باطنیه اسماعیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '==منابع==' به '==منابع مقاله==')
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR18771J1.jpg|بندانگشتی|باطنیه اسماعیلیه]]
[[پرونده:NUR18771J1.jpg|بندانگشتی|باطنیه اسماعیلیه]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|باطنیه اسماعیلیه
! نام کتاب!! data-type="bookName" |باطنیه اسماعیلیه
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[مینوی، مجتبی]] (نويسنده)
| data-type="authors" |[[مینوی، مجتبی]] (نويسنده)
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'| فارسی
| data-type="language" | فارسی
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|
| data-type="subject" |
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|دانشگاه مشهد، دانشکده الهيات و معارف اسلامی، مرکز تحقيقات و مطالعات  
| data-type="publisher" |دانشگاه مشهد، دانشکده الهيات و معارف اسلامی، مرکز تحقيقات و مطالعات  
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|ايران - مشهد مقدس  
| data-type="publishPlace" |ايران - مشهد مقدس  
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1351ش
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1351ش
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE18771AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE18771AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۶۰: خط ۶۰:
نویسنده در ادامه، با بررسی نوشته‌هایی از [[سير الملوك (سیاستنامه)|سیاست‌نامه]] [[نظام‌الملک، حسن بن علی|نظام‌الملک]]، چنین برداشت کرده که مردمانی از اهل قم، آوه، تفرش، کاشان و سایر شهرهایی که شیعه و اسماعیلی در آن‌ها فراوان بوده است، در دستگاه دیوان داخل شده بودند و بر خلاف وزرا و دیوانیان قدیمی که سنی بودند، اقداماتی می‌کردند و یکی از راه‌هایی که برای خراب کردن آن‌ها پیش گرفته بودند، این بود که بگویند این وزرا، مال سلطان و مال امیر را بی‌وجه خرج می‌کنند و اگر کار به دست ما باشد، توفیر برای سلطان و امیر حاصل می‌کنیم، یعنی هم پول بیشتری از مردم وصول می‌کنیم و هم کمتر خرج می‌کنیم و درنتیجه، مال بیشتری در خزانه سلطان یا امیر جمع خواهد شد<ref>همان، ص18- 19</ref>  
نویسنده در ادامه، با بررسی نوشته‌هایی از [[سير الملوك (سیاستنامه)|سیاست‌نامه]] [[نظام‌الملک، حسن بن علی|نظام‌الملک]]، چنین برداشت کرده که مردمانی از اهل قم، آوه، تفرش، کاشان و سایر شهرهایی که شیعه و اسماعیلی در آن‌ها فراوان بوده است، در دستگاه دیوان داخل شده بودند و بر خلاف وزرا و دیوانیان قدیمی که سنی بودند، اقداماتی می‌کردند و یکی از راه‌هایی که برای خراب کردن آن‌ها پیش گرفته بودند، این بود که بگویند این وزرا، مال سلطان و مال امیر را بی‌وجه خرج می‌کنند و اگر کار به دست ما باشد، توفیر برای سلطان و امیر حاصل می‌کنیم، یعنی هم پول بیشتری از مردم وصول می‌کنیم و هم کمتر خرج می‌کنیم و درنتیجه، مال بیشتری در خزانه سلطان یا امیر جمع خواهد شد<ref>همان، ص18- 19</ref>  


در ادامه کتاب، پس از ذکر خصوصیات و جزئیاتی از قلعه الموت و چگونگی قدرت گرفتن اسماعیلیان در آن، به تشریح مراتب و طبقات اسماعیلیه پرداخته شده است. این مراتب پیش از حسن صباح، عبارت بودند از ناطق، اساس، امام، حجت، داعی، مأذون و مستجیب. ناطق بر شش پیغمبر اولوالعزم و بر قائم که محمد بن اسماعیل باشد اطلاق می‌شد و اساس لقب وصی هر یک از آن هفت ناطق بود (مانند علی بن ابی‌طالب(ع)) و مراد از امام، امام هر زمان بود که به عقیده ایشان، بایست از خلفای فاطمی مصر باشد. از حجت به پایین، درجات و مراتب سایر بنی‌آدم بود. هر کس که در ابتدا به مذهب فاطمی یا اسماعیلی می‌گروید، مستجیب نامیده می‌شد و چون در معرفت دین پیشرفتی می‌کرد و لیاقت آن را در او می‌دیدند که بتواند با پیروان سایر مذاهب در باب مذهب خود نهانی گفتگوهایی بکند، او را به مرتبه مأذونی ترقی می‌دادند. از این درجه که بالاتر می‌رفت و کتب مهم مذهبی را فرا می‌گرفت و در تبلیغ و دعوت مهارتی و کفایتی بروز می‌داد و صاحب منطق قوی و مغز احتجاجی تشخیص داده می‌شد، او را به‌عنوان داعی می‌خواندند و رسماً مأمور دعوت می‌کردند که شهر به شهر و ولایت به ولایت بگردد و مذهب فاطمی را تبلیغ کند. بالاترین مرتبه، حجت بود که رئیس دعات یک ناحیه بزرگ بود کلیه سرزمین اسلام را به دوازده ناحیه تقسیم کرده بودند که هر ناحیه‌ای را یک ولایت می‌خواندند و برای هر یک از این ولایات، یک حجت تعیین کرده بودند<ref>همان، ص33- 34</ref>
در ادامه کتاب، پس از ذکر خصوصیات و جزئیاتی از قلعه الموت و چگونگی قدرت گرفتن اسماعیلیان در آن، به تشریح مراتب و طبقات اسماعیلیه پرداخته شده است. این مراتب پیش از حسن صباح، عبارت بودند از ناطق، اساس، امام، حجت، داعی، مأذون و مستجیب. ناطق بر شش پیغمبر اولوالعزم و بر قائم که محمد بن اسماعیل باشد اطلاق می‌شد و اساس لقب وصی هر یک از آن هفت ناطق بود (مانند [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]) و مراد از امام، امام هر زمان بود که به عقیده ایشان، بایست از خلفای فاطمی مصر باشد. از حجت به پایین، درجات و مراتب سایر بنی‌آدم بود. هر کس که در ابتدا به مذهب فاطمی یا اسماعیلی می‌گروید، مستجیب نامیده می‌شد و چون در معرفت دین پیشرفتی می‌کرد و لیاقت آن را در او می‌دیدند که بتواند با پیروان سایر مذاهب در باب مذهب خود نهانی گفتگوهایی بکند، او را به مرتبه مأذونی ترقی می‌دادند. از این درجه که بالاتر می‌رفت و کتب مهم مذهبی را فرا می‌گرفت و در تبلیغ و دعوت مهارتی و کفایتی بروز می‌داد و صاحب منطق قوی و مغز احتجاجی تشخیص داده می‌شد، او را به‌عنوان داعی می‌خواندند و رسماً مأمور دعوت می‌کردند که شهر به شهر و ولایت به ولایت بگردد و مذهب فاطمی را تبلیغ کند. بالاترین مرتبه، حجت بود که رئیس دعات یک ناحیه بزرگ بود کلیه سرزمین اسلام را به دوازده ناحیه تقسیم کرده بودند که هر ناحیه‌ای را یک ولایت می‌خواندند و برای هر یک از این ولایات، یک حجت تعیین کرده بودند<ref>همان، ص33- 34</ref>


در پایان، به ترجمه گوشه‌هایی از نوشته‌های مارکوپولو- سیاح ایتالیایی که در حدود 671ق از خاک ایران عبور می‌کرده و به چین می‌رفته و درباره اسماعیلیه، در [[سير الملوك (سیاستنامه)|سیاست‌نامه]] خود، مختصری نقل کرده است- اشاره گردیده<ref>همان، ص34- 37</ref> و سپس، ضمن بیان چگونگی شکست اسماعیلیه تسخیر قلعه الموت به دست هلاکوخان، به تشریح اوضاع بازماندگان اسماعیلیه و آقاخان‌ها پرداخته شده است<ref>همان، ص38- 39</ref>
در پایان، به ترجمه گوشه‌هایی از نوشته‌های مارکوپولو- سیاح ایتالیایی که در حدود 671ق از خاک ایران عبور می‌کرده و به چین می‌رفته و درباره اسماعیلیه، در [[سير الملوك (سیاستنامه)|سیاست‌نامه]] خود، مختصری نقل کرده است- اشاره گردیده<ref>همان، ص34- 37</ref> و سپس، ضمن بیان چگونگی شکست اسماعیلیه تسخیر قلعه الموت به دست هلاکوخان، به تشریح اوضاع بازماندگان اسماعیلیه و آقاخان‌ها پرداخته شده است<ref>همان، ص38- 39</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش