورا و دورانا به معنى تحرك گرفته است. ايشان در بخش بعدى از لزوم ادارات فعال براى تحقق يك اجتماع سالم، كارآمد و پويا كه مردم در آن با آسايش و آرامش بتوانند زندگى كنند، سخن گفته است.
در بخش سوّم اداره را مرهون سه امر علم، فن و ذوق دانسته است كه علم عبارت است از مجموع قوانين، نظريات و مبادى كه مدير بايد بدانها آگاهى داشته باشد تا بتواند اداره را به نحو احسن اداره كند.
فن نيز مهارت علمى مدير است كه در موارد مشكل و معضلات مىتواند بدان وسيله راه برون رفت از مشكلات را از نزدیک ترين و سهل الوصولترين راه بپيمايد؛ تعبير ديگر اين فن همان تجربه است كه در حديثى سن زياد داشتن، در بعضى افراد باعث وجود تجربههاى لازم و مفيد قلمداد شده است. نتيجه آنكه يك اداره مىتواند با علم و تجربه، به يك اداره مفيد و پيروز تبديل شود. ممارست، توصيه ديگر مؤلف براى موفقيت در كارهاى ادارى است؛ يعنى در كنار علم و تجربه ممارست هم يكى از امور مهمّه است كه بدون آن كارها پيشرفت چشمگيرى نخواهند داشت.
بخش پنجم تحمل مسئوليت اداره است كه يك مدير بايد چنين موهبتى را دارا باشد تا بتواند وظيفه خود را به درستى انجام دهد. ايشان در ادامه صفات يك مدير مثالى بازگو نموده است كه برگرفته از روايات مىباشند؛ به عقيده ايشان اداره هم مانند مدرسه يك محيطى است ذو الاطراف كه يك طرفش كارمندان، يك طرفش ارباب رجوع و طرف ديگرش محيط اداره است كما اينكه مدير يك مدرسه با معلمان، دانش آموزان و ساختمان مدرسه سر و كار دارد و بايد بتواند همآهنگىهاى لازم را بين آنها ايجاد كند. صفات لازم براى يك مدير عبارتند از: توانايى لازم براى نوشتن و سخنرانى، رغبت و شوق لازم براى به دست آوردن حقايق، توجه لازم و ارزش گذارى به وقت و جلوگيرى از هر گونه اتلاف وقت، لطيف و ودود بودن كه باعث مىشود رفتارى شايسته با ديگران داشته باشد، دارا بودن فكر و تدبير منظم و شايسته در تحليل امور، داشتن ميل طبيعى به استفسار آنچه كه بدان احاطه دارد، توان بهرهمندى از اطلاعاتى كه از امور پيرامونى خود به دست آورده است، دورانديشى در مواجهه با افراد و مسائل گوناگون، داراى انصاف و عدل بودن در مورد خود و ديگران. مطلب بعدى در مورد ادارات، تعاملى است كه مدير با سايرين مىتواند داشته باشد؛ بايد داراى روحيه همكارى با ساير كارمندان و زير دستان خود باشد، مساوات را به عنوان اصلى بين خود و كارمندانش مدّ نظر قرار دهد، موقعيت افراد را تثبيت نمايد، به ابتكارات و نظريات قابل استفاده كارمندانش توجه داشته باشد، داراى توان تقسيم كار باشد به طورى كه بتواند هر كسى را در محل مناسب قرار داده و به خوبى از نيروها استفاده كند، مسئوليت و تسلط را با هم همآهنگ كند؛ يعنى هر كس به قدر مسئوليتش داراى تسلط در مسائل باشد، مراعات نظم؛ به اين معنا كه اهتمام كافى براى مراعات قوانين و مقررات ادارى داشته باشد، در مراعات سلسله مراتب ادارى دقت كافى را داشته باشد، مديريت واحد را در امور بخشهاى گوناگون حاكم كند، هميشه مصالح عمومى را بر مصالح شخصى خود ترجيح دهد، ملاحظه مركزيت را در مسئوليتها و مديريتها داشته باشد، داراى انعطاف و گذشت باشد.
مدارس ادارى عنوان ديگرى است كه مؤلف براى اداره هر چه بهتر يك اداره مشخص نموده است كه يكى از آنها خودسازىهاى فردى و يكى ديگر كاربرد رياضى در مسائل جارى مىباشد. اهميت به نيروى انسانى در اداره يكى ديگر از رئوس مطالبى است كه مؤلف مورد توجه قرار داده است، زيرا ساختار يك اداره بر پايه اين اصل بوده و بيشترين اهميت را نيز همين عنصر دارا مىباشد، فلذا در مواقع لازم بايد عفو و گذشت و مراعات را نسبت به اين اشخاص مبذول داشته باشد. اداره عمليّه كه با استفاده از آيات 34 و 35 سوره فصلت «ادفع بالتي هي أحسن فإذا الذي بينك و بينه عداوة كأنّه وليٌّ حميم و ما يلقّاها إلاّ الّذين صبروا و ما يلقّاها إلاّ ذو حظّ عظيم» به دست آمده، يكى ديگر از مباحث مورد نظر مؤلف در اداره هر چه بهتر محيطهاى ادارى مىباشد.
داشتن معاونتهاى كارآمد و آشنا به امور تخصّصى ذى ربط يكى ديگر از رموز موفقيت يك مدير كارآمد است كه در سايه اين افراد خبره در قالب مشاور يا معاون امور مختلف در بخشهاى گوناگون، مىتواند به درستى پيشرفت كرده و يك اداره را در جهت انجام وظايف محولهاش موفق بدارد. رابطه بين رئيس و مرئوس در داخل محيط اداره و خارج از آن، از ديگر مطالب مورد نظر است كه بايد به طورى بسيار دقيق و كارآمد صورت گيرد تا زمينه براى سوء استفاده فراهم نشود.
ايشان پنج زمينه را براى فعاليت يك مدير ترسيم نموده و بعد به توضيحش پرداخته است كه عبارتند از: تخطيط، تنظيم، تشكيل، توجيه و رقابت.
مبادى اداره و اعمال ادارى كه چند مؤلفه از جمله هدف و مبدأ در آنها مورد توجه قرار گرفته، عنوان بعدى مىباشد.
ايشان بحث از اداره را وقتى كامل مىدانند كه در كنار بحث از مضاف، از مضاف اليه نيز بحث شود؛ يعنى وقتى از عمّال، اعمّ از رئيس و مرئوس سخن گفته شد، از عمل نيز سخن به ميان بيايد؛ براى مثال يك اداره، يا براى پيشبرد يك هدف اجتماعى است يا سياسى يا اقتصادى و... همچنين اداره، يا يك موسسه دولتى است يا اجتماعى و مردمى كه در هر مورد بايد به نوع كار و تلاش دقت كرد و متناسب با اهداف و آرمانهاى آن قدم برداشت.چينشهاى ادارى و نوع تنظيم ساختار آنها بحث ديگرى است كه بعضى به تناسب وظايف خود از ساختار بزرگترى برخوردارند و بعضى ديگر نياز به چنين ساختارى نداشته و از حجم كمى برخوردار مىباشند، لكن در هر كدام مواردى قابل مراعات است كه البته نسبى بوده و نسبت به هر كدام سيستم مشخصى تعريف شده است.
يكى ديگر از مؤلفههاى مورد نظر مؤلف كه امروزه بسيار مورد ابتلا مىباشد، مؤسسات گوناگون اقتصادى است كه در قالبهاى گوناگونى فعاليت دارند؛ بعضى به صورت سهامى بوده و برخى ديگر انواع سرمايه گذارىها و تجارتها را انجام مىدهند كه راجع به ساختار و نوع مديريت آنها نيز سخن گفته شده است.
آزادى، مقولهاى است كه اسلام آن را در غير محرّمات به كل انسانها عطا نموده است، فلذا رابطه اين موهبت الهى با ظرايف ادارى، مطلبى است كه بايد براى دريافت اين ارتباط دقت نظر كافى به كار رود.
در اداره، مسئله ديگرى مطرح است و آن تطبيق فروعات مختلف با اصول و خطوط كلّى شرعى مىباشد كه بخش ديگر كتاب به توضيح اين مطلب ناظر است. در بخش بعدى هم گفته شده يك مدير دو قسم وظيفه دارد: يكى ادارى و ديگرى مؤسسهاى؛ يعنى تحقق اهدافى كه از تأسيس مؤسسه مدّ نظر مىباشد.
از ديگر مهمات ادارى جمع آورى اطلاعاتى است كه در طريق عمل به كار مىروند؛ مؤلف، اين بحث را در سه محور دنبال كرده است:
- نياز به جمع آورى اطلاعات.
- اطلاعاتى كه لازم است جمع آورى شوند.
- طريق به دست آوردن اطلاعات لازم. به كار بردن مقرّرات ادارى و كيفيت مراعات آنها در دو بخش مورد بررسى مؤلف واقع شده است. عمليات اتخاذ قرار و انواع مختلف قرار، عنوان آخرين بخش كتاب است كه متناسب با نوع اداره و مؤسسه و نوع فعاليتهاى آن متغير مىباشد.