آل یاسین، جعفر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''')
    جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
    خط ۴۴: خط ۴۴:
    از ويژگى‌هاى اخلاقى او، افزون بر تواضع و شجاعت، صداقت و صراحتش بود؛ دكتر جعفر آل ياسين، از دانشگاه آكسفورد برگشت درحالى‌كه استادى برجسته بود و در اين زمان دكتر على الوردى مجموعه ورقه‌هايى را به وى تقديم كرد كه تحت عنوان (المنطق عند [[ابن خلدون]]) نوشته بود و آن عبارت از بحثى بود كه على الوردى در كنگره بزرگداشت [[ابن خلدون]] در قاهره ارائه داده بود. روزى ديگر، دكتر الوردى به او گفت: دكتر آل ياسين! نظر شما درباره بحث ما چيست؟ او پاسخ داد: آيا ضرورى است كه رأى مرا بشنوى؟ دكتر الوردى جواب داد: بله و براى من مهمّ است. پس آل ياسين پاسخ داد: «و الله وجدت فيه كل شيء ماعدا المنطق»؛ يعنى: «به خدا قسم در آن هر چيزى يافتم به‌جز منطق». الوردى هم فوراً گفت: «و الله لم أجد قط أجمل من هذا التقييم»؛ يعنى: «به خدا قسم هرگز زيباتر از اين سنجش نيافتم». روشن است كه منطق يكى از حلقه‌هاى علوم فلسفى است و از شاخه‌هاى جامعه‌شناسى نيست كه دكتر الوردى متخصص آن است. از اين خاطره، صراحت و حلم دكتر آل ياسين آشكار مى‌شود.
    از ويژگى‌هاى اخلاقى او، افزون بر تواضع و شجاعت، صداقت و صراحتش بود؛ دكتر جعفر آل ياسين، از دانشگاه آكسفورد برگشت درحالى‌كه استادى برجسته بود و در اين زمان دكتر على الوردى مجموعه ورقه‌هايى را به وى تقديم كرد كه تحت عنوان (المنطق عند [[ابن خلدون]]) نوشته بود و آن عبارت از بحثى بود كه على الوردى در كنگره بزرگداشت [[ابن خلدون]] در قاهره ارائه داده بود. روزى ديگر، دكتر الوردى به او گفت: دكتر آل ياسين! نظر شما درباره بحث ما چيست؟ او پاسخ داد: آيا ضرورى است كه رأى مرا بشنوى؟ دكتر الوردى جواب داد: بله و براى من مهمّ است. پس آل ياسين پاسخ داد: «و الله وجدت فيه كل شيء ماعدا المنطق»؛ يعنى: «به خدا قسم در آن هر چيزى يافتم به‌جز منطق». الوردى هم فوراً گفت: «و الله لم أجد قط أجمل من هذا التقييم»؛ يعنى: «به خدا قسم هرگز زيباتر از اين سنجش نيافتم». روشن است كه منطق يكى از حلقه‌هاى علوم فلسفى است و از شاخه‌هاى جامعه‌شناسى نيست كه دكتر الوردى متخصص آن است. از اين خاطره، صراحت و حلم دكتر آل ياسين آشكار مى‌شود.


    همچنين فرزندش خانم دكتر «لقاء جعفر آل ياسين»، نقل كرده است كه روزى چند دقيقه قبل از وقت مقرر به اتاقش رفتم تا او را با خودم به دانشكده ببرم. او به من گفت كه ساعتش از كار افتاده و به همين جهت ساعتى ديگر درآورد و به دستش بست كه براى احتياط آماده كرده بود. وقتى ساعت جديد را ديدم زود لبخند زدم؛ زيرا بر روى آن تصوير «احمد حسن البكر» بود و در زير آن نوشته شده بود: هديه رئيس جمهور احمد حسن البكر. پس وقتى كه متوجه لبخند من شد، ساعت را با دستش نگه داشت و بر روى صندلى نزديك خودش كنار من نشست و گفت: به‌زودى داستان اين ساعت را براى تو شرح خواهم داد و بلافاصله چنين ادامه داد: من عضو هيئت داورى يك پايان‌نامه كارشناسى ارشد بودم و دانشجو يك نظامى بعثى بود و استاد راهنمايش، استاد مدنى صالح. وقتى رساله را بررسى كردم مطلب مفيدى در آن نديدم تا تشكر كنم؛ درحالى‌كه ما در جامعه‌اى زندگى مى‌كنيم كه علم را ارزشمند مى‌شمارد. پس نقد و بررسى را طولانى كردم و كلمه‌به‌كلمه آن را زير ذره‌بين گذاشتم و اصرار كردم كه بايد مطالب اين رساله، در موارد لازم، حذف، اضافه و تعديل شود و آن‌قدر بحث و بررسى طولانى شد كه زمان اين نقد و داورى به هشت ساعت پياپى رسيد و در راديو بغداد برنامه‌اى بود به نام «پايان‌نامه‌هاى دانشگاهى» و همه اين مطالب در آن به‌صورت كامل در چند قسمت پخش شد و ظاهرا رئيس جمهور اين مباحث را شنيده و پيگيرى كرده بود. در منزلم به‌صدا درآمد و وقتى در را گشودم با شگفتى رئيس دانشگاه، مسئول دانشكده و رئيس گروه فلسسفه را ديدم كه از من دعوت مى‌كردند لباسم را بپوشم تا فورى به ديدار رئيس جمهور برويم؛ چون ايشان من را دعوت كرده است. به آنها گفتم: نمى‌آيم. شگفت‌زده شدند و خواهش خودشان را تكرار كردند تا شايد راضى شوم، ولى كوشش آنان بى‌فايده بود. وقتى يقين كردند كه نمى‌روم، گفتند: آيا اجازه مى‌دهيد كه به رئيس جمهور بگوييم كه مريض هستى؟ گفتم: خود دانيد. آنان رفتند. روز بعد براى من واقعه را نقل كردند كه رئيس جمهور پرسيده: دكتر آل ياسين كجاست؟ و وقتى جواب را شنيده، فقط يك كلام گفته: «سمعت كامل المناقشة لرسالة الماجستير تلك و بعد سماعي لها، أحب أن أخبركم بأني الآن مطمئن على مستقبل الدراسات العليا في بلادي»؛ يعنى: «من همه آن جلسه داورى رساله كارشناسى ارشد را شنيدم و بعد از گوش دادن به آن دوست دارم كه به شما خبر دهم كه من به آينده تحصيلات تكميلى در كشورمان مطمئن هستم» و در پايان به هركدام از حاضران ساعت مچى هديه مى‌كند كه از جمله آن همين ساعتى است كه در دست من است. خانم دكتر «لقاء جعفر آل ياسين» مى‌افزايد: در كشور عراق كه مشهور است گردن زدن در نزد حاكمان آن كار مشكلى نيست، اين امتناع يك استاد دانشگاه از قبول دعوت رئيس جمهور، شجاعت بزرگى است كه شجاعتى بزرگ‌تر از آن نيست.
    همچنين فرزندش خانم دكتر «لقاء جعفر آل ياسين»، نقل كرده است كه روزى چند دقيقه قبل از وقت مقرر به اتاقش رفتم تا او را با خودم به دانشكده ببرم. او به من گفت كه ساعتش از كار افتاده و به همين جهت ساعتى ديگر درآورد و به دستش بست كه براى احتياط آماده كرده بود. وقتى ساعت جديد را ديدم زود لبخند زدم؛ زيرا بر روى آن تصوير «احمد حسن البكر» بود و در زير آن نوشته شده بود: هديه رئيس جمهور احمد حسن البكر. پس وقتى كه متوجه لبخند من شد، ساعت را با دستش نگه داشت و بر روى صندلى نزدیک  خودش كنار من نشست و گفت: به‌زودى داستان اين ساعت را براى تو شرح خواهم داد و بلافاصله چنين ادامه داد: من عضو هيئت داورى يك پايان‌نامه كارشناسى ارشد بودم و دانشجو يك نظامى بعثى بود و استاد راهنمايش، استاد مدنى صالح. وقتى رساله را بررسى كردم مطلب مفيدى در آن نديدم تا تشكر كنم؛ درحالى‌كه ما در جامعه‌اى زندگى مى‌كنيم كه علم را ارزشمند مى‌شمارد. پس نقد و بررسى را طولانى كردم و كلمه‌به‌كلمه آن را زير ذره‌بين گذاشتم و اصرار كردم كه بايد مطالب اين رساله، در موارد لازم، حذف، اضافه و تعديل شود و آن‌قدر بحث و بررسى طولانى شد كه زمان اين نقد و داورى به هشت ساعت پياپى رسيد و در راديو بغداد برنامه‌اى بود به نام «پايان‌نامه‌هاى دانشگاهى» و همه اين مطالب در آن به‌صورت كامل در چند قسمت پخش شد و ظاهرا رئيس جمهور اين مباحث را شنيده و پيگيرى كرده بود. در منزلم به‌صدا درآمد و وقتى در را گشودم با شگفتى رئيس دانشگاه، مسئول دانشكده و رئيس گروه فلسسفه را ديدم كه از من دعوت مى‌كردند لباسم را بپوشم تا فورى به ديدار رئيس جمهور برويم؛ چون ايشان من را دعوت كرده است. به آنها گفتم: نمى‌آيم. شگفت‌زده شدند و خواهش خودشان را تكرار كردند تا شايد راضى شوم، ولى كوشش آنان بى‌فايده بود. وقتى يقين كردند كه نمى‌روم، گفتند: آيا اجازه مى‌دهيد كه به رئيس جمهور بگوييم كه مريض هستى؟ گفتم: خود دانيد. آنان رفتند. روز بعد براى من واقعه را نقل كردند كه رئيس جمهور پرسيده: دكتر آل ياسين كجاست؟ و وقتى جواب را شنيده، فقط يك كلام گفته: «سمعت كامل المناقشة لرسالة الماجستير تلك و بعد سماعي لها، أحب أن أخبركم بأني الآن مطمئن على مستقبل الدراسات العليا في بلادي»؛ يعنى: «من همه آن جلسه داورى رساله كارشناسى ارشد را شنيدم و بعد از گوش دادن به آن دوست دارم كه به شما خبر دهم كه من به آينده تحصيلات تكميلى در كشورمان مطمئن هستم» و در پايان به هركدام از حاضران ساعت مچى هديه مى‌كند كه از جمله آن همين ساعتى است كه در دست من است. خانم دكتر «لقاء جعفر آل ياسين» مى‌افزايد: در كشور عراق كه مشهور است گردن زدن در نزد حاكمان آن كار مشكلى نيست، اين امتناع يك استاد دانشگاه از قبول دعوت رئيس جمهور، شجاعت بزرگى است كه شجاعتى بزرگ‌تر از آن نيست.





    نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۵

    آل‌یاسین، جعفر
    نام آل‌یاسین، جعفر
    نام‌های دیگر
    نام پدر
    متولد 1928 م
    محل تولد
    رحلت
    اساتید
    برخی آثار التنبیه علی سبیل السعاده

    الفارابیفی حدوده و رسومه

    کد مؤلف AUTHORCODE709AUTHORCODE

    جعفر مرتضى آل ياسين، در كاظمين سال 1347ق، زاده شد.[۱]

    تحصيلات

    گواهى‌نامه كارشناسى رشته فلسفه را با امتياز عالى (درجة الشرف) از دانشكده ادبيات دانشگاه بغداد در سال 1953م، به دست آورد و به سبب همين موفقيت به‌صورت استثنايى در مدرسه نظاميه بغداد كه از مراكز علمى مهم عراق است، از 1953/10/18 تا 1958/6/1، به‌عنوان معلم مشغول به كار شد. سال 1962م، دكتراى فلسفه‌اش را از دانشگاه آكسفورد گرفت و از استادان و بعد رئيس بخش فلسفه در دانشكده ادبيات دانشگاه بغداد شد. از سال 1964 تا 1966م، رياست بخش فلسفه را برعهده گرفت.

    ويژگى اخلاقى

    از ويژگى‌هاى اخلاقى او، افزون بر تواضع و شجاعت، صداقت و صراحتش بود؛ دكتر جعفر آل ياسين، از دانشگاه آكسفورد برگشت درحالى‌كه استادى برجسته بود و در اين زمان دكتر على الوردى مجموعه ورقه‌هايى را به وى تقديم كرد كه تحت عنوان (المنطق عند ابن خلدون) نوشته بود و آن عبارت از بحثى بود كه على الوردى در كنگره بزرگداشت ابن خلدون در قاهره ارائه داده بود. روزى ديگر، دكتر الوردى به او گفت: دكتر آل ياسين! نظر شما درباره بحث ما چيست؟ او پاسخ داد: آيا ضرورى است كه رأى مرا بشنوى؟ دكتر الوردى جواب داد: بله و براى من مهمّ است. پس آل ياسين پاسخ داد: «و الله وجدت فيه كل شيء ماعدا المنطق»؛ يعنى: «به خدا قسم در آن هر چيزى يافتم به‌جز منطق». الوردى هم فوراً گفت: «و الله لم أجد قط أجمل من هذا التقييم»؛ يعنى: «به خدا قسم هرگز زيباتر از اين سنجش نيافتم». روشن است كه منطق يكى از حلقه‌هاى علوم فلسفى است و از شاخه‌هاى جامعه‌شناسى نيست كه دكتر الوردى متخصص آن است. از اين خاطره، صراحت و حلم دكتر آل ياسين آشكار مى‌شود.

    همچنين فرزندش خانم دكتر «لقاء جعفر آل ياسين»، نقل كرده است كه روزى چند دقيقه قبل از وقت مقرر به اتاقش رفتم تا او را با خودم به دانشكده ببرم. او به من گفت كه ساعتش از كار افتاده و به همين جهت ساعتى ديگر درآورد و به دستش بست كه براى احتياط آماده كرده بود. وقتى ساعت جديد را ديدم زود لبخند زدم؛ زيرا بر روى آن تصوير «احمد حسن البكر» بود و در زير آن نوشته شده بود: هديه رئيس جمهور احمد حسن البكر. پس وقتى كه متوجه لبخند من شد، ساعت را با دستش نگه داشت و بر روى صندلى نزدیک خودش كنار من نشست و گفت: به‌زودى داستان اين ساعت را براى تو شرح خواهم داد و بلافاصله چنين ادامه داد: من عضو هيئت داورى يك پايان‌نامه كارشناسى ارشد بودم و دانشجو يك نظامى بعثى بود و استاد راهنمايش، استاد مدنى صالح. وقتى رساله را بررسى كردم مطلب مفيدى در آن نديدم تا تشكر كنم؛ درحالى‌كه ما در جامعه‌اى زندگى مى‌كنيم كه علم را ارزشمند مى‌شمارد. پس نقد و بررسى را طولانى كردم و كلمه‌به‌كلمه آن را زير ذره‌بين گذاشتم و اصرار كردم كه بايد مطالب اين رساله، در موارد لازم، حذف، اضافه و تعديل شود و آن‌قدر بحث و بررسى طولانى شد كه زمان اين نقد و داورى به هشت ساعت پياپى رسيد و در راديو بغداد برنامه‌اى بود به نام «پايان‌نامه‌هاى دانشگاهى» و همه اين مطالب در آن به‌صورت كامل در چند قسمت پخش شد و ظاهرا رئيس جمهور اين مباحث را شنيده و پيگيرى كرده بود. در منزلم به‌صدا درآمد و وقتى در را گشودم با شگفتى رئيس دانشگاه، مسئول دانشكده و رئيس گروه فلسسفه را ديدم كه از من دعوت مى‌كردند لباسم را بپوشم تا فورى به ديدار رئيس جمهور برويم؛ چون ايشان من را دعوت كرده است. به آنها گفتم: نمى‌آيم. شگفت‌زده شدند و خواهش خودشان را تكرار كردند تا شايد راضى شوم، ولى كوشش آنان بى‌فايده بود. وقتى يقين كردند كه نمى‌روم، گفتند: آيا اجازه مى‌دهيد كه به رئيس جمهور بگوييم كه مريض هستى؟ گفتم: خود دانيد. آنان رفتند. روز بعد براى من واقعه را نقل كردند كه رئيس جمهور پرسيده: دكتر آل ياسين كجاست؟ و وقتى جواب را شنيده، فقط يك كلام گفته: «سمعت كامل المناقشة لرسالة الماجستير تلك و بعد سماعي لها، أحب أن أخبركم بأني الآن مطمئن على مستقبل الدراسات العليا في بلادي»؛ يعنى: «من همه آن جلسه داورى رساله كارشناسى ارشد را شنيدم و بعد از گوش دادن به آن دوست دارم كه به شما خبر دهم كه من به آينده تحصيلات تكميلى در كشورمان مطمئن هستم» و در پايان به هركدام از حاضران ساعت مچى هديه مى‌كند كه از جمله آن همين ساعتى است كه در دست من است. خانم دكتر «لقاء جعفر آل ياسين» مى‌افزايد: در كشور عراق كه مشهور است گردن زدن در نزد حاكمان آن كار مشكلى نيست، اين امتناع يك استاد دانشگاه از قبول دعوت رئيس جمهور، شجاعت بزرگى است كه شجاعتى بزرگ‌تر از آن نيست.


    آثار

    دكتر آل ياسين، مقالات بسيارى در نشريات نوشته و کتاب‌هاى متعددى به زبان عربى و انگليسى پديد آورده است. برخى از کتاب‌هاى علمى او به زبان عربى عبارت است از:

    1. الإنسان و موقفه من الكون في العصر اليوناني، 1962 م؛
    2. ابن سينا و فلسفته الطبيعية، دانشگاه آكسفورد بريتانيا 1964م؛
    3. الإنسان و موقفه من الكون في العصر اليوناني الأول، كويت 1970م؛
    4. فلاسفة يونانيون من طاليس إلى سقراط، بغداد 1985م؛
    5. مؤلفات الفارابي (همكارى) بغداد 1975م؛
    6. المدخل إلى الفكر الفلسفي عند العرب، بيروت 1983م؛
    7. فيلسوفان رائدان: الكندي و الفارابي، بيروت 1983م؛
    8. الفيلسوف الشيرازي، بيروت 1978م؛
    9. تحصيل السعادة للفارابي (تحقيق)، بيروت 1983م؛
    10. المنطق السينوي، عرض و دراسة للنظرية المنطقية عند ابن سينا، بيروت 1983م؛
    11. فيلسوف عالم، دراسة تحليلية لحياة ابن سينا و فكره الفلسفي، بيروت 1984م؛
    12. الفارابي في حدوده و رسومه، بيروت 1985م؛
    13. التنبيه على تحصيل السعادة للفارابي، (دراسة و تحقيق)، بيروت 1987م؛
    14. رسالتان فلسفيتان للفارابي، (دراسة و تحقيق)، بيروت 1987م؛
    15. فلاسفة مسلمون، القاهرة 1987م؛
    16. التعليقات للفارابي، (دراسة و تحقيق)، بيروت 1988م؛
    17. الفارابي، الأعمال الفلسفية، الجزء الأول (دراسة و تحقيق)، بيروت 1992م؛18. ابن سينا، السماع الطبيعي، (دراسة و تحقيق)، بيروت 1996م.[۲]

    همچنين برخى از مقالات علمى انتشاريافته او عبارت است از:

    1. فارابى و نظريه نيك‌بختى (تحليل محتوايى التنبيه على سبيل السعادة)، مترجم: محمد باهر؛
    2. گفتمان فارابى در باب مقولات، مترجم: امير اهرى؛
    3. تعليقات فارابى، مترجم: امير اهرى؛
    4. ضوابط و قواعد علم احكام نجوم از منظر فارابى، مترجم: امير اهرى؛
    5. في رحاب إخوان الصفاء؛
    6. الشيرازي و مشكلة الميتافيزيقا؛
    7. الشيرازي و مشكلة النفس الإنسانية؛
    8. صور من الشرق: النهاية (قصة)؛
    9. خاطرات في الأدب و الحياة دفاع عن الإسلام؛
    10. هؤلاء أدباؤنا؛

    و...

    وفات

    سرانجام او قبل از آنكه موفق به اتمام تحقيق کتاب «النجاة» نوشته ابن سينا شود، در تاريخ 1430ق، در نجف وفات كرد.

    پانويس

    1. معجم مورخي الشيعة: الإمامية - الزيدية الإسماعيلية، ج1، ص215-216
    2. پنج مورد از اين آثار در اين منبع ذكر شده است: معجم مورخي الشيعة: الإمامية - الزيدية الإسماعيلية، ج1، ص216

    منابع مقاله

    1. معجم مورخي الشيعة: الإمامية - الزيدية الإسماعيلية، صائب عبدالحميد، مؤسسة دائرة معارف الفقه الإسلامي، قم 1424ق، الطبعة الأولى.
    2. مجموعه مقالات دكتر جعفر آل ياسين، رؤيت‌شده در 18 آذر 1394 در پايگاه مجلات تخصصى نور به آدرس اينترنتى ذيل:

    http://www.noormags.ir/view/fa/creator/75928/%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%A2%D9%84_%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%86?pn 1.

    1. زندگى‌نامه دكتر جعفر آل ياسين (به زبان عربى) رؤيت‌شده در 18 آذر 1394 در پايگاه مؤسسة النور للثقافة و الأعلام، به آدرس اينترنتى ذيل:

    http://www.alnoor.se/article.asp?id 92043.

    1. زندگى‌نامه دكتر جعفر آل ياسين (به زبان عربى)، رؤيت‌شده در 18 آذر 1394 در پايگاه کتابات، به آدرس اينترنتى ذيل:

    http://kitabat.com/ar/page/20/12/2013/20839/%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%8A%D8%B1%D8%A9-%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%8A-%D9%84%D9%84%D8%AF%D9%83%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%D8%A2%D9%84-%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A%D9%86.html.


    وابسته‌ها