ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE11162AUTHORCODE | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE11162AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div>'''ابن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى''' محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد. | ||
'''ابن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى''' محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد. | |||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
خط ۵۱: | خط ۴۸: | ||
گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را [[ذهبى]] در «سير» آورده است. | گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را [[ذهبى]] در «سير» آورده است. | ||
ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است. | ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است.== آثار== | ||
== آثار== | |||
# ادب المفتى و المستفتى | # ادب المفتى و المستفتى | ||
خط ۶۷: | خط ۶۱: | ||
# شرح الورقات في الاصول | # شرح الورقات في الاصول | ||
# صله الناسك في صفه المناسك | # صله الناسك في صفه المناسك | ||
# صيانه من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج. | # صيانه من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج.==وفات== | ||
==وفات== | |||
وى سرانجام در 25 ربيع الثانى 643ق در شهر دمشق ديده از جهان فروبست. در تشييع پيكر او جماعت كثيرى شركت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا باب الفرج همراه جنازه حركت كردند و در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصره خوارزمشاهيان بود، 10 تن از ياران وى مسلحانه جنازه او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفيه به خاک سپردند<ref>عابدی، محسن: ج4، ص116-117</ref>>. | وى سرانجام در 25 ربيع الثانى 643ق در شهر دمشق ديده از جهان فروبست. در تشييع پيكر او جماعت كثيرى شركت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا باب الفرج همراه جنازه حركت كردند و در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصره خوارزمشاهيان بود، 10 تن از ياران وى مسلحانه جنازه او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفيه به خاک سپردند<ref>عابدی، محسن: ج4، ص116-117</ref>>. | ||
خط ۸۰: | خط ۷۱: | ||
== منبع مقاله== | == منبع مقاله== | ||
عابدی، محسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377 | عابدی، محسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377== وابستهها == | ||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۵۹
نام | ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن |
---|---|
نامهای دیگر | ابن الصلاح، عثمان بن عبدالرحمن
ابن الصلاح الشهرزوری شهرزوری، عثمان بن عبدالرحمن عثمان شهروزی |
نام پدر | عبدالرحمان |
متولد | 577ق |
محل تولد | قریهای در شهر زور در عراق كنونى |
رحلت | 643 ق |
اساتید | محمود بن على موصلى، عبدالمحسن بن طوسى، موفقالدين ابن قدامه مَقدِسى، فخرالدين ابن عساكر |
برخی آثار | مقدمة ابن الصلاح في علوم الحدیث |
کد مؤلف | AUTHORCODE11162AUTHORCODE |
ابن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد.
کسب علم و دانش
وی در شهرزور نزد پدرش صلاح كه يكى از مشايخ بزرگ كُرد بود، به فراگيرى فقه پرداخت. سپس براى ادامه تحصيل عازم موصل شد و در آنجا از عبيدالله بن سمين، نصر بن سلامه هيتى، محمود بن على موصلى، عبدالمحسن بن طوسى و ديگران استماع حديث كرد. وى همچنين در بغداد از ابواحمد بن سُكَينه و ابوحفص عمر بن طبرزد؛ در همدان از ابوالفضل ابن مُعَرَّم؛ در نيشابور از منصور بن عبدالمنعم ابن فُراوى، مؤيّد بن محمد طوسى و ديگران؛ در مرو از ابوالمظفر ابن سمعانى؛ در دمشق از قاضى عبدالصمد ابن حَرَستانى، موفقالدين ابن قدامه مَقدِسى، فخرالدين ابن عساكر و سبط ابن جوزى؛ در حلب از ابومحمد ابن علوان (الاستاذ) و در حران از عبدالقادر رُهاوى حديث شنيد.
وى مدتى در بيتالمقدس در مدرسه ناصريه (صلاحيه) به تدريس پرداخت و پس از آنكه ديوارهاى شهر به فرمان مُظَّم ويران شد، به دمشق آمد و در مدرسه رَواحيه مشغول تدريس شد. با تأسيس دارالحديث اشرفيه مسئوليت تدريس آن به عهده وى نهاده شد و چندى بعد تدريس مدرسه شاميه صغرى را نيز پذيرفت و وظايف خود را در هر سه مدرسه بىكم و كاست انجام مىداد.
گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و ابن خلكان را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را ذهبى در «سير» آورده است.
ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است.== آثار==
- ادب المفتى و المستفتى
- حليه الامام الشافعى
- فتاوى ابن صلاح
- اقصى الامل و الشوق في علوم حديث الرسول(ص) يا معرفه انواع علوم الحديث، كه از مهمترين تأليفات در علم حديث محسوب مىشود و با عنوان مقدمه في علوم الحديث به چاپ رسيده است.
- الاحاديث في فضل الاسكندريه و عسقلان
- الامالى
- انوار اللمعه في الجمع بين الصحاح السبعه
- رساله في صلاة الرغائب
- شرح مشكل الوسيط يا اشكالات على الوسيط
- شرح الورقات في الاصول
- صله الناسك في صفه المناسك
- صيانه من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج.==وفات==
وى سرانجام در 25 ربيع الثانى 643ق در شهر دمشق ديده از جهان فروبست. در تشييع پيكر او جماعت كثيرى شركت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا باب الفرج همراه جنازه حركت كردند و در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصره خوارزمشاهيان بود، 10 تن از ياران وى مسلحانه جنازه او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفيه به خاک سپردند[۱]>.
پانویس
- ↑ عابدی، محسن: ج4، ص116-117
منبع مقاله
عابدی، محسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377== وابستهها ==