۵۳٬۳۲۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR28615J1.jpg | عنوان =دیوان رایج سیالکوتی | عنوانهای...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | ||
# تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد: | # تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد: | ||
'''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار'''. | #:'''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار'''. | ||
'''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد'''. | #:'''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد'''. | ||
'''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است کاغذ یقین چو چرب شود نم نمیکند'''. | #:'''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است کاغذ یقین چو چرب شود نم نمیکند'''. | ||
'''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی لباس چرب نتوان شستشو کردن بهآسانی'''. | #:'''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی لباس چرب نتوان شستشو کردن بهآسانی'''. | ||
# مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژههایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را بهکثرت بهکار برده است: | # مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژههایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را بهکثرت بهکار برده است: | ||
'''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم سربهسر سینه عاشق شده باغ از تو جدا'''. | #:'''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم سربهسر سینه عاشق شده باغ از تو جدا'''. | ||
'''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور'''. | #:'''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور'''. | ||
'''سینه خون است از این غصه عزایم خوان را نکهت و غنچه و گل گشته پری و مینا'''. | #:'''سینه خون است از این غصه عزایم خوان را نکهت و غنچه و گل گشته پری و مینا'''. | ||
'''به دوستان به از این دوستی نمیباشد شراب و ساقی و شعر و کتاب در صحرا'''. | #:'''به دوستان به از این دوستی نمیباشد شراب و ساقی و شعر و کتاب در صحرا'''. | ||
# تشبیه: کلام رایج پر از تشبیهات است که در اینجا چند شعر بهعنوان نمونه ذکر میشود: | # تشبیه: کلام رایج پر از تشبیهات است که در اینجا چند شعر بهعنوان نمونه ذکر میشود: | ||
'''نظر هرکه بر آن نرگس بیمار افتد بود اگر رستم تصویر ز دیوار افتد'''. | #:'''نظر هرکه بر آن نرگس بیمار افتد بود اگر رستم تصویر ز دیوار افتد'''. | ||
'''آخر آن گمشده از دیده نشان هم دارد چون متاع مه کنعان که دکان هم دارد'''. | #:'''آخر آن گمشده از دیده نشان هم دارد چون متاع مه کنعان که دکان هم دارد'''. | ||
'''دم عیسی و آب خضر گردد تا ابد گر خون نیابد کشته ناز تو دیگر زندگانی را'''. | #:'''دم عیسی و آب خضر گردد تا ابد گر خون نیابد کشته ناز تو دیگر زندگانی را'''. | ||
# تلمیحات: اشعار رایج مملو از تلمیحات نیز میباشد: | # تلمیحات: اشعار رایج مملو از تلمیحات نیز میباشد: | ||
'''سر پیش فکندیم و دل سخت تو کندیم فرهاد کجا داشت یقین تیشه ما را'''. | #:'''سر پیش فکندیم و دل سخت تو کندیم فرهاد کجا داشت یقین تیشه ما را'''. | ||
'''پاکان خورند نعمت سوز و گداز عشق غیر از خلیل کیست که میهمان آتش است'''. | #:'''پاکان خورند نعمت سوز و گداز عشق غیر از خلیل کیست که میهمان آتش است'''. | ||
'''جان ز قرب حق به تن اندوهگین افتاده است آدمی بر خاک از خلد برین افتاده است'''. | #:'''جان ز قرب حق به تن اندوهگین افتاده است آدمی بر خاک از خلد برین افتاده است'''. | ||
'''جست امکان تو از واجب و همدوشش گشت این بود چاک که اعجاز تو بر مه زده است'''. | #:'''جست امکان تو از واجب و همدوشش گشت این بود چاک که اعجاز تو بر مه زده است'''. | ||
'''ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد زهی غبار که عرش عظیم کردندش'''. | #:'''ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد زهی غبار که عرش عظیم کردندش'''. | ||
'''که داد از کرامت به اعجاز آب که گرداند بهر نماز آفتاب'''. | #:'''که داد از کرامت به اعجاز آب که گرداند بهر نماز آفتاب'''. | ||
# جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتابهای علم بدیع، انواع آن را شرح دادهاند. در زیر فقط نمونههایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، میآوریم: | # جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتابهای علم بدیع، انواع آن را شرح دادهاند. در زیر فقط نمونههایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، میآوریم: | ||
'''در قصاصم ز تو صد نیش برون میآید عوض ریش منت ریش برون میآید'''. | #:'''در قصاصم ز تو صد نیش برون میآید عوض ریش منت ریش برون میآید'''. | ||
'''سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم'''. | #:'''سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم'''. | ||
'''پوشید ز من چشم به تیغ مژهام کشت آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد'''. | #:'''پوشید ز من چشم به تیغ مژهام کشت آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد'''. | ||
# خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی میکرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچکس به شعر و شاعری التفات نمینمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بیجا نگفته است. ذیلا به نمونههایی از خودستایی وی، اشاره میشود: | # خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی میکرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچکس به شعر و شاعری التفات نمینمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بیجا نگفته است. ذیلا به نمونههایی از خودستایی وی، اشاره میشود: | ||
'''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن که رایج در سخنسازان سراپا افتخار افتد'''. | #:'''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن که رایج در سخنسازان سراپا افتخار افتد'''. | ||
'''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد به هر محفل که میخوانند شعرم غلغل کوس است'''. | #:'''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد به هر محفل که میخوانند شعرم غلغل کوس است'''. | ||
'''کهنهپیرم رایج اما از توانایی فکر زین کلام تازه و تر نوجوانی گشتهام'''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستوهشت - سی</ref>. | #:'''کهنهپیرم رایج اما از توانایی فکر زین کلام تازه و تر نوجوانی گشتهام'''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستوهشت - سی</ref>. | ||
در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم: | در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم: |
ویرایش