الشيعة الجذور و البذور: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR12301J1.jpg
    | تصویر =NUR12301J1.jpg
    خط ۲۳: خط ۲۲:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''الشيعة، الجذور و البذور''' از آثار استاد محمود جابر است كه به زبان عربى تأليف شده است. در اين اثر، ريشه‌هاى تاريخى پيدايش و رشد تشيع مورد بررسى قرار گرفته و به شبهه مشهور ارتباط عبدالله ابن سبأ با آغاز مذهب شيعه پاسخ علمى و استدلالى داده شده است.
    '''الشيعة، الجذور و البذور''' از آثار استاد محمود جابر است كه به زبان عربى تأليف شده است. در اين اثر، ريشه‌هاى تاريخى پيدايش و رشد تشيع مورد بررسى قرار گرفته و به شبهه مشهور ارتباط عبدالله ابن سبأ با آغاز مذهب شيعه پاسخ علمى و استدلالى داده شده است.
    == ساختار==
    == ساختار==

    نسخهٔ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۱

    الشیعة الجذور و البذور
    الشيعة الجذور و البذور
    پدیدآورانجابر، محمود (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرالجذور و البذور
    ناشردار المحجة البيضاء
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1429 ق یا 2008 م
    چاپ1
    موضوعشیعه - تاریخ
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الشيعة، الجذور و البذور از آثار استاد محمود جابر است كه به زبان عربى تأليف شده است. در اين اثر، ريشه‌هاى تاريخى پيدايش و رشد تشيع مورد بررسى قرار گرفته و به شبهه مشهور ارتباط عبدالله ابن سبأ با آغاز مذهب شيعه پاسخ علمى و استدلالى داده شده است.

    ساختار

    اين كتاب در يك مقدمه و سه فصل سامان يافته است: يك- خلفاى پيامبر(ص)، دو- تعريف شيعه و سه- عبدالله ابن سبأ.

    گزارش محتوا

    در واقع اين اثر درصدد است كه به اين پرسش‌ها پاسخ دهد: جانشينان پيامبر(ص) چه كسانى هستند؟ تشيع چيست و شيعه كيست؟ آيا شيعه از درون اسلام به وجود آمده است و يا ساخته ديگران مثل عبدالله بن سبأ است؟

    در مورد روش و محتواى كتاب چند نكته گفتنى است:

    1. مؤلف در مورد موضوع كتاب حاضر به اين نكته توجه داده است كه بحث از پيدايش شيعه از مهمترين بحثهايى است كه شيعه و سنى نسبت به آن دغدغه و اهتمام ويژه داشته‌اند. نوشتن از پيدايش تشيع در كشورى كه مردمانش اغلب سنى و داراى گرايش مذهبى واحدى هستند و خودشان را بر حق دانسته و ديگران را هلاك‌شده مى‌شمارند، دشوار است؛ البته شكى نيست كه اين نگرش و انانيت و خودبرتربينى باعث سقوط جامعه اسلامى است.[۱]
    2. نويسنده يادآور شده است كه شبى، دوستى به من دانشنامه‌اى در مورد شيعه دوازده امامى هديه كرد كه نويسنده‌اى مصرى با گرايش سلفى نوشته بود. او كه شخصيتى مورد توجه در مراكز دانشگاهى مانند دانشگاه الازهر است؛ در اثر مذكور، متأسفانه روش علمى را مراعات نكرده و نويسنده سلفى‌اش از الفباى پژوهش يعنى آزادانديشى و برخوردارى از روحيه حقيقت‌جويى بى‌بهره است و نتيجه‌هايى كه مى‌گيرد متناسب با مقدمات مطرح شده نيست و متونى كه نقل مى‌كند چنان تأويلى برايش ذكر مى‌كند كه پذيرفتنى نيست و نتيجه‌ها را قبل از آنكه عواملش را اثبات كند مى‌آورد، گويى كه فقط نتيجه‌هاى مورد نظر خودش را مى‌طلبد و كارى به اثبات اسبابش ندارد! و سرانجام او هيچ مراعات روح برادرى و وحدت را نكرده و درصدد تفرقه‌افكنى برآمده و تهمت‌ها و نسبت‌هايى ناروا نسبت به شيعه نوشته و گاه آنان را بدتر از يهود شمرده است! اين ادعاها را خواندم ولى در طول مطالعه و مشاهدات روزانه، مقاومت مردم جنوب لبنان و قدرت آنان بر شكست‌دادن دشمن صهيونيست مرا شگفت‌زده كرد و اقرار مى‌كنم كه همين ايمان و مقاومت و پيروزى، جگر من و بسيارى از موحدان را خنك كرد. ولى اين چگونه ممكن است؟! اگر شيعه بدتر از يهود است چگونه خدا بر آنان چنان منت بزرگى گذاشته و چنين پيروزى بزرگى نصيبشان كرده است؟! پس در اينجا اشتباهى رخ داده است. بنابراين شروع به جستجو كردم و هر چه درباره اين فرقه نوشته شده را مطالعه كردم و اين پژوهش ماه‌هايى طولانى زمان برد و سرانجام به مقصود رسيدم و ثمره پژوهشم را جمع كرده و كتاب حاضر را نوشتم.[۲]
    3. نويسنده در مورد قلمرو موضوع مورد بحثش يادآور شده است كه شايد با توجه به عنوان كتاب، پنداشته شود كه در اين اثر همه ابعاد مباحث مورد تحقيق قرار گرفته است ولى بايد تأكيد كنم كه من در اين كتاب همه جوانب بحث و تمامى ريشه‌ها و ويژگى‌هاى تشيع را مورد بررسى قرار نداده‌ام بلكه به مسائلى پرداخته‌ام كه به نظرم در بين مسلمانان مصر و ساير كشورهاى سنى‌نشين بسته مورد غفلت واقع شده و اين مطلب به خاطر روابط تيره و تارى است كه بر روابط بين اين كشورها و ايران سايه افكنده و اختلافى كه در طول تاريخ بين شيعه و سنى ثبت شده است.[۳]
    4. نويسنده تأكيد كرده است كه هدفش هرگز تفرقه‌افكنى نيست و به هيچ وجه نمى‌خواهد فرقه‌اى را بر فرقه‌اى ديگر ترجيح دهد بلكه در راه ايجاد وحدت در بين امت اسلامى مى‌كوشد و انديشه‌اى مشهور را با انديشه‌اى مستند پاسخ مى دهد. اگر كسانى خود را تنها فرقه ناجيه مى‌دانند و ادعاهايى دارند؛ شيعه نيز نظر خود و دليلش را از كتاب خدا و سنت رسولش بيان مى‌كند.[۴]
    5. نويسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنى‌اميه و بعد بنى‌عباس با اهل بيت(ع) مى‌جنگيدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.[۵]
    6. نويسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند ابن خلدون و احمد امين مصرى گفته‌اند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همان‌طور كه مورخانى ديگر مطرح كرده‌اند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" .[۶]بر او نازل گرديد. شيعيان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.[۷]
    7. نويسنده در مورد بحث فارسى و ايرانى بودن تشيع، اين نكته را مطرح كرده است كه اين نسبت در زمانهاى بعد و به خاطر عوامل سياسى رخ داده است. امويان به جهت حفظ قدرت خودشان اقدام به مقابله با همه كسانى كردند كه در برابرشان ايستادگى مى‌كردند و آنان عبارت بودند از علويان و عباسيان از بنى‌هاشم و همه مسلمانانى كه بنى‌اميه را غاصب حكومت مى‌دانستند و از جمله كسانى كه به آنان پيوستند عبارت از موالى بودند كه بعد از آن غالب شدند و سزاوارتر بودن اهل بيت(ع) نسبت به امامت را تبليغ كردند. همين نكته، عامل وارد شدن ايرانيان در يارى اهل بيت(ع) و پيوستنشان به ايشان بود.[۸]
    8. نويسنده در مورد بحث عبدالله بن سبأ و نقش او در مورد پيدايش تشيع نوشته است كه على‌رغم حضور فعال شيعيان در فعاليت‌هاى فرهنگى و دينى و اجتماعى به صورت‌هاى گوناگون مانند تأسيس و اداره مساجد و مدارس و مؤسسات و... در جهان اسلام؛ متأسفانه برخى از نويسندگان در مورد شيعيان مطالبى مى‌نويسند كه خيالاتشان ساخته و يا جهل و سوءنيت و كينه آنان، برايشان بافته و زينت داده است! و اين افراد مغرض ادعا مى‌كنند كه تشيع مذهبى است كه آن را يك يهودى فريبكار تأسيس كرده كه ادعاى اسلام مى‌كرده است به نام عبدالله بن سبأ! و براى اين فرد يهودى صفات عجيب و غريب و بلكه معجزاتى ساخته‌اند كه به افسانه شبيه‌تر است! نويسنده آنگاه به نقل و بعد از آن به بررسى رواياتى پرداخته كه در اين مورد مطرح شده و سپس شرح‌حال رجالى را كه در سند آمده؛ ذكر كرده است. وى افزوده است على‌رغم فساد منابع روايات عبدالله بن سبأ و مضطرب بودن روايات و مشتمل بودن سند قصه بر كذابان و وضاعان و مجاهيل، با اين همه دكتر على سالوسى در موسوعه‌اش «مع الشيعة الاثنی‌عشر ية» تأكيد كرده است كه قصه عبدالله بن سبأ، مشهور و ثابت است! ولى در واقع سخن صحيح چنين است كه داستان مذكور شهرت دارد ولى واقعيت ندارد زيرا نه تنها هيچ دليلى بر صحت اين روايت نيست بلكه دانشمندان رجال و حديث، عبدالله بن سبأ را تكذيب مى‌كنند.[۹]

    پانويس

    1. مقدمه مؤلف، ص5.
    2. همان، ص6-7
    3. همان، ص7- 8
    4. همان، ص9-10
    5. متن كتاب، ص49
    6. شعراء/ 214
    7. همان، ص65-66
    8. همان، ص118
    9. همان، ص131-159

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.