أقوم المسالك في معرفة أحوال الممالك: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = }} ' به '| پس از = | پیش از = }}') |
جز (جایگزینی متن - ' {{جعبه اطلاعات کتاب' به '{{جعبه اطلاعات کتاب') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR10711J1.jpg | | تصویر =NUR10711J1.jpg |
نسخهٔ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۱۰
أقوم المسالک في معرفة أحوال الممالک | |
---|---|
پدیدآوران | شنوفی، منصف (محقق) تونسی، خیر الدین (نويسنده) |
ناشر | المجمع التونسي للعلوم و الآداب و الفنون (بیت الحکمة) |
مکان نشر | تونس - |
سال نشر | 2000 م |
چاپ | 2 |
موضوع | تونس - تاریخ - قرن ۱۹م. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DT 245 /ت9الف7* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اقوم المسالک في معرفة أحوال الممالک، اثر خير الدين توسى (1307-1237ق) مىباشد.
سفرنامههاى پيشگاهنگان جنبش تجدّد عربى به اروپا در قرن نوزده را مىتوان به دو دسته تقسيم نمود.
سفرنامههاى توصيفى كه درباره زندگى مرّفه ساكنان سرزمينهاى اروپايى سخن مىگويند، از مظاهر آبادانى در شهرها و شيوههاى اجتماعى آنان و در دسته دوم به طور آگاهانه، بسيارى از جنبههاى سياسى مورد توجه قرار گرفته؛ به طورى كه از نهادهاى قانون اساسى پارلمان و نظارت آن بر كارهاى حكومت سخن به ميان آمده است؛ اين كه پارلمان مىتواند از دولت سلب اعتماد كند. همچنين پيوند آن با عدالت سياسى و آزادى به عنوان دو ركن اساسى براى استوارى بنياد دولت مدنى جديد مورد توجه قرار گرفته است. هدف نويسندگان اين سفرنامهها رشد و گسترش آگاهى در سرزمينهايشان بود تا مردم ميان شيوههاى مطلقه حكومت و حكومتهاى قانونى موجود در كشورهاى اروپاى غربى، به ويژه فرانشسه و انگلستان به مقايسه بپردازند. از جمله سفرنامههاى نوع دوّم تخليص الابريز في تلخيص باريز رافع طهطاوى (1873 1801) و ديگر همين اثر از «تونسى» مىباشد.
مؤلف ديدگاههاى خود را درباره توحل و رشد جامعه و دولت در اين اثر بيان نموده است. هدف اين اثر نشان در برابر صورتهاى مختلف عقبماندگى ناشى از حكومتهاى مستبدى است كه بر سر راه كوششهاى اصلاحى و نوگرايانه مانع ايجاد مىكند. در يك جمله دغدغه اصلى اين اثر معماى اصلاحات سياسى جهان عرب است «خير الدين» در مقدمه اثر دو انگيزه براى تدوين ذكر نموده (صفحه 98): اين کتاب مردان غيرتمند و قاطع عرصههاى سياست و علم را برانگيزاند تا توانمندىهاى خود را براى بهسازى، وضع امّت اسلامى رشد دهى عوامل تمدنى آن؛ مانند علوم و عرفان زمينهسازى براى ثروتمندى از راه كشاورزى بازرگانى و ترويج ساير صنايع و از بين بردن عوامل بيكارى به كار گيرند و زيربناى همه اينها حكومت دربست است كه از دل آن امنيت و آرمان و باور عينى به آنچه در كشورهاى اروپايى رخ داده و نيازمند توضيح نمىباشد، متولد مىگردد.
او در حالى كه به تمام سياست مداران و دانشمندان عصر خود براى يافتن تمامى ابزارهاى ممكن براى ارتقاء وضعيّت جامعه و توسعه مدنيّت آن متوسل شده، به جامعه مسلمانان در كل هشدار مىدهد كه از تجارب ساير ملل بر مبناى اين برداشت ناصواب كه تمام نوشتهها اختراعات تجارب يا نگرشهاى غير مسلمانان بايد مطرود يا كنار زده شود، اجتناب نمايند. اين مطلب همان انگيزه دوم مؤلف است، براى نگارش.
مؤلف تاريخ فراغت از نگارش اثر را جمادى الاولى 1284(سپتامبر 1867) ذكر نموده است.
ساختار
اقوم المسالك بر يك مقدمه و دو کتاب ترتيب يافته است. کتاب اول داراى 20 باب است كه هر باب اختصاص به يك كشور (دولت) دارد و کتاب دوم داراى شش باب است كه پنج باب به بررسى جغرافيايى قارههاى پنجگانه: و باب ششم به تقسيمبندى درياها پرداخته و در پايان خاتمه قرار گرفته كه در آن جدول تاريخهاى هجرى قمرى و ميلادى درج شده است.
مجلد اول كه هم اكنون در دسترس شماست، دربردارنده مقدمه و 6 باب از کتاب اوّل اثر خير الدين تونسى به اضافۀ پيشگفتار محقق «منصف الشنّوفى» مىباشد.
گزارش محتوا
محقّق در اين پيشگفتار به اهمّيت کتاب اقوم المسالك عللى و انگيزههايى كه باعث تدوين آن اثر شد، تحليل مقدّمه کتاب اقوم المسالك تحليل سفرنامهها يا خير الدين و اروپا مىپردازد و در آخر پيشگفتار خاتمه درج شده است.
در اهمّيت اين اثر مىتوان گفت: از بارزترين آثارى كه در قرن نوزدهم در رابطه با اصلاح و تجددخواهى سياسى جهان عرب نگاشته شده، همين اثر فوق مىباشد. برنامه اصلاحى كه مؤلف در مقدّمه اثر خود پيشنهاد مىكند، نه تنها براى تونس، بلكه آن را براى حل امپراتورى عثمانى ترسيم مىكند، دولتى كه زوال آن قريب الوقوع بود و به همين دليل آن را مرد بيمار اروپا مىناميدند.
محقّق در رابطه با تحليل مقدّمه اقوم المسالك مىآورد: اوّلين چيزى كه از برخورد خواننده با مقدمه بدست مىآيد، مقايسهاى است كه «تونس» بين جامعه عربى اسلامى با جامعههاى اروپايى و رومى مىنمايد و آن چيزى كه اين جامعههاى را به هم مرتبط مىسازد، تمدن است. براى او اين پرسش مطرح بود كه چرا اروپايىها به چنين ترقى و پيشرفتى نائل شدهاند؟ او معتقد است كه معنا و مفهومى براى تمدن جزء آنچه در تمدن غربى ظهور كرده است، وجود ندارد.
او در اين مقدمه تاكيد مىكند كه براى رهايى كشورهاى همسايه اروپا؛ يعنى جامعه عربى اسلامى قرن 19 جزء پىگرفتن و اقتباس روش آنان وجود ندارد. آنان مىبايست دقيقا سازماندهى دنيوى اروپاييان را به اجرا گذراند. او از زمانى كه برنامه اصلاحى خود را مبتنى بر اصلاح و بازسازى حكومت و پى گرفتن روش اروپاييان در حدود شريعت اسلامى بود، روشن ساخت منجر به يك پيمان نانوشته ميان علامان دينى و سياستمداران و ديگر انديشمندان اسلامى شد كه بايد به نوسازى شريعت و ايجاد نهادهاى سياسى در جهان اسلام همت گمارند. محقّق سپس به روشن ساختن ديدگاه «تونسى» نسبت به خلافت عثمانى مىپردازد و اين ديدگاه را كه «تونسى» گوشت، خون، قلب او عثمانى است و نجات تونس را جزء در سايه دولت عثمانى نمىداند، رد مىكند. از آنجا كه تونس «وابستگى سياسى به امپراتورى عثمانى داشت و از طرف ديگر فشارهاى قدرتهاى اروپايى و ديگر ارتباط تونس با مصر و مشرق جهان اسلام موجب شده بود تا افكار و حركتهاى تجددخواهانه سياسى و فرهنگى زودتر از مناطق ديگر مغرب منعكس شود كه برنامه اصلاحىگرى «تونس» از جمله آنها بود.
وى به عنوان فردى آگاه از معارف اسلامى، اروپايى، عالم و عامل سياسى اين سؤال را مطرح نمود كه اسباب عقب افتادگى مسلمين و پيشرفت اروپائيان چيست؟ محقق معتقد است كه در مقدمه اقومالمسالك، «تونسى» حاصل انديشه خود در اين رابطه مطرح نموده است. او براى ارتقا و بهروزى وضعيّت اقتباس جنبههاى پسنديده فرهنگ و تمدن اروپا به گونهاى كه با روح شريعت اسلامى منافات نداشته باشد.
2-پايان دادن به حاكميّت مطلقه (نظام استبدادى).
3-گسترش دانش و علوم و آموزش در بيان مردم.
پيشرفت توسعه و سامان بخشى به مدنيت نزد «تونسى»، قدرت و نيروى دولت و سازماندهى مناسب سياست امرى اساسى تلقى مىگردد. از سوى ديگر «خير الدين تونسى» تفكر موسوم به تنظيمات را مطرح كرد تا نظام نهادها را ايجاد كند و سلطه و ساختار ادارى را از تمركز و بىنظمى خارج سازد. او براى مشروعيت بخشيدن به انديشه خود بر مصالح ضرورى كه در شريعت اسلامى مورد نظر بوده است و فقهايى؛ چون «ابن قيم جوزيه» بدان توجّه دادهاند، تاكيدى مىورزيد و آن را زمينه تحقّق عدالت مىدانست.
او معتقد بود كه تنظيمات زمينه ترقى و عدالت است. به اعتقاد او عدالت و آزادى، هدف نظام جديد است و همه پيشرفتهاى غرب از آن است كه اين دور و آورده و بدان عمل نمودهاند. او اين دو را براى بقاى اسلام و دولت اسلامى در اروپايى با هجوم اروپائيان لازم مىديد. او معتقد بود كه احياى ارزشهاى بقاى اسلام و «شورا و عمران» برخاسته از آنچه ماوردى، ابن خلدون تصوير و مفهوم پردازى كرداهاند، مىتواند طرح بازسازى عامى را كه همانا بازسازى انديشه اسلامى و دولت در سايه مصالح و ضرورتها و مقاصد است، تحقّق بخشد. انديشه قانون كه راهآورد فرانسه بود، براى اصلاحطلبان زمينه حكومت مقيد به قانون (مشروطه) به شمار مىرفت. در اين ميان «تونسى» استبداد را مورد سختترين انتقادها قرار مىدهد و تنها راه نجات را حكومت قانون و مشروطه مىداند. به عقيده او حكومت مقيد به قانون، ندايى غيبى براى آزادى از استبداد و باعث اسلاح و رشد تمدن و پيشرفت كشور است، حاكمان مقيد به پذيرش.