الأربعون حديثاَ (شيخ بهایى): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type='automationCode'| | |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10205AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد. | كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد. | ||
شيخ بهايى در اين اثر، در كنار گزينش ويژه اخبار و احاديث معصومين(ع) كه براى سطح عموم مردم قابل استفاده باشد، شرحى روان و كامل و گاهى تخصصى از روايات، در اختيار مخاطبين قرار داده است <ref> | شيخ بهايى در اين اثر، در كنار گزينش ويژه اخبار و احاديث معصومين(ع) كه براى سطح عموم مردم قابل استفاده باشد، شرحى روان و كامل و گاهى تخصصى از روايات، در اختيار مخاطبين قرار داده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيد حجت، ص 113]</ref>. | ||
روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است <ref>همان</ref>. | روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref>. | ||
او در مباحث مختلف، در ذيل شرح احاديث، همانند موضوعات لغوى، نحوى، ادبى، كلامى، رياضى و... جامعيت خود را به اثبات رسانده است <ref>همان</ref>. | او در مباحث مختلف، در ذيل شرح احاديث، همانند موضوعات لغوى، نحوى، ادبى، كلامى، رياضى و... جامعيت خود را به اثبات رسانده است <ref>همان</ref>. | ||
وى اسناد احاديث را، بهصورت كامل، از خودش تا معصوم(ع) بيان كرده است، ولى از نقد و جرح و تعديل رجال سند، سر باز زده است <ref>همان، ص 114</ref>. | وى اسناد احاديث را، بهصورت كامل، از خودش تا معصوم(ع) بيان كرده است، ولى از نقد و جرح و تعديل رجال سند، سر باز زده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 114]</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در مقدمه نويسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است <ref>مقدمه، ص 59</ref>. | در مقدمه نويسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است <ref>مقدمه، ص 59</ref>. | ||
در اين اثر، از ترجمه احوال راويان و محدثين اعراض شده است و بهجاى نقل و بازگويى كيفيت سند، به خود مستند و متن پرداخته شده است؛ چون اكثر احاديث كه در اين كتاب نقل شده است، در باب سنن و آداب و اخلاق مىباشد <ref> | در اين اثر، از ترجمه احوال راويان و محدثين اعراض شده است و بهجاى نقل و بازگويى كيفيت سند، به خود مستند و متن پرداخته شده است؛ چون اكثر احاديث كه در اين كتاب نقل شده است، در باب سنن و آداب و اخلاق مىباشد <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيد حجت، ص 114]</ref>. | ||
مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مىگويند كه بهتدريج و جزءبهجزء به وجود مىآيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمىدارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مىكند <ref>متن كتاب، ص 66</ref>. | مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مىگويند كه بهتدريج و جزءبهجزء به وجود مىآيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمىدارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مىكند <ref>متن كتاب، ص 66</ref>. | ||
نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است <ref> | نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيد حجت، ص 115]</ref>. | ||
شيخ بهايى كوشيده است تا براى شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و براى اين منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است <ref>همان، ص 116</ref>. | شيخ بهايى كوشيده است تا براى شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و براى اين منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 116]</ref>. | ||
روش فقهالحديثى نويسنده با ذكر نمونههايى از كتاب، عبارتند از: | روش فقهالحديثى نويسنده با ذكر نمونههايى از كتاب، عبارتند از: | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
الف)- توضيح لغات و يا معانى خاص واژگان يا قسمتى از روايت، مانند: | الف)- توضيح لغات و يا معانى خاص واژگان يا قسمتى از روايت، مانند: | ||
1. مراد وى از فقه، داشتن بصيرت در امر دين است، معناى لغوى آن؛ يعنى «فهم» و نه معانى مصطلح آن، كه با استنباط احكام از منابع و ادله شرعى حاصل مىشود <ref>همان، ص 117</ref>. | 1. مراد وى از فقه، داشتن بصيرت در امر دين است، معناى لغوى آن؛ يعنى «فهم» و نه معانى مصطلح آن، كه با استنباط احكام از منابع و ادله شرعى حاصل مىشود <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 117]</ref>. | ||
2. الطاغوت: در اصل «طغووت» بر وزن فعلوت، از ماده طغيان است و آن، تجاوز از حد است و ريشه آن، «طيغوت» مىباشد و... <ref>همان</ref>. | 2. الطاغوت: در اصل «طغووت» بر وزن فعلوت، از ماده طغيان است و آن، تجاوز از حد است و ريشه آن، «طيغوت» مىباشد و... <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref>. | ||
ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: شيخ بهايى، براى تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو، كامل بهره برده است؛ بهعنوان نمونه، به ذكر نقل قولهايى از نحويون، بهخصوص زمخشرى اكتفا مىكنيم: | ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: شيخ بهايى، براى تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو، كامل بهره برده است؛ بهعنوان نمونه، به ذكر نقل قولهايى از نحويون، بهخصوص زمخشرى اكتفا مىكنيم: | ||
1. قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن <ref>همان، ص 119</ref>. | 1. قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 119]</ref>. | ||
2. إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى اين است كه ظرف، اسم «إن» و موصول، خبر آن باشد؛ هرچند كه خلاف متعارف بين نحويون است <ref>همان</ref>. | 2. إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى اين است كه ظرف، اسم «إن» و موصول، خبر آن باشد؛ هرچند كه خلاف متعارف بين نحويون است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref>. | ||
3. أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، براى تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزديكتر مىباشد <ref>همان</ref>. | 3. أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، براى تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزديكتر مىباشد <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref>. | ||
شيخ بهايى، در كنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(ع)، بهمناسبت بحث، از اشعار و داستان يا حكايت هم، براى شرح روايات، كمك جسته است <ref>همان، ص 20</ref>. | شيخ بهايى، در كنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(ع)، بهمناسبت بحث، از اشعار و داستان يا حكايت هم، براى شرح روايات، كمك جسته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 20]</ref>. | ||
ج)- نظر شيخ بهايى در باره جعل حديث: وى انگيزههاى وضع و جعل حديث را وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، براى رسيدن به تقرب به درگاه ملوك و سلاطين و ترويج مكاتب و مسلكهاى باطل و امثال آن، ذكر مىكند و حديث «قد كثرت علي الكذابة»، كه منسوب به پيامبر(ص) است را بهترين دليل بر وقوع جعل مىداند. | ج)- نظر شيخ بهايى در باره جعل حديث: وى انگيزههاى وضع و جعل حديث را وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، براى رسيدن به تقرب به درگاه ملوك و سلاطين و ترويج مكاتب و مسلكهاى باطل و امثال آن، ذكر مىكند و حديث «قد كثرت علي الكذابة»، كه منسوب به پيامبر(ص) است را بهترين دليل بر وقوع جعل مىداند. | ||
او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و يكى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند <ref>همان، ص 122</ref>. | او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و يكى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 122]</ref>. | ||
د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى براى آن تعيين شده است، ولى درست است كه اين امر، دلالتى بر عدم تجرد ندارد، بلكه كنايه از كمال قرب و نزديكى آن است؛ چون تجرد نفس، قابل ترديد نيست و برهانهاى عقلى بر آن اقامه شده است و كتابهاى آسمانى و اخبار نبوى بر آن اشاراتى دارند <ref>همان، ص 122</ref>. | د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى براى آن تعيين شده است، ولى درست است كه اين امر، دلالتى بر عدم تجرد ندارد، بلكه كنايه از كمال قرب و نزديكى آن است؛ چون تجرد نفس، قابل ترديد نيست و برهانهاى عقلى بر آن اقامه شده است و كتابهاى آسمانى و اخبار نبوى بر آن اشاراتى دارند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 122]</ref>. | ||
ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه شيخ بهايى، در ذيل برخى روايات آورده است: | ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه شيخ بهايى، در ذيل برخى روايات آورده است: | ||
1. امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ براى نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پايان مىگويد: اين وجوه سهگانه را مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» آورده است <ref>همان، ص 123</ref>. | 1. امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ براى نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پايان مىگويد: اين وجوه سهگانه را مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» آورده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 123]</ref>. | ||
2. نقل قول از افراد مختلف و نقد آراى بزرگان. | 2. نقل قول از افراد مختلف و نقد آراى بزرگان. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
7. نقل مباحث رياضى و عددى در كتاب. | 7. نقل مباحث رياضى و عددى در كتاب. | ||
8. بهره بردن از زبان شعر در بيان معانى روايات معصومين(ع) <ref>همان</ref>. | 8. بهره بردن از زبان شعر در بيان معانى روايات معصومين(ع) <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref>. | ||
دقت در گزينش روايات و تبيين نكات مبهم و متشابه آنها، نشاندهنده توانايى مؤلف بوده و زمينهساز استقبال از كتاب گشته است <ref>همان، ص 126</ref>. | دقت در گزينش روايات و تبيين نكات مبهم و متشابه آنها، نشاندهنده توانايى مؤلف بوده و زمينهساز استقبال از كتاب گشته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 126]</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
نسخهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۴۶
نام کتاب | الاربعون حدیثا |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | بخش فرهنگي جامعه مدرسين حوزه علميه قم (محقق)
شیخ بهایی، محمد بن حسین (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 143 /ش95 الف4 |
موضوع | احادیث شیعه - قرن 11ق.
اربعینات - قرن 11ق. شیخ بهایی، محمد بن حسین، 953 - 1031ق. - سرگذشت نامه |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1431 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10205AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
الأربعون حديثا، اثر ابوالفضائل محمد بن الحسين الحارثى العاملى، معروف به شيخ بهايى، برگزيده چهل حديث از پيامبر(ص) و ائمه(ع) مىباشد كه به زبان عربى و در سال 995ق، نوشته شده است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد.
شيخ بهايى در اين اثر، در كنار گزينش ويژه اخبار و احاديث معصومين(ع) كه براى سطح عموم مردم قابل استفاده باشد، شرحى روان و كامل و گاهى تخصصى از روايات، در اختيار مخاطبين قرار داده است [۱].
روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است [۲].
او در مباحث مختلف، در ذيل شرح احاديث، همانند موضوعات لغوى، نحوى، ادبى، كلامى، رياضى و... جامعيت خود را به اثبات رسانده است [۳].
وى اسناد احاديث را، بهصورت كامل، از خودش تا معصوم(ع) بيان كرده است، ولى از نقد و جرح و تعديل رجال سند، سر باز زده است [۴].
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، زندگىنامه مفصلى از شيخ بهايى، ارائه گرديده است [۵].
در مقدمه نويسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است [۶].
در اين اثر، از ترجمه احوال راويان و محدثين اعراض شده است و بهجاى نقل و بازگويى كيفيت سند، به خود مستند و متن پرداخته شده است؛ چون اكثر احاديث كه در اين كتاب نقل شده است، در باب سنن و آداب و اخلاق مىباشد [۷].
مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مىگويند كه بهتدريج و جزءبهجزء به وجود مىآيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمىدارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مىكند [۸].
نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «كافى» نقل كرده است [۹].
شيخ بهايى كوشيده است تا براى شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و براى اين منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است [۱۰].
روش فقهالحديثى نويسنده با ذكر نمونههايى از كتاب، عبارتند از:
الف)- توضيح لغات و يا معانى خاص واژگان يا قسمتى از روايت، مانند:
1. مراد وى از فقه، داشتن بصيرت در امر دين است، معناى لغوى آن؛ يعنى «فهم» و نه معانى مصطلح آن، كه با استنباط احكام از منابع و ادله شرعى حاصل مىشود [۱۱].
2. الطاغوت: در اصل «طغووت» بر وزن فعلوت، از ماده طغيان است و آن، تجاوز از حد است و ريشه آن، «طيغوت» مىباشد و... [۱۲].
ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: شيخ بهايى، براى تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو، كامل بهره برده است؛ بهعنوان نمونه، به ذكر نقل قولهايى از نحويون، بهخصوص زمخشرى اكتفا مىكنيم:
1. قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن [۱۳].
2. إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى اين است كه ظرف، اسم «إن» و موصول، خبر آن باشد؛ هرچند كه خلاف متعارف بين نحويون است [۱۴].
3. أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، براى تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزديكتر مىباشد [۱۵].
شيخ بهايى، در كنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(ع)، بهمناسبت بحث، از اشعار و داستان يا حكايت هم، براى شرح روايات، كمك جسته است [۱۶].
ج)- نظر شيخ بهايى در باره جعل حديث: وى انگيزههاى وضع و جعل حديث را وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، براى رسيدن به تقرب به درگاه ملوك و سلاطين و ترويج مكاتب و مسلكهاى باطل و امثال آن، ذكر مىكند و حديث «قد كثرت علي الكذابة»، كه منسوب به پيامبر(ص) است را بهترين دليل بر وقوع جعل مىداند.
او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و يكى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند [۱۷].
د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى براى آن تعيين شده است، ولى درست است كه اين امر، دلالتى بر عدم تجرد ندارد، بلكه كنايه از كمال قرب و نزديكى آن است؛ چون تجرد نفس، قابل ترديد نيست و برهانهاى عقلى بر آن اقامه شده است و كتابهاى آسمانى و اخبار نبوى بر آن اشاراتى دارند [۱۸].
ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه شيخ بهايى، در ذيل برخى روايات آورده است:
1. امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ براى نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پايان مىگويد: اين وجوه سهگانه را مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» آورده است [۱۹].
2. نقل قول از افراد مختلف و نقد آراى بزرگان.
3. عمل به احاديث ضعيف.
4. جمع بين احاديثى كه در ظاهر، با هم منافات دارند.
5. تعامل با اهل سنت و احيانا نقد و رد منصفانه.
6. نقل قول فراوان از پدر خود، بهمناسبتهاى گوناگون كه تواضع و فروتنى وى را نسبت به پدر، نمايان مىسازد.
7. نقل مباحث رياضى و عددى در كتاب.
8. بهره بردن از زبان شعر در بيان معانى روايات معصومين(ع) [۲۰].
دقت در گزينش روايات و تبيين نكات مبهم و متشابه آنها، نشاندهنده توانايى مؤلف بوده و زمينهساز استقبال از كتاب گشته است [۲۱].
وضعيت كتاب
فهرست مطالب بههمراه فهرست «آيات»، «احاديث»، «اسماء معصومين(ع)»، «اعلام»، «رجال السند»، «فرق و مذاهب»، «جماعات، قبايل و اقوال»، «بلدان و اماكن»، «كتب مذكوره در متن» و «اشعار مذكور در متن»، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع، توضيحاتى پيرامون برخى از مطالب متن داده شده است.
پانویس
- ↑ هاشمزاده، سيد حجت، ص 113
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص 114
- ↑ مقدمه محقق، ص 5
- ↑ مقدمه، ص 59
- ↑ هاشمزاده، سيد حجت، ص 114
- ↑ متن كتاب، ص 66
- ↑ هاشمزاده، سيد حجت، ص 115
- ↑ همان، ص 116
- ↑ همان، ص 117
- ↑ همان
- ↑ همان، ص 119
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص 20
- ↑ همان، ص 122
- ↑ همان، ص 122
- ↑ همان، ص 123
- ↑ همان
- ↑ همان، ص 126
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. هاشمزاده، سيد حجت «اربعين شيخ بهايى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: حديث انديشه، دوره جديد، پاييز و زمستان 1386، شماره 4 (15 صفحه، از 113 تا 137).
وابستهها
اربعین شیخ بهائی (ترجمه خاتون آبادی)
اربعین-شیخ بهایی (عقیقی بخشایشی)