۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE12280AUTHORCODE | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE12280AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div>'''اِبْن مِطْران، ابونصر موفقالدين اسعد بن ابىالفتح الياس بن جرجيس المطران'''، پزشک و داروشناس مسيحىتبار سده 6ق است. از زندگى او پيش از آغاز طبابتش اطلاع چندانى در دست نيست. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه اثر او قديمىترين منبع ما درباره ابن مطران است، اشارهاى به اين دوره از زندگى او نكرده است. مبسوطترين آگاهىها درباره فعاليت علمى او و پدرش را در اثر [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] مىتوان يافت كه خود در تأليف کتابش از آثار ابن مطران بسيار بهره برده است. | ||
'''اِبْن مِطْران، ابونصر موفقالدين اسعد بن ابىالفتح الياس بن جرجيس المطران'''، پزشک و داروشناس مسيحىتبار سده 6ق است. از زندگى او پيش از آغاز طبابتش اطلاع چندانى در دست نيست. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه اثر او قديمىترين منبع ما درباره ابن مطران است، اشارهاى به اين دوره از زندگى او نكرده است. مبسوطترين آگاهىها درباره فعاليت علمى او و پدرش را در اثر [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] مىتوان يافت كه خود در تأليف کتابش از آثار ابن مطران بسيار بهره برده است. | |||
الياس پدر موفقالدين، در طلب علم، سفرهاى بسيار مىكرد و مدتى نيز براى فراگيرى مبانى مسيحيت و مذاهب آن به روم رفت. اما به نظر مىرسد كه لقب «مطران» از آن جرجيس، پدر الياس بوده كه احتمالاً منصبى كليسايى داشته است. الياس چون به عراق آمد، ملازمت امينالدوله ابن تلميذ، پزشک مشهور را اختيار كرد و کتابهاى بسيار نزد او خواند تا خود به طب مشهور شد. وى سرانجام در دمشق اقامت گزيد و تا هنگام مرگ در همانجا به طبابت روزگار مىگذرانيد. | الياس پدر موفقالدين، در طلب علم، سفرهاى بسيار مىكرد و مدتى نيز براى فراگيرى مبانى مسيحيت و مذاهب آن به روم رفت. اما به نظر مىرسد كه لقب «مطران» از آن جرجيس، پدر الياس بوده كه احتمالاً منصبى كليسايى داشته است. الياس چون به عراق آمد، ملازمت امينالدوله ابن تلميذ، پزشک مشهور را اختيار كرد و کتابهاى بسيار نزد او خواند تا خود به طب مشهور شد. وى سرانجام در دمشق اقامت گزيد و تا هنگام مرگ در همانجا به طبابت روزگار مىگذرانيد. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۱: | ||
يكى از برجستهترين صفات ابن مطران، علاقه شديد او به مطالعه و گردآوردن کتاب بود. چنانكه گفتهاند همواره کتابى در آستين داشت و در اوقات فراغت، حتى در دستگاه سلطان به خواندن مىپرداخت. او خود کتابهاى بسيار استنساخ كرده بود كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] برخى از آنها را ديده و درستى کتابت، خط و اعراب آن را ستوده است. گذشته از آن 3 نساخ به خدمت گرفته بود كه همواره مشغول استنساخ کتاب براى او بودند. از اين رو هنگامى كه درگذشت، حدود 10 هزار جلد کتاب طبى و غير طبى برجاى نهاد كه همه فروخته شد. | يكى از برجستهترين صفات ابن مطران، علاقه شديد او به مطالعه و گردآوردن کتاب بود. چنانكه گفتهاند همواره کتابى در آستين داشت و در اوقات فراغت، حتى در دستگاه سلطان به خواندن مىپرداخت. او خود کتابهاى بسيار استنساخ كرده بود كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] برخى از آنها را ديده و درستى کتابت، خط و اعراب آن را ستوده است. گذشته از آن 3 نساخ به خدمت گرفته بود كه همواره مشغول استنساخ کتاب براى او بودند. از اين رو هنگامى كه درگذشت، حدود 10 هزار جلد کتاب طبى و غير طبى برجاى نهاد كه همه فروخته شد. | ||
== آثار== | == آثار==# آداب طب الملوك | ||
# آداب طب الملوك | |||
# اختصار کتاب «الادوار» از ابن وحشيه مؤلف الفلاحة النبطية، ابن مطران در 581ق آن را مختصر كرد. | # اختصار کتاب «الادوار» از ابن وحشيه مؤلف الفلاحة النبطية، ابن مطران در 581ق آن را مختصر كرد. | ||
# الادوية المفردة، كه ناتمام ماند | # الادوية المفردة، كه ناتمام ماند | ||
خط ۵۷: | خط ۵۱: | ||
گذشته از اينها، وى آثار مستقل ديگر و يا تعاليقى بر كتب ديگران داشته كه مسودات آنها پس از مرگش به برادرانش منتقل شده و به گفته [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] (همانجا) از ميان رفته است. | گذشته از اينها، وى آثار مستقل ديگر و يا تعاليقى بر كتب ديگران داشته كه مسودات آنها پس از مرگش به برادرانش منتقل شده و به گفته [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] (همانجا) از ميان رفته است. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله==دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، چاپ اول، 1377، تهران، ج4 ص628، بخش علوم.== وابستهها == | ||
دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، چاپ اول، 1377، تهران، ج4 ص628، بخش علوم. | |||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
ویرایش