سفرنامه لرستان و خوزستان (بارون کلمنت): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۵۷: خط ۵۷:
"... خاک بهبهان بسيار حاصلخيز است و با چند رود معظم؛ مانند شمس عرب، خير آباد و كردستان و رودهاى كوچكترى كه سرچشمه در كوه‌هاى اردكان دارند، مشروب مى‌شود و اگر جمعيت بيشترى و از آن مهم‌تر امنيت و ثبات حكومتى بهترى وجود مى‌داشت، مى‌توانست منطقه كشاورزى پر بارى باشد.
"... خاک بهبهان بسيار حاصلخيز است و با چند رود معظم؛ مانند شمس عرب، خير آباد و كردستان و رودهاى كوچكترى كه سرچشمه در كوه‌هاى اردكان دارند، مشروب مى‌شود و اگر جمعيت بيشترى و از آن مهم‌تر امنيت و ثبات حكومتى بهترى وجود مى‌داشت، مى‌توانست منطقه كشاورزى پر بارى باشد.


كشاورزان در دشت وسيع اطراف شهر بهبهان غله كشت مى‌كنند كه بيست و پنج برابر محصول مى‌دهد؛ اما حاصل عمده اراضى نزديك به خليج فارس پنبه و برنج است. در ميان درختان ميوه از همه بيشتر خرما ديده مى‌شود، ليكن ليمو، پرتقال و انار هم به خوبى ثمر مى‌دهد. براى نشان دادن ملايمت هوا همين بس كه بگويم در ماه ژانويه/ بهمن ماه مرغزارهاى حومه شهر اين جا و آن جا آراسته با نرگس، از دور همچون شمد سپيدى به محيط چند ميل، هوا را از عطر دلاويز خود آكنده ساخته بود. مادران با كودكان در بغل و سبدهاى پر از سور و سات در دست، تمام روز را در مرغزارها، آن جا كه نرگس مى‌رويد، سپرى مى‌كنند و تنها با نزديك شدن غروب با دسته‌هاى بزرگ گل به خانه باز مى‌گردند.
كشاورزان در دشت وسيع اطراف شهر بهبهان غله كشت مى‌كنند كه بيست و پنج برابر محصول مى‌دهد؛ اما حاصل عمده اراضى نزدیک  به خليج فارس پنبه و برنج است. در ميان درختان ميوه از همه بيشتر خرما ديده مى‌شود، ليكن ليمو، پرتقال و انار هم به خوبى ثمر مى‌دهد. براى نشان دادن ملايمت هوا همين بس كه بگويم در ماه ژانويه/ بهمن ماه مرغزارهاى حومه شهر اين جا و آن جا آراسته با نرگس، از دور همچون شمد سپيدى به محيط چند ميل، هوا را از عطر دلاويز خود آكنده ساخته بود. مادران با كودكان در بغل و سبدهاى پر از سور و سات در دست، تمام روز را در مرغزارها، آن جا كه نرگس مى‌رويد، سپرى مى‌كنند و تنها با نزدیک  شدن غروب با دسته‌هاى بزرگ گل به خانه باز مى‌گردند.


اگر به من درست گفته باشند، در سواحل رودخانه هنديان درخت زيتون مى‌رويد و شهر زيتون زيدون فعلى نام خود را از آن مى‌گيرد؛ اما [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن بطوطه]]، سياح سده چهاردهم عرب، آن را مشتق الزيدان به معناى شهر دو سيد؛ يعنى زيد بن ثابت و زيد بن ارقم، از صحابه پيامبر اكرم مى‌داند.
اگر به من درست گفته باشند، در سواحل رودخانه هنديان درخت زيتون مى‌رويد و شهر زيتون زيدون فعلى نام خود را از آن مى‌گيرد؛ اما [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن بطوطه]]، سياح سده چهاردهم عرب، آن را مشتق الزيدان به معناى شهر دو سيد؛ يعنى زيد بن ثابت و زيد بن ارقم، از صحابه پيامبر اكرم مى‌داند.
خط ۶۹: خط ۶۹:
پل‌ها در فاصله يك فرسنگى گذرگاه باريك كوهى ساخته شده‌اند كه رود كردستان از آن سرچشمه مى‌گيرد، آنها را پل بيگم و پل دختر مى‌نامند... بناى بزرگى مربوط به پل دوم به ارتفاع دو طبقه در ساحل چپ رودخانه ديده مى‌شود؛ اين ساختمان، پل را به سطح ساحل مرتفع مى‌رسانده تا به گذرگاه پل، بر فراز طبقه دوم، منتهى مى‌شود. در هر طبقه اين بنا دو حجره وسيع وجود داشته است.
پل‌ها در فاصله يك فرسنگى گذرگاه باريك كوهى ساخته شده‌اند كه رود كردستان از آن سرچشمه مى‌گيرد، آنها را پل بيگم و پل دختر مى‌نامند... بناى بزرگى مربوط به پل دوم به ارتفاع دو طبقه در ساحل چپ رودخانه ديده مى‌شود؛ اين ساختمان، پل را به سطح ساحل مرتفع مى‌رسانده تا به گذرگاه پل، بر فراز طبقه دوم، منتهى مى‌شود. در هر طبقه اين بنا دو حجره وسيع وجود داشته است.


... ياقوت، بنيانگذار ارجان را كه جزء اقليم سوم مى‌داند، به قباد پادشاه ساسانى، پسر فيروز و پدر نوشيروان و به عبارت ديگر به حدود پايان سده پنجم يا آغاز سده ششم عصر مسيح نسبت مى‌دهد... نزديك تنگ تكاتكاب كه رود كردستان از آن جا به جلگه علياى آثار باستانى ارجان وارد مى‌شود و در فاصله نه چندان دورى از آبادى پشكر، در ارتفاع زياد كوه شكافى هست كه ماده سياه رنگى شبيه قير كانى از آن مى‌تراود كه مردم محل آن را جمع‌آورى مى‌كنند. زيرا در ايران براى اين ماده خاصيت شفا بخش فراوان قايلند و مخصوصا در ضرب ديدگى و شكستگى به كار مى‌برند. آن را موميا و گاهى مومياى نايى مى‌خوانند و منسوب به روستاى "نايى ده" در دامنه همين كوه است. بى ترديد آتشفشانى كه اكنون خاموش است، اين شكاف را به وجود آورده است. زمانى كه زلزله شيراز را تكان داد، در بهبهان نيز اثر گذاشت و شكافى كه از آن موميا اندك اندك مى‌تراويد، عريض‌تر شد و از آن پس تراوش موميا بسيار زيادتر شده، اما مى‌گويند خاصيتش نيز كم شده است.
... ياقوت، بنيانگذار ارجان را كه جزء اقليم سوم مى‌داند، به قباد پادشاه ساسانى، پسر فيروز و پدر نوشيروان و به عبارت ديگر به حدود پايان سده پنجم يا آغاز سده ششم عصر مسيح نسبت مى‌دهد... نزدیک  تنگ تكاتكاب كه رود كردستان از آن جا به جلگه علياى آثار باستانى ارجان وارد مى‌شود و در فاصله نه چندان دورى از آبادى پشكر، در ارتفاع زياد كوه شكافى هست كه ماده سياه رنگى شبيه قير كانى از آن مى‌تراود كه مردم محل آن را جمع‌آورى مى‌كنند. زيرا در ايران براى اين ماده خاصيت شفا بخش فراوان قايلند و مخصوصا در ضرب ديدگى و شكستگى به كار مى‌برند. آن را موميا و گاهى مومياى نايى مى‌خوانند و منسوب به روستاى "نايى ده" در دامنه همين كوه است. بى ترديد آتشفشانى كه اكنون خاموش است، اين شكاف را به وجود آورده است. زمانى كه زلزله شيراز را تكان داد، در بهبهان نيز اثر گذاشت و شكافى كه از آن موميا اندك اندك مى‌تراويد، عريض‌تر شد و از آن پس تراوش موميا بسيار زيادتر شده، اما مى‌گويند خاصيتش نيز كم شده است.


به كمك نويسندگان عرب مى‌دانيم، كوهى كه اين قير معدنى يا نفتا از آن تراوش مى‌كرده است، از نوع آتشفشان بوده و از طرفى آتشى كه منبع آن خود طبيعت باشد، در ميان پارسى‌هاى كهن حرمت خاصى داشته است و اين مورد درباره چشمه‌هاى نفتا (آذرنوش) مصداق بيشترى دارد، لذا محتمل است آتشكده ارجان در محدوده همين كوه بر پا بوده است.
به كمك نويسندگان عرب مى‌دانيم، كوهى كه اين قير معدنى يا نفتا از آن تراوش مى‌كرده است، از نوع آتشفشان بوده و از طرفى آتشى كه منبع آن خود طبيعت باشد، در ميان پارسى‌هاى كهن حرمت خاصى داشته است و اين مورد درباره چشمه‌هاى نفتا (آذرنوش) مصداق بيشترى دارد، لذا محتمل است آتشكده ارجان در محدوده همين كوه بر پا بوده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش