الزكاة في الشريعة الإسلامية الغراء: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الزكاة في الشريعة الإسلامية الغراء'''، اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانى]]، به مبحث زكات به عنوان يكى از منابع مالى حكومت اسلامى ذيل كتاب عروه الوثقى، نوشته سيد [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|محمد كاظم طباطبايى يزدى]]، پرداخته است. | '''الزكاة في الشريعة الإسلامية الغراء'''، اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانى]]، به مبحث زكات به عنوان يكى از منابع مالى حكومت اسلامى ذيل كتاب عروه الوثقى، نوشته سيد [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|محمد كاظم طباطبايى يزدى]]، پرداخته است. | ||
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۷
الزکاة في الشریعة الإسلامیة الغراء | |
---|---|
پدیدآوران | یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم (نويسنده) سبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | العروه الوثقی. برگزیده. کتاب الزکاه. شرح |
ناشر | موسسه امام صادق علیهالسلام |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1382 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | زکات
فقه جعفری - قرن 14 یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم، 1247؟ - 1338؟ق. العروه الوثقی - نقد و تفسیر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 183/5 /ی4 ع402352 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الزكاة في الشريعة الإسلامية الغراء، اثر آیتالله جعفر سبحانى، به مبحث زكات به عنوان يكى از منابع مالى حكومت اسلامى ذيل كتاب عروه الوثقى، نوشته سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى، پرداخته است.
انگيزه تأليف
اين كتاب به درخواست عدهاى از شاگردان مؤلف و جهت ترويج فرهنگ زكات به نگارش درآمده است.
ساختار
اين نوشتار از يك مقدمه، ده فصل درباره اصل زكات، يك خاتمه كه در بر دارنده 41 مسئله فرعى است و يك فصل جداگانه درباره زكات فطره تركيب يافته است. شيوه نگارش، تحليلى و استدلالى و با استناد به ادله چهارگانه مىباشد و ابتدا متن عروه در صدر صفحات، پس از آن شرح ديدگاههاى فقها و ادله هر مسئله آمده و در پايان، نظر مؤلف ارائه شده است.
گزارش محتوا
نگارنده، در مقدمه ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى زكات، آن را از ضروريات دين معرفى كرده و به مفهوم «ضرورى دين» مىپردازد. وى دو ديدگاه را درباره اين واژه ارائه كرده است:
- ضرورى دين، يعنى احكامى كه در فقه به قدرى واضح باشد كه همه آن را بشناسند.
- ضرورى دين آن تكاليفى است كه منكر آن كافر به شمار آيد؛ چرا كه بازگشت انكارش به انكار اصل شريعت و انكار صدق پيامبر است. البته انكار، به خودى خود باعث كفر نمىشود ولى اگر ملازم با انكار توحيد، انكار معاد و انكار نبوت باشد، منجر به كفر مىگردد.
در ادامه، شرايط ششگانه وجوب زكات چنين بيان شده است: بلوغ، عقل، آزادى، مالكيت، تمكن از تصرف در اموال و رسيدن به حد نصاب در مواردى كه ذكر مىشود. هر يك از اين شرايط به طور مفصل مورد بحث قرار گرفته است.
درباره شرط اول برخى معتقدند بر بچه نابالغ زكات واجب نيست و برخى گفتهاند: تنها در غلات و چهارپايان وى زكات لازم است، برخى زكات را بر وى لازم مىدانند ولى اداى آن را فعلاً واجب نمىدانند؛ برخى ديگر گفتهاند: اگر با مالى كه زكات به آن تعلق مىگيرد، تجارت شود زكات آن واجب مىشود و در غير اين صورت خير. نويسنده اين اقوال را همراه با دليلهايشان ذكر كرده و قول مشهور؛ يعنى عدم تعلق زكات به مال صغير را مىپذيرد.
مباحث پايانى اين بخش، وجوب زكات بر كافر، حكم كسى كه در وسط سال به اغما رفته است و حكم زكات مالى كه قرض داده شده است، مىباشد.
فصل اول، به اجناسى كه زكات به آنها تعلق مىگيرد اختصاص دارد.
از ديدگاه فقها، 9 چيز است كه اگر نصابشان كامل شود زكات آنها واجب مىگردد: شتر، گاو، گوسفند، طلا، نقره، گندم، جو، خرما و كشمش.
نگارنده، وجوب زكات را در موارد فوق مسلّم و مورد اتفاق فقها مىداند و در غير اين موارد بحث مىكند كه آيا زكات واجب است يا خير؟ ايشان در آغاز چهارده قول از فقهاى گذشته ذكر كرده كه موارد وجوب زكات را در همين 9 مورد مىدانند و پس از آن چند قول از برخى فقهاى شيعه و اهل سنت نقل مىكند كه زكات را در زيتون، عسل و مال التجاره واجب كرده و در ادامه سه گروه از روايات را متذكر مىشود كه دلالت بر انحصار دارند:
- برخى روايات، زكات را منحصر در همين 9 مورد كرده و ذيل آن آوردهاند كه پيامبر(ص) بقيه موارد را عفو نمودهاند.
- رواياتى دلالت بر انحصار در 9 مورد را دارد ولى ذيل آن را ندارد.
- رواياتى هم انحصار را ذكر كردهاند به علاوه آنكه قول به تعلق زكات به غير اين موارد را ردّ كردهاند. سپس رواياتى را مىآورد كه اين انحصار را شكسته و بر غير اين موارد هم زكات را واجب مىداند و پس از آن به ردّ و توجيه اين روايات معارض مىپردازد.
در پايان اين فصل مواردى را كه مستحب است زكاتش پرداخته شود، ذكر مىكند:
1- دانههاى گياهى مانند عدس، ماش و ارزن. 2- مال التجاره. 3- اسب ماده. 4- زمين و مستغلاتى كه جهت رشد و نمو مالى خريدارى مىشود.
فصل دوم درباره زكات چارپايان است. در اين بخش شرايط ديگرى نيز براى وجوب زكات در چارپايان ذكر شده است كه مهمترين آنها نصاب است. مؤلف به نصاب تكتك چارپايان مىپردازد و براى شتر 12 نصاب، براى گاو 2 نصاب، براى گوسفند 5 نصاب ذكر مىكند. سپس به ويژگى هر يك از اين حيوانات و مقدار و اندازه مالى كه به ازاى هر كدام بايد پرداخته شود مىپردازد.
دومين شرط آن است كه اين حيوانات از علف بيابان بخورند و اگر در برخى از فصول و ماههاى سال از علف كاشته شده استفاده كنند، زكات واجب نمىشود. البته اين نكته تذكر داده شده كه در اثناى سال اگر يك يا دو روز و حتى يك هفته از علف بيابان استفاده نكرده باشند، عرفاً آنها را غير سائمه نمىگويند و بيابانى به حساب مىآيند و زكاتشان واجب است.
سوم اينكه از اين حيوانات باركشى نشود و اگر يك يا چند روز در طول سال از آنها باركشى شود، اشكال ندارد و بايد زكاتش پرداخته شود. چهارمين شرط اين است كه يك سال كامل از وجود اين حيوان بگذرد و شرايط ديگر را در اين يك سال دارا باشد. البته اين را هم تذكر دادهاند كه ورود به ماه دوازدهم براى اثبات سال كفايت مىكند.
در پايان اين بخش فروع و مسائل متعدد ديگرى مطرح مىشود از جمله: حكم تصرف در نصاب براى فرار از زكات، حكم تلف شدن تعدادى از حيوانات بعد از حلول سال و حكم عوض كردن حيوانات با غير آنها و اينكه آيا اين كار باعث از بين رفتن سال مىشود يا خير.
فصل سوم درباره زكات طلا و نقره و حدّ نصاب اين دو است. در اين دو هم شرايط ديگرى غير از شرايط عمومى زكات ذكر كردهاند. براى طلا دو نصاب و براى نقره نيز دو نصاب ذكر شده است. نگارنده ضمن بيان اين دو نصاب به نحوه محاسبه آنها و اختلاف فقها در اصل نصابها و مقدارشان اشاره كرده است.
در فصل چهارم زكات غلات (گندم، جو، خرما و كشمش) و شرايط وجوب آن و فروع متعددى درباره نحوه و زمان پرداخت زكات بيان شده است.
در اين چهار مورد هم دو شرط ديگر وجود دارد: 1- رسيدن به حدّ نصاب. 2- شخص با زراعتش مالك غلات شده باشد. فقها در اصل نصاب غلات و وجوب آن هيچ اختلافى ندارند و يك نصاب براى آن ذكر كردهاند كه 144 منّ شاهى و مقدارى بيشتر از 184 منّ تبريزى مىشود.
البته اين را متذكر شدهاند كه در غلات ديگر غير اين موارد چهارگانه هم مستحب است زكات پرداخته شود. نگارنده، روايات و اقوال مختلفى را در نحوه محاسبه نصاب و زمان اخراج زكات ذكر كرده و به نقد و بررسى آنها پرداخته است. وى همچنين به بحث فقهى درباره خارج كردن هزينههاى مصرف شده براى به دست آوردن غلات و اموالى كه به عنوان ماليات پرداخته مىشود و يا اگر حاكم مازاد بر ماليات چيزى را بگيرد، مىپردازد و ادله قائلان به استثنا و عدم استثنا را ذكر مىكند.
فصل پنجم به مواردى اختصاص دارد كه پرداخت زكات آنها مستحب است. در فصل ششم شرايط گروههايى كه مستحق دريافت زكات هستند بدين شرح بيان شده است: 1- فقير. 2- مسكين. 3- كسانى كه در راه گردآورى و مصرف زكات تلاش مىكنند. 4- بدهكاران و كسانى كه از پرداخت ديون خود عاجزند. 7- در راه ماندگان. 8- سبيل الله مانند مخارج جهاد، حج و مصالح مسلمانان.
در اين فصل شرايط متعددى براى هر يك از اين اصناف ذكر شده و موارد اختلاف مورد تجزيه و تحليل فقهى قرار گرفته و ادله قائلان بررسى شده است.
در فصل هفتم شرايط عمومى گيرندگان زكات بدين شرح ذكر شده است:
- ايمان يعنى اعتقاد به اسلام و نبوت پيامبر اسلام(ص) و امامت امامان دوازدهگانه.
- پرداخت زكات باعث كمك به گناه و ظلم نشود.
- كسانى كه زكات به آنها پرداخت مىشود، واجب النفقه كسى كه زكات پرداخت مىكند، نباشند.
- از سادات و هاشميان نباشند. البته هاشمى به هاشمى مىتواند زكات پرداخت كند.
نويسنده در فصل هشتم 20 فرع مهم درباره زكات را مطرح كرده و به بحث و استدلال روايى و فقهى درباره آنها پرداخته است.
فصل نهم به وقت وجوب اخراج زكات اختصاص دارد و فصل دهم به اين مطلب كه زكات از احكام عبادى است و نياز به قصد قربت دارد، پرداخته مىشود. در خاتمه هم 41 مسئله و فرع فقهى در باب زكات بيان شده است.
در پايان كتاب، مبحث زكات فطره با سرفصلهاى زير مطرح گرديده است:
اهميت و مفهوم زكات فطره، شرايط وجوب زكات فطره (بلوغ، به هوش بودن و عدم اغما، آزاد بودن و غنى بودن يعنى درآمدهايش كفايت مخارج سالش را بكند)، شرايط كسانى كه بايد زكاتشان پرداخته شود، اجناسى كه براى زكات پرداخت مىشود و مقدارش، زمانى كه زكات فطره واجب مىشود، موارد مصرف زكات فطره.
فهرستى از موضوعات و عناوين در پايان و آدرس منابع مورد استناد در پاورقى ارائه شده است.