گیلانی، عبدالقادر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ عبدالقادر جیلانی، عبدالقادر بن ابی صالح را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به گیلانی، عبدالقادر منتقل کرد)
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱۸: خط ۱۸:
    م‍ح‍ی‍ی ال‍دی‍ن‌ گ‍ی‍لان‍ی
    م‍ح‍ی‍ی ال‍دی‍ن‌ گ‍ی‍لان‍ی


    گیلانی، ابو محمد محیالدین عبدالقادر
    گیلانی، ابو محمد محی‌الدین عبدالقادر
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد مولف
    |کد مولف
    |data-type='authorCode'|799
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE799AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>




    == معرفى إجمالى ==
    == ولادت ==


    وى، در سنه 471ق، در گيلان، چشم به جهان گشود و تا هجده سالگى در آن سامان به سر برد و در سنه 488ق، به بغداد مهاجرت كرد و تا پايان عمر در آن‌جا اقامت گزيد و در باب ازج بغداد به خاك سپرده شد.


    «عبد القادر گيلانى»، (471 - 561ق / 1078 - 1166م)، عارف و شاعر ايرانى است. كنيه وى، ابو محمد و لقبش، محى الدين مى‌باشد.
    «عبد القادر گيلانى»، (471 - 561ق / 1078 - 1166م)، عارف و شاعر ايرانى است. كنيه وى، ابو محمد و لقبش، محى الدين مى‌باشد.
    ==نسب==


    به شهادت اسناد معتبر تاريخى، نسبت ايشان بدون شك از جانب پدر به امام حسن(ع) و از جانب مادر به امام رضا(ع) مى‌رسد.
    به شهادت اسناد معتبر تاريخى، نسبت ايشان بدون شك از جانب پدر به امام حسن(ع) و از جانب مادر به امام رضا(ع) مى‌رسد.


    وى، در سنه 471ق، در گيلان، چشم به جهان گشود و تا هجده سالگى در آن سامان به سر برد و در سنه 488ق، به بغداد مهاجرت كرد و تا پايان عمر در آن‌جا اقامت گزيد و در باب ازج بغداد به خاك سپرده شد.
    ==کسب علم و دانش==
     


    وى، در بغداد، ابتدا علوم ادبى را از محضر ابو زكريا تبريزى استفاده كرد و علم حديث را از ابو بكر، محمد بن احمد و ابو القاسم، على بن احمد بن بيان و ابو طالب بن يوسف فراگرفت، سپس از محضر على بن ابى سعيد مخرمى، فقه آموخت و فنون طريقت را در مصاحبت شيخ احمد(يا حماد) دباس فراگرفت.
    وى، در بغداد، ابتدا علوم ادبى را از محضر ابو زكريا تبريزى استفاده كرد و علم حديث را از ابو بكر، محمد بن احمد و ابو القاسم، على بن احمد بن بيان و ابو طالب بن يوسف فراگرفت، سپس از محضر على بن ابى سعيد مخرمى، فقه آموخت و فنون طريقت را در مصاحبت شيخ احمد(يا حماد) دباس فراگرفت.


    وى، در يادداشت‌بردارى مطالب علمى كوشش فراوان كرد و ملازم سياحت و رياضت و تفكر و عزلت شد.
    وى، در يادداشت‌بردارى مطالب علمى كوشش فراوان كرد و ملازم سياحت و رياضت و تفكر و عزلت شد.
    ==آثار==


    وى، از خود آثار متعددى در سير و سلوك به جاى گذاشت. اين كتاب‌ها در قالب مناجات و اذكار و مواعظ و شعر به رشته تحرير درآمده‌اند و بعضى از آنها عبارتند از:
    وى، از خود آثار متعددى در سير و سلوك به جاى گذاشت. اين كتاب‌ها در قالب مناجات و اذكار و مواعظ و شعر به رشته تحرير درآمده‌اند و بعضى از آنها عبارتند از:


    1. آداب السلوك و التوصل الى منازل الملوك؛
    # آداب السلوك و التوصل الى منازل الملوك؛
     
    # تحفة المتقين و سبيل العارفين؛
    2. تحفة المتقين و سبيل العارفين؛
    # جلاء الخاطر فى الباطن و الظاهر؛
     
    # حزب الرجاء و الانتهاء؛
    3. جلاء الخاطر فى الباطن و الظاهر؛
    # يواقيت الحكم؛
     
    # معراج لطيف المعانى؛
    4. حزب الرجاء و الانتهاء؛
    # الفتح الربانى و الفيض الرحمانى؛
     
    # ديوان عبد القادر الجيلانى.
    5. يواقيت الحكم؛
     
    6. معراج لطيف المعانى؛
     
    7. الفتح الربانى و الفيض الرحمانى؛
     
    8. ديوان عبد القادر الجيلانى؛


    برخى از آنها، تقرير مجالس وعظ اوست، مثل«فتح الغيب» كه مشتمل بر 78 مجلس اوست كه پس از وفات وى، به دست فرزندش قلمى شده است.
    برخى از آنها، تقرير مجالس وعظ اوست، مثل«فتح الغيب» كه مشتمل بر 78 مجلس اوست كه پس از وفات وى، به دست فرزندش قلمى شده است.
    خط ۸۱: خط ۸۰:
    == پاره‌اى از فعاليت‌هاى وى ==
    == پاره‌اى از فعاليت‌هاى وى ==


     
    # طرح ضرورت شريعت در تصوف: تأكيد بر اينكه شريعت، ركن معرفت است و آنان كه عرفان را بدون شريعت مى‌خواهند، خواهان حذف معرفتند، يكى از فعاليت‌هاى ارزنده او بود. وى، در اين جهاد تا بدان‌جا موفق شد كه كسى كه فقيه مى‌شد، فقه و تصوف را با هم داشت و كمال را در جمع بين اين دو مى‌ديد. ايشان، خود، به اين دو كمال آراسته بود تا آن‌جا كه امام در فقه و پير در تصوف به شمار آمده است.
    1. طرح ضرورت شريعت در تصوف: تأكيد بر اينكه شريعت، ركن معرفت است و آنان كه عرفان را بدون شريعت مى‌خواهند، خواهان حذف معرفتند، يكى از فعاليت‌هاى ارزنده او بود. وى، در اين جهاد تا بدان‌جا موفق شد كه كسى كه فقيه مى‌شد، فقه و تصوف را با هم داشت و كمال را در جمع بين اين دو مى‌ديد. ايشان، خود، به اين دو كمال آراسته بود تا آن‌جا كه امام در فقه و پير در تصوف به شمار آمده است.
    # بازگرداندن تصوف به تعليم و تربيت كه رسالت اصلى اين مكتب الهى است.
     
    # جداسازى صوفيه از متصوفه: حمله به آنانى كه از راه تصوف منحرف گشته بودند و آن را وسيله ظاهرسازى خود قرار داده و معنايش را تغيير داده بودند. وى، بدون آنكه از طايفه‌هاى صوفيه نام ببرد آنها را دسته‌بندى كرد تا خصوصياتى را كه باعث پاى‌بندى تصوف به كتاب و سنت است، بنماياند و هم بدون برانگيختن دشمنى يا ناراحتى، امكان اصلاح منحرفان را فراهم سازد.
    2. بازگرداندن تصوف به تعليم و تربيت كه رسالت اصلى اين مكتب الهى است.
    # جهاد: بنا به فرموده پيامبر(ص) كه رهبانيت دين ما جهاد است، وقتى خطر صليبيون در شام متوجه اسلام شد، وارد ميدان شده و آماده‌سازى نيروها را براى مقابله با آن تهديد بر عهده گرفت.
     
    # ايجاد ارتباط و وحدت بين سالكان و پرهيز از فرقه‌گرايى: او، بدين منظور دعوت‌هايى براى گردهم‌آيى از مشايخ صوفيه كرد كه نخستين گردهم‌آيى آنان در رباط(كائن)، واقع در منطقه حلب بغداد انجام گرفت كه در آن، پنجاه شيخ عراق و كشورهاى ديگر شركت كردند. گام بعد، ايجاد ارتباط با مشايخ طريقت بيرون از عراق بود كه بدين منظور گردهم‌آيى شيخ عبد القادر در ايام حج، با حضور شيخ عثمان بن منصور قرشى كه تربيت مريدان در مصر بر عهده او بود و شيخ ابو مدين مغربى كه عهده‌دار توسعه تصوف در مغرب‌زمين بود و شيخ ارسلان دمشقى كه تربيت مريدان و رياست پيروان طريقت در شام را عهده‌دار بود و نيز شيوخ يمن و شمار زيادى از مشايخ طريقت‌هاى تصوف اسلامى صورت پذيرفت. از مهم‌ترين نتايج اين گردهم‌آيى، ايجاد اتحاد ميان طريقت‌هاى صوفيه تحت رهبرى واحد بود.
    3. جداسازى صوفيه از متصوفه: حمله به آنانى كه از راه تصوف منحرف گشته بودند و آن را وسيله ظاهرسازى خود قرار داده و معنايش را تغيير داده بودند. وى، بدون آنكه از طايفه‌هاى صوفيه نام ببرد آنها را دسته‌بندى كرد تا خصوصياتى را كه باعث پاى‌بندى تصوف به كتاب و سنت است، بنماياند و هم بدون برانگيختن دشمنى يا ناراحتى، امكان اصلاح منحرفان را فراهم سازد.
     
    4. جهاد: بنا به فرموده پيامبر(ص) كه رهبانيت دين ما جهاد است، وقتى خطر صليبيون در شام متوجه اسلام شد، وارد ميدان شده و آماده‌سازى نيروها را براى مقابله با آن تهديد بر عهده گرفت.
     
    5. ايجاد ارتباط و وحدت بين سالكان و پرهيز از فرقه‌گرايى: او، بدين منظور دعوت‌هايى براى گردهم‌آيى از مشايخ صوفيه كرد كه نخستين گردهم‌آيى آنان در رباط(كائن)، واقع در منطقه حلب بغداد انجام گرفت كه در آن، پنجاه شيخ عراق و كشورهاى ديگر شركت كردند. گام بعد، ايجاد ارتباط با مشايخ طريقت بيرون از عراق بود كه بدين منظور گردهم‌آيى شيخ عبد القادر در ايام حج، با حضور شيخ عثمان بن منصور قرشى كه تربيت مريدان در مصر بر عهده او بود و شيخ ابو مدين مغربى كه عهده‌دار توسعه تصوف در مغرب‌زمين بود و شيخ ارسلان دمشقى كه تربيت مريدان و رياست پيروان طريقت در شام را عهده‌دار بود و نيز شيوخ يمن و شمار زيادى از مشايخ طريقت‌هاى تصوف اسلامى صورت پذيرفت. از مهم‌ترين نتايج اين گردهم‌آيى، ايجاد اتحاد ميان طريقت‌هاى صوفيه تحت رهبرى واحد بود.


    == طريقت قادريه ==
    == طريقت قادريه ==


    برخى، وى را بنيان‌گذار سلسله قادريه كه امروز در نقاط گوناگون جهان پيرو دارد، مى‌دانند، اما اينكه خود وى و يا اولاد او چنين داعيه‌اى را داشته باشند محل نظر است و بررسى آن در اين مقام ميسر نيست.


    برخى، وى را بنيان‌گذار سلسله قادريه كه امروز در نقاط گوناگون جهان پيرو دارد، مى‌دانند، اما اينكه خود وى و يا اولاد او چنين داعيه‌اى را داشته باشند محل نظر است و بررسى آن در اين مقام ميسر نيست.


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==




    1. جيلانى، عبد القادر، منظومة أسماء الله الحسنى، تحقيق عبد الرحيم، محمد، لبنان، چاپ دوم، مؤسسة الكتب الثقافية؛
    # جيلانى، عبد القادر، منظومة أسماء الله الحسنى، تحقيق عبد الرحيم، محمد، لبنان، چاپ دوم، مؤسسة الكتب الثقافية؛
     
    # زرين‌كوب، عبد الحسين، جست‌وجو در تصوف ايران، چاپ هشتم، امير كبير؛
    2. زرين‌كوب، عبد الحسين، جست‌وجو در تصوف ايران، چاپ هشتم، امير كبير؛
    # شعرانى، عبد الوهاب، الطبقات الكبرى، مصر.
     
    3. شعرانى، عبد الوهاب، الطبقات الكبرى، مصر.




    == وابسته‌ها ==
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    [[الفتح الربانی و الفیض الرحمانی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[الفتح الربانی و الفیض الرحمانی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده



    نسخهٔ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۰۱

    عبدالقادر جیلانی، عبدالقادر بن ابی‌صالح
    نام عبدالقادر جیلانی، عبدالقادر بن ابی‌صالح
    نام های دیگر ج‍ی‍لان‍ی‌، ع‍ب‍دال‍ق‍ادر

    ج‍ی‍ل‍ی‌، ع‍ب‍دال‍ق‍ادر

    ع‍ب‍دال‍ق‍ادر گ‍ی‍لان‍ی‌، ع‍ب‍دال‍ق‍ادر

    گ‍ی‍لان‍ی‌، ع‍ب‍دال‍ق‍ادر

    م‍ح‍ی‍ی‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ق‍ادر گ‍ی‍لان‍ی

    م‍ح‍ی‍ی ال‍دی‍ن‌ گ‍ی‍لان‍ی

    گیلانی، ابو محمد محی‌الدین عبدالقادر

    نام پدر
    متولد 1078 م
    محل تولد
    رحلت 561 هـ.ق یا 1166 م
    اساتید
    برخی آثار الفتوه فی کیفیه اخذ العهد و البیعه / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    ‏تفسیر الجیلانی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    کد مولف AUTHORCODE799AUTHORCODE


    ولادت

    وى، در سنه 471ق، در گيلان، چشم به جهان گشود و تا هجده سالگى در آن سامان به سر برد و در سنه 488ق، به بغداد مهاجرت كرد و تا پايان عمر در آن‌جا اقامت گزيد و در باب ازج بغداد به خاك سپرده شد.

    «عبد القادر گيلانى»، (471 - 561ق / 1078 - 1166م)، عارف و شاعر ايرانى است. كنيه وى، ابو محمد و لقبش، محى الدين مى‌باشد.

    نسب

    به شهادت اسناد معتبر تاريخى، نسبت ايشان بدون شك از جانب پدر به امام حسن(ع) و از جانب مادر به امام رضا(ع) مى‌رسد.

    کسب علم و دانش

    وى، در بغداد، ابتدا علوم ادبى را از محضر ابو زكريا تبريزى استفاده كرد و علم حديث را از ابو بكر، محمد بن احمد و ابو القاسم، على بن احمد بن بيان و ابو طالب بن يوسف فراگرفت، سپس از محضر على بن ابى سعيد مخرمى، فقه آموخت و فنون طريقت را در مصاحبت شيخ احمد(يا حماد) دباس فراگرفت.

    وى، در يادداشت‌بردارى مطالب علمى كوشش فراوان كرد و ملازم سياحت و رياضت و تفكر و عزلت شد.

    آثار

    وى، از خود آثار متعددى در سير و سلوك به جاى گذاشت. اين كتاب‌ها در قالب مناجات و اذكار و مواعظ و شعر به رشته تحرير درآمده‌اند و بعضى از آنها عبارتند از:

    1. آداب السلوك و التوصل الى منازل الملوك؛
    2. تحفة المتقين و سبيل العارفين؛
    3. جلاء الخاطر فى الباطن و الظاهر؛
    4. حزب الرجاء و الانتهاء؛
    5. يواقيت الحكم؛
    6. معراج لطيف المعانى؛
    7. الفتح الربانى و الفيض الرحمانى؛
    8. ديوان عبد القادر الجيلانى.

    برخى از آنها، تقرير مجالس وعظ اوست، مثل«فتح الغيب» كه مشتمل بر 78 مجلس اوست كه پس از وفات وى، به دست فرزندش قلمى شده است.

    پاره‌اى از فعاليت‌هاى وى

    1. طرح ضرورت شريعت در تصوف: تأكيد بر اينكه شريعت، ركن معرفت است و آنان كه عرفان را بدون شريعت مى‌خواهند، خواهان حذف معرفتند، يكى از فعاليت‌هاى ارزنده او بود. وى، در اين جهاد تا بدان‌جا موفق شد كه كسى كه فقيه مى‌شد، فقه و تصوف را با هم داشت و كمال را در جمع بين اين دو مى‌ديد. ايشان، خود، به اين دو كمال آراسته بود تا آن‌جا كه امام در فقه و پير در تصوف به شمار آمده است.
    2. بازگرداندن تصوف به تعليم و تربيت كه رسالت اصلى اين مكتب الهى است.
    3. جداسازى صوفيه از متصوفه: حمله به آنانى كه از راه تصوف منحرف گشته بودند و آن را وسيله ظاهرسازى خود قرار داده و معنايش را تغيير داده بودند. وى، بدون آنكه از طايفه‌هاى صوفيه نام ببرد آنها را دسته‌بندى كرد تا خصوصياتى را كه باعث پاى‌بندى تصوف به كتاب و سنت است، بنماياند و هم بدون برانگيختن دشمنى يا ناراحتى، امكان اصلاح منحرفان را فراهم سازد.
    4. جهاد: بنا به فرموده پيامبر(ص) كه رهبانيت دين ما جهاد است، وقتى خطر صليبيون در شام متوجه اسلام شد، وارد ميدان شده و آماده‌سازى نيروها را براى مقابله با آن تهديد بر عهده گرفت.
    5. ايجاد ارتباط و وحدت بين سالكان و پرهيز از فرقه‌گرايى: او، بدين منظور دعوت‌هايى براى گردهم‌آيى از مشايخ صوفيه كرد كه نخستين گردهم‌آيى آنان در رباط(كائن)، واقع در منطقه حلب بغداد انجام گرفت كه در آن، پنجاه شيخ عراق و كشورهاى ديگر شركت كردند. گام بعد، ايجاد ارتباط با مشايخ طريقت بيرون از عراق بود كه بدين منظور گردهم‌آيى شيخ عبد القادر در ايام حج، با حضور شيخ عثمان بن منصور قرشى كه تربيت مريدان در مصر بر عهده او بود و شيخ ابو مدين مغربى كه عهده‌دار توسعه تصوف در مغرب‌زمين بود و شيخ ارسلان دمشقى كه تربيت مريدان و رياست پيروان طريقت در شام را عهده‌دار بود و نيز شيوخ يمن و شمار زيادى از مشايخ طريقت‌هاى تصوف اسلامى صورت پذيرفت. از مهم‌ترين نتايج اين گردهم‌آيى، ايجاد اتحاد ميان طريقت‌هاى صوفيه تحت رهبرى واحد بود.

    طريقت قادريه

    برخى، وى را بنيان‌گذار سلسله قادريه كه امروز در نقاط گوناگون جهان پيرو دارد، مى‌دانند، اما اينكه خود وى و يا اولاد او چنين داعيه‌اى را داشته باشند محل نظر است و بررسى آن در اين مقام ميسر نيست.


    منابع مقاله

    1. جيلانى، عبد القادر، منظومة أسماء الله الحسنى، تحقيق عبد الرحيم، محمد، لبنان، چاپ دوم، مؤسسة الكتب الثقافية؛
    2. زرين‌كوب، عبد الحسين، جست‌وجو در تصوف ايران، چاپ هشتم، امير كبير؛
    3. شعرانى، عبد الوهاب، الطبقات الكبرى، مصر.


    وابسته‌ها

    الفتح الربانی و الفیض الرحمانی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    [[سر الأسرار و مظهر الأنوار فیما یحتاج إلیه الأبرار و یلیه فتوح الغیب و یلیه قلائد الجواهر في مناقب تاج الأولیاء و معدن الأصفیاء و سلطان الأولیاء الشیخ محیی الدین عبدالقادر الجیلانی و یلیه السیف الرباني في عنق المعترض علی الغوث الجیلاني]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    منظومة اسماء الله الحسنی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    السفینه القادریه شرح الصلاه الصغری مع شرح حزب الوسیله / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    سر الأسرار / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    کتاب فتوح الغیب / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    تفسیر الجیلانی الغوث الربانی و الامام الصمدانی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    تفسیر الجیلانی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    کتاب نهر القادریه فی ترجمه القطب الربانی السید الشریف الشیخ عبد القادر الجیلانی الحسنی الحسینی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الغنية لطالبي طريق الحق عزوجل في الأخلاق و التصوف و الآداب الإسلامية / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    کتاب الفتوة في کيفية أخذ العهد و البيعة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الغنية لطالبي طريق الحق عزّو جلّ (في الأخلاق و التصوف و الآداب الإسلامية) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    السفینة القادریة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده