۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ تحرير المقال في کليات علم الرجال را به تحرير المقال في كليات علم الرجال منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
||
| خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالىكه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مىشود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همانطوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمىشود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو بهصورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمىتوان گفت كه يكى از آن دو بهصورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است. | 5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالىكه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مىشود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همانطوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمىشود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو بهصورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمىتوان گفت كه يكى از آن دو بهصورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است. | ||
پس آنچه كه گفته مىشود كه قول [[نجاشى]](ره) مقدّم بر قول [[شيخ طوسى]](ره) است، در مواردى كه با هم تعارض كنند، چون او خبرويت بيشترى در علم رجال دارد، درست نيست و هيچ وجهى ندارد؛ زيرا اين مطلب هرچند احتمال صحت كلام نجاشى را افزون مىسازد، ولى مانع از شمول دليل حجيت قول شيخ طوسى(ره) نمىشود... <ref>ر.ك: همان، ص122-123</ref>. | پس آنچه كه گفته مىشود كه قول [[نجاشى]](ره) مقدّم بر قول [[شيخ طوسى]](ره) است، در مواردى كه با هم تعارض كنند، چون او خبرويت بيشترى در علم رجال دارد، درست نيست و هيچ وجهى ندارد؛ زيرا اين مطلب هرچند احتمال صحت كلام نجاشى را افزون مىسازد، ولى مانع از شمول دليل حجيت قول شيخ طوسى (ره) نمىشود... <ref>ر.ك: همان، ص122-123</ref>. | ||
6. «[[رجال نجاشی|فهرس النجاشي]]»، نويسنده اين كتاب ابوالعباس (يا ابوالحسين) احمد بن على بن احمد بن عباس نجاشى است و او يكى از ثقات و اجلا است و گذشت كه دقتش در روايت بهصورتى است كه روايت نمىكند بدون واسطه جز از ثقه و به همين جهت حكم كرديم به اينكه مشايخ بدون واسطه او، ثقه هستند. او اين كتاب را براى پاسخ به طعنه گروهى از مخالفان ما نوشته است كه ادعا كردهاند شما در گذشته خود نه دانشمندى داشتهايد و نه كتابى! همانطوركه در مقدمه كتابش تصريح كرده است و به همين جهت انتظار اين بود كه اين كتاب فهرستى براى اسامى نويسندگان شيعى باشد؛ وليكن او در كتابش كسانى را هم ذكر كرده كه براى شيعه كتاب نوشتهاند، ولى خودشان شيعه نبودهاند و به همين جهت برخى از ياران ما (شيعه) بنا را بر اين گذاشتهاند كه هر كسى كه نجاشى در كتابش ذكر كرده بدون اينكه اشكالى به مذهبش كند او شيعه است و اين بنا اگر صحتش را بپذيريم فايده مهمى ندارد؛ چون مذهب راوى در قبول روايتش تأثيرى ندارد، مگر آنكه روايتش مربوط به عقيدهاش باشد. سپس اين كتاب به خاطر اشتمال بر بيان حالات بسيارى از راويان (از نظر وثاقت و ضعف) و نيز اتقان نويسندهاش (نجاشى)، مهمّترين منبع رجالى است <ref>ر.ك: همان، ص152-153</ref>. | 6. «[[رجال نجاشی|فهرس النجاشي]]»، نويسنده اين كتاب ابوالعباس (يا ابوالحسين) احمد بن على بن احمد بن عباس نجاشى است و او يكى از ثقات و اجلا است و گذشت كه دقتش در روايت بهصورتى است كه روايت نمىكند بدون واسطه جز از ثقه و به همين جهت حكم كرديم به اينكه مشايخ بدون واسطه او، ثقه هستند. او اين كتاب را براى پاسخ به طعنه گروهى از مخالفان ما نوشته است كه ادعا كردهاند شما در گذشته خود نه دانشمندى داشتهايد و نه كتابى! همانطوركه در مقدمه كتابش تصريح كرده است و به همين جهت انتظار اين بود كه اين كتاب فهرستى براى اسامى نويسندگان شيعى باشد؛ وليكن او در كتابش كسانى را هم ذكر كرده كه براى شيعه كتاب نوشتهاند، ولى خودشان شيعه نبودهاند و به همين جهت برخى از ياران ما (شيعه) بنا را بر اين گذاشتهاند كه هر كسى كه نجاشى در كتابش ذكر كرده بدون اينكه اشكالى به مذهبش كند او شيعه است و اين بنا اگر صحتش را بپذيريم فايده مهمى ندارد؛ چون مذهب راوى در قبول روايتش تأثيرى ندارد، مگر آنكه روايتش مربوط به عقيدهاش باشد. سپس اين كتاب به خاطر اشتمال بر بيان حالات بسيارى از راويان (از نظر وثاقت و ضعف) و نيز اتقان نويسندهاش (نجاشى)، مهمّترين منبع رجالى است <ref>ر.ك: همان، ص152-153</ref>. | ||
ویرایش