حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== ساختار== ' به '== ساختار== ')
    جز (جایگزینی متن - '== وضعيت كتاب == ' به '== وضعيت كتاب == ')
    خط ۶۹: خط ۶۹:


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    اين اثر تا كنون دوبار منتخب گشته و اشعارى از آن گزيده و انتخاب شده است. اوّل منتخبى است بسيار معروف كه نسخ خطى آن فراوان و يك مرتبه هم با چاپ سنگى به نام جعلى لطيفه العرفان در طهران به طبع رسيده است. دوم انتخاب ديگرى است كه باز انتخاب كننده آن معلوم نيست و يگانه نسخه آن در كتابخانه مجلس شوراى ملى به ضميمه كتاب ديگرى ضبط است و در اين منتخب بيشتر حكايات و داستانهاى كتاب جمع شده و اشعار ديگر آن ترك گرديده و مجموع اشعارش در حدود 1700 بيت است.<ref>مقدمه ناشر، ص«له»</ref>
    اين اثر تا كنون دوبار منتخب گشته و اشعارى از آن گزيده و انتخاب شده است. اوّل منتخبى است بسيار معروف كه نسخ خطى آن فراوان و يك مرتبه هم با چاپ سنگى به نام جعلى لطيفه العرفان در طهران به طبع رسيده است. دوم انتخاب ديگرى است كه باز انتخاب كننده آن معلوم نيست و يگانه نسخه آن در كتابخانه مجلس شوراى ملى به ضميمه كتاب ديگرى ضبط است و در اين منتخب بيشتر حكايات و داستانهاى كتاب جمع شده و اشعار ديگر آن ترك گرديده و مجموع اشعارش در حدود 1700 بيت است.<ref>مقدمه ناشر، ص«له»</ref>



    نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۲

    حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة
    حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة
    پدیدآورانسنایی، مجدود بن آدم (نويسنده) مدرس رضوی، محمدتقی (تصحیح و تحشیه)
    ناشرمرکز نشر دانشگاهی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1383 ش
    چاپ6
    شابک964-03-4020-0
    موضوعشعر عرفانی - قرن 6ق. شعر فارسی - قرن 6ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏PIR‎‏ ‎‏4449‎‏ ‎‏1383

    حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة كه به نام‌هاى «الهى‌نامه»، «حديقه سنايى» و «فخرى نامه» نيز شناخته مى‌شود، از منظومه‌هاى بنام بانى شيوه شعر عرفانى، ابوالمجد مجدود ابن آدم، متخلص به سنايى است كه به زبان فارسى و در پايان ربع اول قرن ششم، به نام بهرام‌شاه[۱]نوشته شده است.[۲]

    آنچه باعث اهميت كتاب شده، آن است كه اين منظومه عرفانى در قالب مثنوى، محل توجه ويژه عارفان بعد از سنايى و به‌طور عام، تمام علاقمندان به عرفان و شعر فارسى است.[۳]

    برخى از بزرگان پيرامون اين اثر گفته‌اند كه: «تا كسى چندين مرتبه مثنوى مولوى را كه در واقع تفصيل و شرح ابيات حديقه است نخواند و در معانى و حقايق آن غور و تأمل ننمايد، بر حقيقت معانى حديقه واقف نشود».[۴]

    ساختار

    كتاب با سه مقدمه از ناشر، محمد بن رفّاء و حكيم سنايى آغاز شده است.

    نسخه‌هاى حديقه عموماً به ده باب تقسيم و هر بابى كه از چند فصل تشكيل يافته، به مطلب يا مطالبى اختصاص يافته است، اما اين ترتيب و تبويت كتاب معلوم نيست كه از آن نويسنده باشد، چه اختلاف بسيارى كه در مطالب ابواب و فصول و تقديم و تأخير آن‌ها در نسخ مختلف وجود دارد، دليل روشنى است كه مرتب كننده و جامع آن اشخاص مختلفى بوده و تنها از تصرف كاتب و نويسنده نسخه نيست.[۵]

    عناوين ابواب و فصول نيز در نسخه‌ها به كلى با يكديگر متفاوت و مختلف مى‌باشد، بعضى از نسخ، عناوين آن بيشتر به فارسى است و بعضى به عكس، عناوين آن بيشتر به عربى است و در بعض نسخ عناوين آن بسيار مختصر و در برخى مفصل آمده است و اين نيز دليل ديگرى است كه جمع و ترتيب كتاب به وسيله چندين كس بوده و هر يك به سليقه و ذوق خود در تقديم و تأخير ابواب و فصول و ذكر عنوان و عبارت آن تصرف نموده و مطالب آنرا مرتب كرده و در بابى نهاده و عنوانى براى آن نوشته است.[۶]

    از نكات قابل توجه كتاب، آن است كه نويسنده با خلق آن، راه تازه‌اى را براى بيان مواعظ عرفانى و اخلاقى گشوده است.[۷]

    اين كتاب به سبب اهميت مطالب، شيوائى نظم و اسلوب بديع، در عهد خود نويسنده و در دوره زندگانى وى شهرت يافته و خداوندان حكمت و دانش، ادباء عصر، بلغاء و شعراى زمان و مشايخ صوفيه بدان توجه نموده، اشعار آن را نقل مجالس خويش ساخته و در تأليفات خود آورده و بدين سبب در اندك مدتى صيت و آوازه آن در اطراف بلاد منتشر گشته و زبانزد خاص و عام گرديده است.[۸]

    گزارش محتوا

    در مقدمه ناشر، مطالب جامع و مفيدى پيرامون كتاب ارائه شده است. اطلاعاتى از قبيل: نام كتاب، شهرت و رواج آن، اختلاف نسخه‌ها با يكديگر، عدد ابيات، چاپ‌هاى كتاب، انتخاب و گزيده‌هاى آن، ابواب، فصول و عناوين كتاب و چگونگى تهيه نسخ آن.[۹]

    مقدمه رفاء، متنى است ادبى كه در آن به اين نكته اشاره شده كه وى، جمع‌كننده مطالب كتاب بوده است.[۱۰]

    در مقدمه نويسنده، به نحوه تدوين و تأليف كتاب، اشاره شده است.[۱۱]

    عناوين ابوابى كه اشعار، تحت آن‌ها تنظيم شده است، به ترتيب عبارتند از: «توحيد بارى تعالى»، «كلام ملك العلام»، «نعت پيامبر(ص) و فضيلت ايشان بر ساير پيامبران»، «صفت عقل و احوال، افعال، غايت عنايت و سبب وجود آن»، «فضيلت علم»، «نفس كلى و احوال آن»، «غرور، غفلت، نسيان و...»، «ذكر سلطان»، «حكمت و امثال»، «سبب تصنيف كتاب».

    اثر حاضر علاوه بر مزاياى ادبى آن كه نتيجه طبع روان، فكر بلند و ذوق سليم گوينده آنست، بيشتر مطالب آن ناظر به آيات قرآن كريم، اخبار نبوى، آثار صحابه، كلمات مشايخ و معانى دينى، اخلاقى، فلسفى، عرفانى و امثال و حكم و حكاياتست و از اين كتاب پيداست كه نويسنده آن علاوه بر تبحر كامل در زبان پارسى، از معارف و علوم اسلامى خصوصا علوم ادبيّه، تفسير، حديث، فقه، حكمت، عرفان، منطق، كلام، تاريخ، نجوم و طبّ اطلاع كامل داشته و به رموز دقيقه هريك به خوبى واقف بوده است و كمتر بيتى از اين كتاب خالى از سرّ و دقايق علمى و رموز و نكت ادبى است.

    نويسنده معانى باريك عرفانى، مطالب عاليه فلسفى، مباحث مهم اجتماعى و نكات دلپذير اخلاقى را كه تا آن زمان در قالب شعرى درنيامده بود، با قدرت طبع و ذوق سرشار خود چنان در لباس الفاظ و عبارات درآورده و با يكديگر آميخته است كه گوئى عروسى است به هرهفت زينت كرده، در نهايت جمال و زيبائى در جلوه‌گاه محققان و سخن‌سرايان به نظر آورده است. طراوت الفاظ و رونق عباراتش، معانى خشك و دقيق حقايق عرفانى و تصوّف را آب داده و ذكر داستان‌هاى شيرين و حكايات دلپذيرش قهرا خواننده را از ملالت خاطر بازمى‌دارد.[۱۲]

    فهم معانى اشعار كتاب به سهولت ميسر نيست و خواننده به زودى بر سرّ معانى آن واقف نگردد، مگر آن‌كه به معارف اسلامى مانند علم تفسير، حديث، آثار، امثال و حكم، كلمات صوفيه و اصطلاحات علوم واقف باشد و با مذاق بيشتر مشايخ صوفيه و سخنان آنان آشنائى و آگاهى داشته باشد.[۱۳]

    نويسنده در نظم اين اثر، مبتكر بوده و كسى پيش از وى نظم بدين بديعى نياورده و كتابى بدين اسلوب نپرداخته است و با اين‌كه اين‌گونه نظم در زبان فارسى بى‌سابقه بوده و او اوّل كسى است كه معانى دقيقه عرفانى را به سلك نظم درآورده و كتابى بدين روش و اسلوب ساخته است، ولى به قوّت فصاحت و بلاغت و فكر بلند و طبع روان سحرآفرين خويش چنان مهارتى در تأليف و نظم آن بكار برده و به طورى لغات و اصطلاحات را به موقع استعمال كرده است كه از نظر زيبائى‌هاى ادبى در منت‌هاى درجه لطافت و براعت و در نهايت درجه حسن و خوبى واقع شده است.[۱۴]

    از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، آن است كه نويسنده آن، اوّل شاعريست كه افكار تصوّف و اصطلاحات عرفان و گفتار مشايخ را با ذوقيات شعرى آميخته و در قالب نظم درآورده و سخنان بلند و معانى دلپسند حكما را لباس موزون پوشانيده است.[۱۵]

    افكار نويسنده در ادبيات فارسى، تأثير بسزائى كرده و در شعر و شاعرى تحوّلى بزرگ پديد آورده است چه وى افكار متصوّفه و معانى عاليه تصوّف را در ادبيات فارسى گنجانيده و به بهترين و شيرين‌ترين عبارتى در سلك نظم درآورده است و بدين جهت است كه سبک و شيوه شعر فارسى از زمان او رنگ ديگرى به خود گرفته و تحول و انقلابى در آن پديد گشته و شعر فارسى با آميزش با افكار صوفيه جمال و زيبائى مخصوصى يافته است.[۱۶]

    در پايان مى‌توان چنين ادعا نمود كه كتاب حديقه در حقيقت يك دوره حكمت عملى است كه سرمشق زندگانى مردم و راهنماى اخلاق فردى و اجتماعى بشر است و حكيم در اين كتاب مردم را به خداپرستى، نيكوكارى، شجاعت، عفت، بزرگ‌منشى، عشقف محبت، رضا و تسليم دعوت نموده و طرز معامله مردم را با يكديگر آموخته است و همچنين به پادشاه، وزراء، طبقه حاكمه و قضات، رسم كشوردارى، روش رعيّت‌پرورى و طرز عدالت گسترى را به فصاحتى تمام بيان و تعليم داده است.[۱۷]

    وضعيت كتاب

    اين اثر تا كنون دوبار منتخب گشته و اشعارى از آن گزيده و انتخاب شده است. اوّل منتخبى است بسيار معروف كه نسخ خطى آن فراوان و يك مرتبه هم با چاپ سنگى به نام جعلى لطيفه العرفان در طهران به طبع رسيده است. دوم انتخاب ديگرى است كه باز انتخاب كننده آن معلوم نيست و يگانه نسخه آن در كتابخانه مجلس شوراى ملى به ضميمه كتاب ديگرى ضبط است و در اين منتخب بيشتر حكايات و داستانهاى كتاب جمع شده و اشعار ديگر آن ترك گرديده و مجموع اشعارش در حدود 1700 بيت است.[۱۸]

    تصحيح و تحقيق كتاب، توسط ناشر آن، مدرس رضوى، صورت پذيرفته است.

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست نام اشخاص و قبايل و نام جاى‌ها و شهرهاى مذكور در متن، به همراه فهرست نام كتاب‌هاى مورد استفاده مصحح و كشف الابيات حديقه، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها بيشتر به ترجمه و توضيح لغات سخت و مشكل متن، پرداخته شده است.

    پانويس

    1. مقدمه ناشر، ص«كز»
    2. قمشه‌اى، سيد احمد رضا، 1387، ص58
    3. مقدمه ناشر، ص«كز»
    4. مقدمه ناشر، ص«كه»
    5. مقدمه ناشر، ص«لو»
    6. همان
    7. قمشه‌اى، سيد احمد رضا، 1387، ص58
    8. مقدمه ناشر، ص«لا»
    9. متن كتاب، ص55 تا 72
    10. همان، ص1 تا 27
    11. همان، ص27
    12. مقدمه ناشر، ص«كه»
    13. همان
    14. همان، ص«كو»
    15. همان، ص«كج»
    16. همان
    17. مقدمه ناشر، ص«كح»
    18. مقدمه ناشر، ص«له»

    منابع مقاله

    1- مقدمه و متن كتاب.

    2- قمشه‌اى، سيد احمد رضا، «درنگى بر گزيده حديقه الحقيقه» (5 صفحه- از 58 تا 62)، پايگاه مجلات تخصصى نور، اطلاع‌رسانى و كتابدارى، كيهان فرهنگى، بهمن 1387، شماره 468.