مجموعه مصنفات شیخ اشراق: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==معرفی اجمالی==' به '') |
جز (جایگزینی متن - ' عربي' به ' عربی') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
نصر، حسين (مصحح) | نصر، حسين (مصحح) | ||
| زبان = | | زبان = عربی فارسی | ||
| کد کنگره =BBR 724 1372 | | کد کنگره =BBR 724 1372 | ||
| موضوع = | | موضوع = |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۰
مجموعه مصنفات شيخ اشراق | |
---|---|
پدیدآوران | سهروردی، یحیی بن حبش (نويسنده)
کربن، هانری (مصحح) حبيبي، نجفقلي (مصحح) نصر، حسين (مصحح) |
ناشر | وزارت فرهنگ و آموزش عالي، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی (پژوهشگاه) |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | جلد 1- 2- 3: 1372ش |
چاپ | 2 |
موضوع | 1.تصوف - متون قديمی تا قرن 14 2.فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 |
زبان | عربی فارسی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BBR 724 1372 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مجموعه مـصنفات شـیخ اشـراق، مشتمل بر مجموعهای از آثار و رسالههای فلسفی و عرفانی شهابالدین یحیى سهروردى، به زبانهای عربی و فارسی است. برخی از رسالهها، مانند بستان القلوب و یزدانشناخت، منسوب به سهروردی است.
جلدهای اول و دوم توسط هانری کربن، جلد سوم توسط سید حسین نصر و جلد چهارم توسط نجفقلی حبیبی تصحیح شده است.
ساختار
این مجموعه آثار در چهار جلد منتشر شده که جلدهای اول، دوم و چهارم هرکدام مشتمل بر سه رساله و جلد چهارم مشتمل بر 14 رساله و در مجموع حاوی 23 رساله است.
سهروردى برخی آثارش، مانند الواح عمادی را به سبک و سیاق اشـراقیون نوشته است. آثار فارسى سهروردى را مىتوان از شاهکارهاى نثر فارسى و از بهترین نمونههاى نثر فلسفى تـمام ادوار تـاریخ ادبـیات فارسى دانست.
گزارش محتوا
جلد اول
- التلويحات اللوحية و العرشية (العلم الثالث): تلویحات، یکى از مهمترین آثار سهروردى است که با حجم اندکش حاوى قواعد بسیارى است. این اثر در کنار آثارى چون: «المشارع و المطارحات» و «المقاومات»، ابتدا از فلسفه مشائى با تفسیر خاص سهروردى سخن گفته و سـپس بـر این مبنا فلسفه اشراق مورد تحقیق قرار گرفته است. گفتنى است کتابهای «تلویحات»، «مقاومات» و «مطارحات»، هرکدام داراى سه بخش منطق، طبیعیات و الهیات هسـتند که تـنها بخش الهیات این سه اثر تصحیح و در این مجموعه گنجانده شده و بخشهاى منطق و طبیعیات نـیامده اسـت.
شیخ اشراق در این کتاب و دیگر آثارى که به روش مـشاء نـوشته، روح اشراق را نمایانده است. وى به هـمان انـدازه که از زبـان اسـتدلال بـهره برده، به زبـان شـهود نیز سخن گفته است[۱]
- المقاومات (العلم الثالث): در واقع تکمله و ضمیمهاى است بر التلویحات و آنگونه که سهروردى مىگوید، در این کتاب آنچه را که از مطالب تلویحات نـیاز بـه اصلاح داشته، اصلاح کرده است؛ بنابراین کتاب مقاومات ضمن تکرار و توضیح مطالب تلویحات، بر جنبههاى اشراقى نیز تأکید بیشترى دارد[۲]
- المشارع و المطارحات (العلم الثالث): چنانکه در مـقدمه آن تـصریح شده، بهعنوان مقدمه ضرورى «حـكمة الإشـراق» نـگاشته شده است. این اثر، شامل آمیزهاى از مباحث استدلالى یونانى و اشراقى است. سهروردى در مقدمه، این کتاب را به همه کسانى توصیه مىکند که تبحرى در علوم اسـتدلالى بـه دسـت نیاورده و بنابراین مسیر خود را در جهت حکمت متعالى اشـراق مـسدود کردهاند[۳]
جلد دوم
- حكمة الإشراق: بـىشک مهمترین اثر فلسفى سهروردى است. این اثر که عناصر مختلف سنّت اشراقى را ترکیب مىکند در عرض چند ماه تـألیف شد. سهروردى بر این باور است که محتواى کتاب از سوى روحالقدس در روزى شگفت دفعتاً بـر او القـا شـده و کتابت آن تنها در چند ماه صورت گرفته است[۴]
سهروردى خود از کتاب حكمة الإشراق چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى اسـت و هـم براى طالبان حکمت بحثى. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثىاند و نه متألّهند و نه خواستار تألّه، نصیبى از این کتاب نمىبرند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نـخواهیم کرد. حـداقل توقع از خواننده این کتاب آن است که به مرحلهاى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد... بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مىخواهد، مىتواند راه مشّائیون را دنبال کنـد که فـى نـفسه خوب و سودمند است. بحث و سـخن مـا دربـاره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمىتواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب اصلى پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نـابسامان و مـتشتت خـواهد بود»[۵]
- رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیهاى است محکم و اسـتوار که سـهروردى در آن بهروشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهمترین آموزههاى فلسفى خویش را بهطور گـسترده بـیان داشته است. سهروردى در این رسـاله بـر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند[۶]
- قصة الغربة الغربية: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند.[۷]فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربية، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است[۸]
جلد سوم
این جلد، شامل سیزده رساله - و یک ذیل به تصحیح هانرى کربـن - از رسـائل فـارسى شیخ اشراق است. شمارى از این رسائل پیش از انتشار مجموعه مصنفات نـیز بهصورت پراکنده منتشر شده است. آثار فارسى سهروردى را مىتوان از شاهکارهاى نثر فارسى و از بهترین نمونههاى نثر فلسفى تـمام ادوار تـاریخ ادبـیات فارسى دانست، بهگونهاى که شاید در تاریخ هزار ساله نثر فارسى هیچگاه کسـى بـه این لطافت و روانى از مباحث فلسفى سخن به میان نیاورده است و بررسى این رسائل از جنبه ادبى و بلاغى و سبکشناسى خـود نـیازمند نـگارشى جداگانه و درازدامن خواهد بود[۹]
این رسائل از نظر موضوع یکسان نیست. برخى از آنـها در واقـع یک دوره حـکمت نظرى است و برخى دیگر گوشهاى از حیات معنوى انسان و جنبه عملى و حیاتى اعتقادات اشراقى را تـوصیف مـىکند[۱۰]
آنچه در زیر مىآید معرفى اجـمالى این رسائل است:
- پرتونامه: سهروردى رساله پرتونامه را به درخواست «بعضى از محبان فضیلت» به نگارش درآورده است. او این رسـاله را در ده فـصل سامان داده است. در فصل اوّل از بحثى درباره الفاظ و منطق آغاز مىکند و سپس در فصل دوم بـه مـبحث جسم و زمان و مکان و کون و فساد و حرکت و طبایع مـىپردازد... فصل پایانى این رساله پیرامون نبوات و معجزات و کرامات و منامات است که در آن بهنحوى اشراقى و عـرفانى از مـعناى نبى و رابطه او با عوالم بالا و عـقول و نـفوس بحث شـده و در پایان بـه «خـرّه کیانى» و «فرّ نورانى» اشـاره شده است[۱۱]
- هياكل النور: در مـیان آثـار سـهروردى پس از حـكمة الإشـراق، مهمترین اثر او هـمین رسـاله هياكل النور است. این رساله که متنى فلسفى و کوتاه است، در اصل به زبان عربى است و ترجمه فارسى آن نـیز بـه خـود سهروردى منسوب است؛ گرچه باید گفت جـز سـخن شـهرزورى که هـياكل النـور فـارسى را از آثار سهروردى برشمرده، گواه دیگرى در دست نیست[۱۲]
- الواح عمادى: رساله الواح عمادى نیز همچون رساله هياكل النور ابـتدا بـه زبـان عربى نوشته شده و سهروردى خود آن را به فارسى برگردانده است. سهروردى این اثر را به سبک و سیاق اشـراقیون نوشته است. با وجود این وى با بحثى در معناشناسى آغاز مىکند و سپس به بررسى موضوعاتى از قـبیل روح، نیروهاى آن و رابطهاش با نـورالأنـوار مىپردازد. این اثر در چهار «لوح» سامان یافته است[۱۳]
- رسالة الطير: اصل رسالة الطير از ابن سـیناسـت و سـهروردى آن را به فارسى ترجمه و مجددا نگارش کرده است. رسالة الطير با بـهکارگیرى زبان پرندگان که پیشتر نیز ابن سینا، عطار، احمد غزالى آن را به کار برده بودند، پرده از شمارى تعالیم رمزى برمىدارد. داسـتان دربـاره سـرنوشت مشتى پرنده گرفتار در دام صیادان است که شرح مىدهند چگونه تلاششان برای نجات خود به موانعی برخورده و چگونه بر آن موانع دست یافتهاند. این رساله، سفر روحانی انسان را از منزلگاه اصـلى خـود به عالم صورت ترسیم مىکند و نشان مىدهد که چگونه تعلقات جهان مادى مىتواند مانع شوق انسان بـه بـازگشت بـه مبدأ روحانى او گردد[۱۴]
- آواز پر جبرئیل: این اثر بسیار رمزى درباره طـالب حـقیقتى است که به خانقاهى دو در مىرود که یکى از درها رو به شهر و دیگرى رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانى را ملاقات مىکند و در باب معمارى خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسشهایى از آنها مىکند. گفتگویى که در پى این پرسـشها مـىآید، عناصر اساسى تعالیم اشراقى و آداب ورود به طریقت را که براى درک اسرار قرآنى لازم است، روشن مـىکند.
سـهروردى در آواز پر جـبرئیل عناصر بنیادى معرفتشناسى خود را از دیدگاه حکمت الهى بحث مىکند. او در این رساله از نمادهاى سنتى عرفان و شمارى از نـمادهاى دیگـر که مـنحصر به خود اوست و نمىتوان آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم فارسى یافت، بیشترین بـهره را مـىبرد[۱۵]
- عـقل سرخ: با این پرسش آغاز مىشود که آیا مـرغان زبـان یکدیگر را مىفهمند؟ سهروردى در این رساله نظریه خویش را درباره عـلم بـه زبانى نمادین شبیه زبان آواز پر جبرئیل بـیان مـىکند. او با بـهرهگیرى از نـمادهاى جـدید، پارهاى از موضوعات دیرین فلسفه و عـرفان اسلامى را، از قبیل قوه عقلانى، که او آن را عقل جزئى مىنامد و عقلى که او آن را عقل کلّى مىداند، مطرح مىکند و در این کار بـر نـمادهاى زرتشتى و منابعى از ایران باستان سخت تأکید مـىورزد[۱۶]
- روزى با جماعت صوفیان: این داستان در خانقاهى آغاز مىشود که جماعتى از صوفیان از پایگاه معنوى مشایخ خود و آراى آنان درباره آفـرینش سخن میگویند. سهروردى که در مقام شیخى سخن مىگوید، پرسشهایى را که صرفا در پى توضیح و تعلیل چیستى عالم و ساختار افلاک است، رد مىکند. او این پرسشها را سطحى مىشمارد و مىگوید: مردمى که به ستارگان مىنگرند سه گروهند: عوام که فقط پدیدارهـا را بـبینند و منجمان که علم به ظواهر آسمانها یابند و محققان که سرّ آسمانها به دست آورند[۱۷]
- في حالة الطفولية: در این رساله، سهروردى از دیدار خود با شیخى سـخن مـىگوید که اسرار الهى را بر او آشـکار مـىکند و او نیز به نوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه درّ قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حـلقه اهـل معنىاند؛ سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید[۱۸]
هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سـهروردى آن طریقت را بـه طرزى نمادین همان طفولیت مىداند.[۱۹]
- في حقيقة العشق: این رساله نهتنها یکى از شاهکارهاى ادب فارسى است، بـلکه شـامل پارهاى از عمیقترین آراى فلسفى سهروردى نیز هست. او با آیهاى از قرآن آغاز مىکند و سپس به بحث درباره علم و رابطه آن بـا عـقل مىپردازد[۲۰]
- لغت موران: در این رساله، به درخواست دوسـتى، چند کلمه در نهج سلوک به زبان داستان در دوازده فصل تنظیم یافته است. در فصل نخست چند مور به صحرا مىروند و به هنگام صبح قطرات ژاله را مشاهده مىکنند و در حال بحثند که از زمین است یا از آسمان. در این هنگام آفـتاب مـىتابد و قطرههاى ژاله تبخیر مىشود. در فصول بعدى نیز داستانهایى درباره چند لاکپشت، مرغان حضرت سلیمان، جام گیتىنماى کیخسرو، امکان رؤیت ملوک جن، دشمنى خفاشان و حربا، ملاقات هدهد و بومان، پادشاه و طاووس و... آمده است[۲۱]
- صفیر سیمرغ: این رساله در احوال اخوان تجرید است که در یک مـقدمه و دو قـسم سامان یافته است. در این رساله از آیات قرآنى بسیار و سخنان بزرگان تصوف، بهویژه حلاج، بهره گرفته شده است و گزیدهاى است استادانه از اصول تصوف و مـراتب وصـول بـه حق[۲۲]
- بستان القلوب یا روضة القلوب: این رساله از رسائل منسوب به سهروردى است و در بـرخى نـسخهها بـه دیگران نسبت داده شده است. سید حسین نصر با توجه به هـمانندى فراوان این اثر با دیگر آثار شیخ اشراق، به احتمال قریب به یقین آن را از خود شیخ مىداند[۲۳]
- یزدانشناخت: این رساله نیز از آثار منسوب به سهروردى است و برخى از پژوهشگران آن را از دیگران دانستهاند. رسـاله یزدانشـناخت دورهاى است از حکمت الهى در سه باب که از معرفت بارى تعالى و نفس و نبوت سخن مىگوید و بـیشتر بـه مـسائل معرفة النفس مىپردازد[۲۴]
- كلمات ذوقية أو رسالة الإبراج: این رسـاله که بـه کوشش هانرى کربن تصحیح و بهصورت ذیل در پایان جلد سوم مجموعه مصنفات قرار گـرفته اسـت، رسالهاى است از کلمات و سخنان ذوقى شیخ اشراق که به درخواست برخى از اخوان تجرید در سىودو بند به نـگارش درآمـده است[۲۵]
شیخ در این کلمات، با عباراتى کوتاه لطایف و رموز و اشاراتى را در هر بند مـطرح کرده و دسـتورات و توصیههایى را براى اهل سیروسلوک بیان داشته اسـت. او پیرامـون مـباحثى چون حب وطن، مقامات اهل تجرید و حـالات مـشایخى چون بایزید بسطامى و حلاج و دیگران سخن گفته و پس از آن به بیان چگونگى حل طلسم بـشرى و ارتـقا از هبوط اشباح به شرف ارواح و نـیز بیان بـرجهاى دهگانه پرداخـته است[۲۶]
جلد چهارم
این جلد مشتمل بر سـه رسـاله از شیخ اشراق (الألواح العمادية، كلمة التصوف و اللمحات)، به تـصحیح و مـقدمۀ نجفقلى حبیبى است. در مورد سوم از جلد سوم این نوشتار، رسـاله نخست؛ یعنى «الألواح العمادية» بهاجمال معرفى شد. درباره رساله دوم این اثر؛ یعنى «کلمة التصوف» باید گفت: این رساله یکى از آثار پرارزش سهروردى است که وى آن را به خواهش دوستى، در شرح مقامات صوفیان و علم دل که مـایه آرام دل آنـان است و نیز برخى از مسائل برهانى نوشته است. او در این رساله تصریح مىکند که از اصطلاحات یاران حقیقت در علوم برهانى چندان پیروى نکرده و این اصطلاحات را براى فهم درخواستکننده ساده کرده اسـت. این رسـاله نیز همچون الواح عمادى مشتمل اسـت بـر مختصرى از منطق و طبیعیات و الهیات و در پایان اصطلاحات اخلاق و تصوف، تعریف و تشریح شده است[۲۷] امـا دربـاره رسـاله سوم این اثر؛ یعنى «اللمحات» باید گفت: این رساله که شیخ اشراق در مقدمه حكمة الإشراق از آن یاد کرده، به شیوه «التلويحات» و «المشارع و المـطارحات» در سـه علم منطق، طبیعیات و الهیات تنظیم یافته است که در این کتاب تنها بخش الهیات آن با عـنوان العـلم الثـالث آمده است[۲۸]
وضعیت کتاب
در ابتدای جلد اول مقدمه هانری کربن و در انتها فهرست مطالب، نمایه الفاظ و فهرست آیات قرآن کریم ذکر شده است. در ابتدای جلد دوم مقدمه شمسالدین محمد شهرزوری و در انتها نمایه الفاظ و فهرست مطالب ذکر شده است. جلد سوم با مقدمه و تصحیح و پاورقی سید حسین نصر آغاز شده است. در انتهای آن هم فهرست اعلام، اصطلاحات، آیات قرآنی و احادیث و مأثورات ذکر شده است. پس از فهارس هم مقدمه و تحلیل هانری کربن به زبان فرانسوی در 150 صفحه آمده است. جلد چهارم نیز با مقدمه و تصحیح و پاورقی نجفقلی حبیبی آغاز و با فهرست آیات قرآنی و الفاظ و اصطلاحات پایان یافته است. در پاورقیهای کتاب اختلاف نسخهها ذکر شده است.
پانويس
- ↑ ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص40
- ↑ ر.ک: همان، ص41
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص43
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص47
- ↑ عباسی، محمود و دیگران، ص185
- ↑ ر.ک: همان؛ مرادخانی، زهرا، ص47
- ↑ مرادخانی، زهرا، ص48
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص49
- ↑ همان، ص50
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص51
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص52
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص53
- ↑ همان
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مرادخانی، زهرا، «معرفی تحلیلی یک مقاله، یک کتاب: نگاهی به آثار شیخ اشراق»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله کتاب ماه فلسفه، شهریور 1388، شماره 24، صفحه 39 تا 54.
- عباسی، محمود؛ اویسی کهخا، عبدالعلی؛ آرخی، کمالالدین؛ «بنمایههای مشترک قصة الغربة الغربية سهروردی و آیین گنوسی»، فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی، زمستان 1393، سال دهم، شماره 37، صفحه 183 تا 204.