۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ر.ك: ' به ' ر.ک: ') |
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
اصل کتاب به زبان لاتين بوده كه توسط [[ايرواني، محمد جواد|محمدجواد ايروانى،]] به فارسى ترجمه شده است. | اصل کتاب به زبان لاتين بوده كه توسط [[ايرواني، محمد جواد|محمدجواد ايروانى،]] به فارسى ترجمه شده است. | ||
اثر حاضر، نتيجه تجديد نظر و تكميلشده مقالهاى است كه به سمينار بينالمللى «جهانىسازى: يك چالش براى صلح: همبستگى يا انزوا» كه بهوسيله سازمان بينالمللى ژاكوب مارىتين ميلان، در 29-31 اكتبر 1998م برگزار گرديد، ارائه شده است.<ref>متن کتاب، | اثر حاضر، نتيجه تجديد نظر و تكميلشده مقالهاى است كه به سمينار بينالمللى «جهانىسازى: يك چالش براى صلح: همبستگى يا انزوا» كه بهوسيله سازمان بينالمللى ژاكوب مارىتين ميلان، در 29-31 اكتبر 1998م برگزار گرديد، ارائه شده است.<ref>متن کتاب، صه</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
کتاب با دو مقدمه از مترجم و نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظيم شده است. | کتاب با دو مقدمه از مترجم و نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظيم شده است. | ||
اين اثر، به دنبال بحث پيرامون رويكردى است كه معتقد است، جريان اصلى تحليلهاى اخير در مورد تغييرات در توزيع درآمد پس از دوران جنگ جهانى دوم، چنين نتيجه گرفته است كه نابرابرى درآمد در كشورها، ثابت بوده و وابستگى قوى بين رشد و نابرابرى وجود نداشته و بنابراين، فقر بهوسيله سياستهاى رشدمحور بهجاى سياستهاى توزيعمحور، كاهش مىيابد.<ref>خلاصه، | اين اثر، به دنبال بحث پيرامون رويكردى است كه معتقد است، جريان اصلى تحليلهاى اخير در مورد تغييرات در توزيع درآمد پس از دوران جنگ جهانى دوم، چنين نتيجه گرفته است كه نابرابرى درآمد در كشورها، ثابت بوده و وابستگى قوى بين رشد و نابرابرى وجود نداشته و بنابراين، فقر بهوسيله سياستهاى رشدمحور بهجاى سياستهاى توزيعمحور، كاهش مىيابد.<ref>خلاصه، صو</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه مترجم، به اين نكته اشاره گرديده است كه جهانىسازى، چهارچوب مفهومى برنامهريزى شدهاى را در بر مىگيرد كه در حوزه نهاد اقتصاد، دربرگيرنده برونزانمودن و واگرايى اقتصادى، باز شدن دروازههاى كشورهاى در حال توسعه، به روى توليد انبوه كالاهاى كشورهاى توسعهيافته در شرايط نابرابر، سپردن ايده كاهش فقر و نابرابرى به آيندهاى نامعلوم، بىوزنى و كموزنى دولتها در تحولات و بازآرايى اقتصادى و اجتماعى جوامع و... مىباشد و در عوض، اقتدارگرايى نهادهاى بينالمللى از طريق ساختارهايى نظير صندوق بينالمللى پول، بانك جهانى، سازمان تجارت جهانى و در پارهاى مواقع، بهكارگيرى شوراى امنيت و پارهاى سازمانهاى وابسته به سازمان ملل متحده مىباشد.<ref>مقدمه مترجم، | در مقدمه مترجم، به اين نكته اشاره گرديده است كه جهانىسازى، چهارچوب مفهومى برنامهريزى شدهاى را در بر مىگيرد كه در حوزه نهاد اقتصاد، دربرگيرنده برونزانمودن و واگرايى اقتصادى، باز شدن دروازههاى كشورهاى در حال توسعه، به روى توليد انبوه كالاهاى كشورهاى توسعهيافته در شرايط نابرابر، سپردن ايده كاهش فقر و نابرابرى به آيندهاى نامعلوم، بىوزنى و كموزنى دولتها در تحولات و بازآرايى اقتصادى و اجتماعى جوامع و... مىباشد و در عوض، اقتدارگرايى نهادهاى بينالمللى از طريق ساختارهايى نظير صندوق بينالمللى پول، بانك جهانى، سازمان تجارت جهانى و در پارهاى مواقع، بهكارگيرى شوراى امنيت و پارهاى سازمانهاى وابسته به سازمان ملل متحده مىباشد.<ref>مقدمه مترجم، صح</ref> | ||
در مقدمه، بهعنوان درآمدى بر مطالب متن، به توضيح پارادايم «اجماع واشنگتن» پرداخته شده است. در اين الگو، بر ثبات اقتصاد كلان، آزادسازى بازارهاى داخلى، خصوصىسازى، رفع موانع موجود بر سر راه تجارت جهانى و بازارهاى مالى بينالمللى و يافتن راهحلهاى مبتنى بر بازار و نيز تأمين كالاهاى عمومى يا كالاهاى داراى پيامدهاى خارجى هنگفت، تأكيد شده است.<ref>مقدمه نويسنده، ص1</ref> | در مقدمه، بهعنوان درآمدى بر مطالب متن، به توضيح پارادايم «اجماع واشنگتن» پرداخته شده است. در اين الگو، بر ثبات اقتصاد كلان، آزادسازى بازارهاى داخلى، خصوصىسازى، رفع موانع موجود بر سر راه تجارت جهانى و بازارهاى مالى بينالمللى و يافتن راهحلهاى مبتنى بر بازار و نيز تأمين كالاهاى عمومى يا كالاهاى داراى پيامدهاى خارجى هنگفت، تأكيد شده است.<ref>مقدمه نويسنده، ص1</ref> | ||
در اين اثر، خواهيم ديد كه درحالىكه سطح نابرابرى، طى دهههاى 50 و 70 كاهش يافته، اين روند طى سالهاى پايانى قرن بيستم، در دوسوم كشورها معكوس شده است. اين نتيجهگيرى، مبتنى بر تحليلهاى اقتصادسنجى از روندهاى نابرابرى براى 77 كشور كه 82 درصد جمعيت جهان و 95 درصد GDP-PPP جهان را دارند، مىباشد. سنجش نتايج بر اساس اين دو متغير، نتيجهگيرىهايى را كه در مورد تأييد مطالعات كشورى و منطقهاى هم هستند، تقويت مىكند.<ref>خلاصه، | در اين اثر، خواهيم ديد كه درحالىكه سطح نابرابرى، طى دهههاى 50 و 70 كاهش يافته، اين روند طى سالهاى پايانى قرن بيستم، در دوسوم كشورها معكوس شده است. اين نتيجهگيرى، مبتنى بر تحليلهاى اقتصادسنجى از روندهاى نابرابرى براى 77 كشور كه 82 درصد جمعيت جهان و 95 درصد GDP-PPP جهان را دارند، مىباشد. سنجش نتايج بر اساس اين دو متغير، نتيجهگيرىهايى را كه در مورد تأييد مطالعات كشورى و منطقهاى هم هستند، تقويت مىكند.<ref>خلاصه، صو</ref> | ||
اين کتاب همچنين پيشنهاد مىكند (بدون آزمون رسمى) كه نمونههاى سنتى نابرابرى (بزرگمالكين زمينهاى كشاورزى، دسترسى نابرابر به آموزش، فاصله شهر و روستا و...)، نمىتوانند افزايش نابرابرى را در دو دهه گذشته، توضيح دهند.<ref>همان</ref> | اين کتاب همچنين پيشنهاد مىكند (بدون آزمون رسمى) كه نمونههاى سنتى نابرابرى (بزرگمالكين زمينهاى كشاورزى، دسترسى نابرابر به آموزش، فاصله شهر و روستا و...)، نمىتوانند افزايش نابرابرى را در دو دهه گذشته، توضيح دهند.<ref>همان</ref> |
ویرایش