رسائل الكندي الفلسفية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مى‏آ' به 'می‌آ')
    جز (جایگزینی متن - 'مى‏شود' به 'می‌شود')
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    خلاصه مباحث برخی از رساله‎های کتاب عبارت است از:  
    خلاصه مباحث برخی از رساله‎های کتاب عبارت است از:  
    الف)- در فلسفه اولى‏: این رساله مفصل‏ترین رساله از رساله‏‌هاى کندى است که به دست ما رسیده است. کندى این رساله را براى خلیفه عباسى المعتصم باللّه که سال‏هاى خلافتش از 218 تا 227ق، بود، به رشته تحریر درآورده است. رساله، بعد از دعا براى معتصم، با بحث از فلسفه و غایت آن و روشى که فیلسوف باید در تفکر فلسفى در پیش گیرد، آغاز مى‏شود. کندى، فلسفه را بر همه علوم مقدم مى‏داند و در بین اجزاى فلسفه، فلسفه اولى را برتر از دیگر اجزاى آن می‌نهد؛ زیرا شرافت علم به شرافت موضوع آن است و چون موضوع فلسفه اولى از نظر او حق اول و علت اولى است، پس خود آن نیز از جمیع علوم دیگر و سایر اجزاى فلسفه در رتبه بالاترى قرار دارد و فیلسوف تام کسى است که بر علم برتر احاطه دارد<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص3؛ مقدمه، ص5 </ref>.
    الف)- در فلسفه اولى‏: این رساله مفصل‏ترین رساله از رساله‏‌هاى کندى است که به دست ما رسیده است. کندى این رساله را براى خلیفه عباسى المعتصم باللّه که سال‏هاى خلافتش از 218 تا 227ق، بود، به رشته تحریر درآورده است. رساله، بعد از دعا براى معتصم، با بحث از فلسفه و غایت آن و روشى که فیلسوف باید در تفکر فلسفى در پیش گیرد، آغاز می‌شود. کندى، فلسفه را بر همه علوم مقدم مى‏داند و در بین اجزاى فلسفه، فلسفه اولى را برتر از دیگر اجزاى آن می‌نهد؛ زیرا شرافت علم به شرافت موضوع آن است و چون موضوع فلسفه اولى از نظر او حق اول و علت اولى است، پس خود آن نیز از جمیع علوم دیگر و سایر اجزاى فلسفه در رتبه بالاترى قرار دارد و فیلسوف تام کسى است که بر علم برتر احاطه دارد<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص3؛ مقدمه، ص5 </ref>.


    او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز می‎کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref>.
    او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز می‎کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref>.
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان می‌آید که آیا ممکن است شى‏ء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات چهارگانه‏اى در مورد آن که همگى منتهى به تناقض مى‏شوند، امتناع چنین امرى را اثبات مى‎کند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>.
    در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان می‌آید که آیا ممکن است شى‏ء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات چهارگانه‏اى در مورد آن که همگى منتهى به تناقض مى‏شوند، امتناع چنین امرى را اثبات مى‎کند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>.


    فن چهارم نیز با بحث از معناى وحدت در محسوسات و آنچه ملحق بدان‏هاست آغاز مى‏شود و محور مباحث آن را مسئله توحید تشکیل مى‏دهد و به اعتبارى هم مى‏توان گفت که اندیشه اصلى مطرح‏شده در این رساله همان مسئله توحید است<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص5</ref>.
    فن چهارم نیز با بحث از معناى وحدت در محسوسات و آنچه ملحق بدان‏هاست آغاز می‌شود و محور مباحث آن را مسئله توحید تشکیل مى‏دهد و به اعتبارى هم مى‏توان گفت که اندیشه اصلى مطرح‏شده در این رساله همان مسئله توحید است<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص5</ref>.


    ب)- درباره حدود و رسوم اشیاء: این رساله، مشتمل بر تعریف امور و مفاهیم مختلف در حوزه‏هاى دانش‏هاى گوناگون است و ذکر آن‏ها از ترتیب و قاعده خاصى تبعیت نمى‎کند؛ چنان‎که گاهى در آن‏ها غموض و تکرار نیز مشاهده مى‏شود که شاید علت آن مربوط به عدم دقت استنساخ‏‌کننده باشد.
    ب)- درباره حدود و رسوم اشیاء: این رساله، مشتمل بر تعریف امور و مفاهیم مختلف در حوزه‏هاى دانش‏هاى گوناگون است و ذکر آن‏ها از ترتیب و قاعده خاصى تبعیت نمى‎کند؛ چنان‎که گاهى در آن‏ها غموض و تکرار نیز مشاهده می‌شود که شاید علت آن مربوط به عدم دقت استنساخ‏‌کننده باشد.
    کسانى که شرح‏ حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره کرده‌‏اند، نامى از این رساله به میان نیاورده‌‏اند، ولى همین‎که مى‏بینیم برخى از تراجم‏نویسان در باب تعداد و اسامى آثار کندى با یکدیگر اختلاف دارند، مى‏تواند این احتمال را پیش آورد که عنوان این رساله از قلم نخستین کسى که عناوین آثار او را ثبت کرده و پس از آن هم مورد وثوق تاریخ‌‏نگاران واقع شده، افتاده است؛ یا آنکه در دسترس هیچ‏یک از آن‏ها نبوده و یا آنکه با عنوان دیگرى از آن یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص61؛ متن کتاب، ص‎109</ref>.
    کسانى که شرح‏ حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره کرده‌‏اند، نامى از این رساله به میان نیاورده‌‏اند، ولى همین‎که مى‏بینیم برخى از تراجم‏نویسان در باب تعداد و اسامى آثار کندى با یکدیگر اختلاف دارند، مى‏تواند این احتمال را پیش آورد که عنوان این رساله از قلم نخستین کسى که عناوین آثار او را ثبت کرده و پس از آن هم مورد وثوق تاریخ‌‏نگاران واقع شده، افتاده است؛ یا آنکه در دسترس هیچ‏یک از آن‏ها نبوده و یا آنکه با عنوان دیگرى از آن یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص61؛ متن کتاب، ص‎109</ref>.


    ج)- درباره فاعل حقیقى اول تام و فاعل ناقص که مجازا فاعل است‏: این رساله - ‎علی‌‏رغم حجم اندک آن -‎ مشتمل بر اندیشه‏اى جوهرى و ویژه در فلسفه کندى است و در آن به تفاوتى اساسى بین دو نوع فاعل و در نتیجه دو نوع فعل اشاره شده است. از این دو نوع، یکى فاعل حقیقى است و فعلش ایجاد اشیا از عدم است، بدون آنکه خود از این فعل اثر بپذیرد و آن همان فاعل یگانه یا خداوند است و فعل او ابداع مى‏باشد. دیگرى هم فاعلى است که مبدع و مخلوق است و فعل آن تأثیر در غیر مى‏باشد، ولى چون خود منفعل از فاعل حقیقى است، ناگزیر باید فاعل مجازى نامیده شود.
    ج)- درباره فاعل حقیقى اول تام و فاعل ناقص که مجازا فاعل است‏: این رساله - ‎علی‌‏رغم حجم اندک آن -‎ مشتمل بر اندیشه‏اى جوهرى و ویژه در فلسفه کندى است و در آن به تفاوتى اساسى بین دو نوع فاعل و در نتیجه دو نوع فعل اشاره شده است. از این دو نوع، یکى فاعل حقیقى است و فعلش ایجاد اشیا از عدم است، بدون آنکه خود از این فعل اثر بپذیرد و آن همان فاعل یگانه یا خداوند است و فعل او ابداع مى‏باشد. دیگرى هم فاعلى است که مبدع و مخلوق است و فعل آن تأثیر در غیر مى‏باشد، ولى چون خود منفعل از فاعل حقیقى است، ناگزیر باید فاعل مجازى نامیده شود.


    از آنجا که پدیدآورنده اشیا، خود غیر منفعل است، پس همه امور و اشیا که پدیدآمده به‎وسیله او هستند، منفعل بشمار می‌آیند؛ بنابراین اولین شى‏ء پدیدآمده، بدون واسطه از او وجود یافته است و بقیه باواسطه - ‎بر اساس تفاوتى که در قرب و بعد نسبت به فاعل نخست دارند - ‎و چون همگى آن‏ها به‎لحاظ وجود استناد به پدیدآورنده نخست دارند، پس علت بلاواسطه یا باواسطه هرآنچه در عالم واقع مى‏شود، او خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص75؛ همان، ص‎131</ref>.
    از آنجا که پدیدآورنده اشیا، خود غیر منفعل است، پس همه امور و اشیا که پدیدآمده به‎وسیله او هستند، منفعل بشمار می‌آیند؛ بنابراین اولین شى‏ء پدیدآمده، بدون واسطه از او وجود یافته است و بقیه باواسطه - ‎بر اساس تفاوتى که در قرب و بعد نسبت به فاعل نخست دارند - ‎و چون همگى آن‏ها به‎لحاظ وجود استناد به پدیدآورنده نخست دارند، پس علت بلاواسطه یا باواسطه هرآنچه در عالم واقع می‌شود، او خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص75؛ همان، ص‎131</ref>.


    د)- در آشکار ساختن تناهى جرم عالم:‏ این رساله، بهترین اثرى است که ویژگى مهم تفکر کندى، یعنى تفکرى واضح و مبتنى بر روش ریاضى را که بر اساس وضع و اثبات مقدمات و سپس استفاده از آن‏ها براى اثبات نتایج است، نشان مى‏دهد. کندى در آغاز این رساله، انگیزه خود را از استفاده از مقدمات ریاضى که براى عقل مأنوس و بى‏نیاز از برهان است بیان مى‎کند و آن را از جهتى عبارت از سدّ راه بر مخالف و از جهت دیگر تسهیل وصول به مقصود، مى‏داند.
    د)- در آشکار ساختن تناهى جرم عالم:‏ این رساله، بهترین اثرى است که ویژگى مهم تفکر کندى، یعنى تفکرى واضح و مبتنى بر روش ریاضى را که بر اساس وضع و اثبات مقدمات و سپس استفاده از آن‏ها براى اثبات نتایج است، نشان مى‏دهد. کندى در آغاز این رساله، انگیزه خود را از استفاده از مقدمات ریاضى که براى عقل مأنوس و بى‏نیاز از برهان است بیان مى‎کند و آن را از جهتى عبارت از سدّ راه بر مخالف و از جهت دیگر تسهیل وصول به مقصود، مى‏داند.
    خط ۷۴: خط ۷۴:
    این رساله علی‌‏رغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنان‏که کندى در آخر رساله بدان اشاره مى‏کند و از این جهت بر دو رساله بعد مقدم داشته شد که مطالب مندرج در آن و مطالب مندرج در رساله بعد از آن، مربوط به اثبات مسائلى مى‏شوند که در رساله سوم مطرح شده‌‏اند<ref>ر.ک: همان، ص80-79؛ همان، ص138-137</ref>.
    این رساله علی‌‏رغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنان‏که کندى در آخر رساله بدان اشاره مى‏کند و از این جهت بر دو رساله بعد مقدم داشته شد که مطالب مندرج در آن و مطالب مندرج در رساله بعد از آن، مربوط به اثبات مسائلى مى‏شوند که در رساله سوم مطرح شده‌‏اند<ref>ر.ک: همان، ص80-79؛ همان، ص138-137</ref>.
       
       
    ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته مى‏شود: این رساله نیز نمونه‏اى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آن‏هاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز مى‏شود و از آن‏ها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده مى‏گردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم مى‏پردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمی‌آید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم مى‏توان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز به‏صورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>.
    ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته می‌شود: این رساله نیز نمونه‏اى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آن‏هاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز می‌شود و از آن‏ها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده مى‏گردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم مى‏پردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمی‌آید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم مى‏توان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز به‏صورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>.


    و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم‏: رساله‏اى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به نکته‏هاى مهم مذکور در آن اشاره نمود. این رساله مشتمل است بر: دیباچه متعارف رسائل کندى؛ شش مقدمه بدیهى که غالباً از ریاضیات اخذ شده‌‏اند و بلافاصله نتایج مبتنى بر آن‏ها آورده شده است؛ اثبات این امر که وجود جسم نامتناهى بالفعل محال است و اثبات متناهى بودن زمان که مرتبط با تناهى حرکت و آن هم مرتبط با تناهى جسم است.
    و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم‏: رساله‏اى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به نکته‏هاى مهم مذکور در آن اشاره نمود. این رساله مشتمل است بر: دیباچه متعارف رسائل کندى؛ شش مقدمه بدیهى که غالباً از ریاضیات اخذ شده‌‏اند و بلافاصله نتایج مبتنى بر آن‏ها آورده شده است؛ اثبات این امر که وجود جسم نامتناهى بالفعل محال است و اثبات متناهى بودن زمان که مرتبط با تناهى حرکت و آن هم مرتبط با تناهى جسم است.


    مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آن‏ها مى‏شود؛ زیرا آن‏ها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آن‏هاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است<ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154</ref>.
    مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آن‏ها می‌شود؛ زیرا آن‏ها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آن‏هاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است<ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==

    نسخهٔ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۲۲

    رسائل الكندي الفلسفية
    نام کتاب رسائل الكندي الفلسفية
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان کندي، يعقوب بن اسحاق (نويسنده)

    ابو ريده، محمد عبد الهادي (محقق)

    زبان عربي
    کد کنگره ‏BBR‎‏ ‎‏111‎‏ ‎‏/‎‏2‎‏الف‎‏1328‎‏*
    موضوع فلسفه اسلامي

    فلسفه اسلامي - متون قدیمی تا قرن 14

    ناشر دار الفکر العربي
    مکان نشر مصر - قاهره
    سال نشر مجلد1: 1978م ,
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE01867AUTOMATIONCODE

    رسائل الكندي الفلسفية، تألیف یعقوب بن اسحاق کندی (متوفی 252ق)، مشتمل بر مجموعه‎ای از رساله‎های فلسفی کندی است که به زبان عربی، با تحقیق و پاورقی محمد عبدالهادی ابوریده منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر دو مقدمه به قلم محقق کتاب و متن رساله‎های کندی است. محقق کتاب در ابتدای هر رساله به‎اختصار به معرفی رساله پرداخته است.

    گزارش محتوا

    خلاصه مباحث برخی از رساله‎های کتاب عبارت است از: الف)- در فلسفه اولى‏: این رساله مفصل‏ترین رساله از رساله‏‌هاى کندى است که به دست ما رسیده است. کندى این رساله را براى خلیفه عباسى المعتصم باللّه که سال‏هاى خلافتش از 218 تا 227ق، بود، به رشته تحریر درآورده است. رساله، بعد از دعا براى معتصم، با بحث از فلسفه و غایت آن و روشى که فیلسوف باید در تفکر فلسفى در پیش گیرد، آغاز می‌شود. کندى، فلسفه را بر همه علوم مقدم مى‏داند و در بین اجزاى فلسفه، فلسفه اولى را برتر از دیگر اجزاى آن می‌نهد؛ زیرا شرافت علم به شرافت موضوع آن است و چون موضوع فلسفه اولى از نظر او حق اول و علت اولى است، پس خود آن نیز از جمیع علوم دیگر و سایر اجزاى فلسفه در رتبه بالاترى قرار دارد و فیلسوف تام کسى است که بر علم برتر احاطه دارد[۱].

    او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز می‎کند[۲].

    در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان می‌آید که آیا ممکن است شى‏ء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات چهارگانه‏اى در مورد آن که همگى منتهى به تناقض مى‏شوند، امتناع چنین امرى را اثبات مى‎کند[۳].

    فن چهارم نیز با بحث از معناى وحدت در محسوسات و آنچه ملحق بدان‏هاست آغاز می‌شود و محور مباحث آن را مسئله توحید تشکیل مى‏دهد و به اعتبارى هم مى‏توان گفت که اندیشه اصلى مطرح‏شده در این رساله همان مسئله توحید است[۴].

    ب)- درباره حدود و رسوم اشیاء: این رساله، مشتمل بر تعریف امور و مفاهیم مختلف در حوزه‏هاى دانش‏هاى گوناگون است و ذکر آن‏ها از ترتیب و قاعده خاصى تبعیت نمى‎کند؛ چنان‎که گاهى در آن‏ها غموض و تکرار نیز مشاهده می‌شود که شاید علت آن مربوط به عدم دقت استنساخ‏‌کننده باشد. کسانى که شرح‏ حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره کرده‌‏اند، نامى از این رساله به میان نیاورده‌‏اند، ولى همین‎که مى‏بینیم برخى از تراجم‏نویسان در باب تعداد و اسامى آثار کندى با یکدیگر اختلاف دارند، مى‏تواند این احتمال را پیش آورد که عنوان این رساله از قلم نخستین کسى که عناوین آثار او را ثبت کرده و پس از آن هم مورد وثوق تاریخ‌‏نگاران واقع شده، افتاده است؛ یا آنکه در دسترس هیچ‏یک از آن‏ها نبوده و یا آنکه با عنوان دیگرى از آن یاد شده است[۵].

    ج)- درباره فاعل حقیقى اول تام و فاعل ناقص که مجازا فاعل است‏: این رساله - ‎علی‌‏رغم حجم اندک آن -‎ مشتمل بر اندیشه‏اى جوهرى و ویژه در فلسفه کندى است و در آن به تفاوتى اساسى بین دو نوع فاعل و در نتیجه دو نوع فعل اشاره شده است. از این دو نوع، یکى فاعل حقیقى است و فعلش ایجاد اشیا از عدم است، بدون آنکه خود از این فعل اثر بپذیرد و آن همان فاعل یگانه یا خداوند است و فعل او ابداع مى‏باشد. دیگرى هم فاعلى است که مبدع و مخلوق است و فعل آن تأثیر در غیر مى‏باشد، ولى چون خود منفعل از فاعل حقیقى است، ناگزیر باید فاعل مجازى نامیده شود.

    از آنجا که پدیدآورنده اشیا، خود غیر منفعل است، پس همه امور و اشیا که پدیدآمده به‎وسیله او هستند، منفعل بشمار می‌آیند؛ بنابراین اولین شى‏ء پدیدآمده، بدون واسطه از او وجود یافته است و بقیه باواسطه - ‎بر اساس تفاوتى که در قرب و بعد نسبت به فاعل نخست دارند - ‎و چون همگى آن‏ها به‎لحاظ وجود استناد به پدیدآورنده نخست دارند، پس علت بلاواسطه یا باواسطه هرآنچه در عالم واقع می‌شود، او خواهد بود[۶].

    د)- در آشکار ساختن تناهى جرم عالم:‏ این رساله، بهترین اثرى است که ویژگى مهم تفکر کندى، یعنى تفکرى واضح و مبتنى بر روش ریاضى را که بر اساس وضع و اثبات مقدمات و سپس استفاده از آن‏ها براى اثبات نتایج است، نشان مى‏دهد. کندى در آغاز این رساله، انگیزه خود را از استفاده از مقدمات ریاضى که براى عقل مأنوس و بى‏نیاز از برهان است بیان مى‎کند و آن را از جهتى عبارت از سدّ راه بر مخالف و از جهت دیگر تسهیل وصول به مقصود، مى‏داند.

    او پس از آنکه مقدار و مقادیر متجانس را تعریف مى‎کند، به ذکر مقدماتى که به‎منزله احکامى کلى درباره مقادیر متجانس مى‏باشند، مى‏پردازد. او این مقدمات را به‎ترتیب منطقى ذکر و هریک را با استدلال اثبات مى‎کند و در این کار از علائم ریاضى و مثال و بیان واضح بهره مى‏جوید. این مقدمات عبارتند از:

    1. مقادیر متجانس، که برخى بزرگ‏تر از برخى دیگر نباشند، متساوى‏اند.
    2. اگر بر یکى از مقادیر متجانس متساوى، مقدار متجانس دیگرى افزوده شود، آن‏ها غیر مساوى مى‏شوند.
    3. وجود دو مقدار متجانس نامتناهى، که یکى کمتر از دیگرى باشد، ناممکن است.
    4. مقادیر متجانس که هریک از آن‏ها متناهى‏اند، کل آن‏ها نیز متناهى خواهند بود.

    کندى پس از آن به اثبات این امر مى‏پردازد که ممکن نیست جرمى نامتناهى وجود داشته باشد. دلیل آن هم این است که اگر جزء محدودى از این جرم نامتناهى را درنظر بگیریم و آن را منفک کنیم، آنچه باقى مى‏ماند یا متناهى است که در نتیجه کل آن، بنا به مقدمه چهارم متناهى خواهد بود و یا نامتناهى است. در این صورت اگر آنچه را که از آن جدا کرده بودیم، دوباره بدان بیفزاییم و حاصل باز هم نامتناهى باشد - و مى‏دانیم که این نامتناهى که پس از افزودن جزء حاصل شده است، بزرگ‏تر از آن است که چنین جزئى بدان افزوده نشده بود - در این صورت یک نامتناهى بزرگ‏تر از نامتناهى دیگر خواهد بود و این با مقدمات اول و دوم ناسازگار است. در نهایت کندى نتیجه مى‎گیرد که جرم عالم ضرورتا متناهى است.

    این رساله علی‌‏رغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنان‏که کندى در آخر رساله بدان اشاره مى‏کند و از این جهت بر دو رساله بعد مقدم داشته شد که مطالب مندرج در آن و مطالب مندرج در رساله بعد از آن، مربوط به اثبات مسائلى مى‏شوند که در رساله سوم مطرح شده‌‏اند[۷].

    ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته می‌شود: این رساله نیز نمونه‏اى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آن‏هاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز می‌شود و از آن‏ها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده مى‏گردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم مى‏پردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمی‌آید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم مى‏توان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز به‏صورت بالقوه و امکان وجود ندارد[۸].

    و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم‏: رساله‏اى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به نکته‏هاى مهم مذکور در آن اشاره نمود. این رساله مشتمل است بر: دیباچه متعارف رسائل کندى؛ شش مقدمه بدیهى که غالباً از ریاضیات اخذ شده‌‏اند و بلافاصله نتایج مبتنى بر آن‏ها آورده شده است؛ اثبات این امر که وجود جسم نامتناهى بالفعل محال است و اثبات متناهى بودن زمان که مرتبط با تناهى حرکت و آن هم مرتبط با تناهى جسم است.

    مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آن‏ها می‌شود؛ زیرا آن‏ها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آن‏هاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است[۹].

    وضعیت کتاب

    اختلاف نسخ، معرفی اعلام و برخی توضیحات در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است. استدراکات و تصحیح الفاظ و نیز فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص3؛ مقدمه، ص5
    2. ر.ک: متن کتاب، ص30
    3. ر.ک: همان، ص58
    4. ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص5
    5. ر.ک: همان، ص61؛ متن کتاب، ص‎109
    6. ر.ک: همان، ص75؛ همان، ص‎131
    7. ر.ک: همان، ص80-79؛ همان، ص138-137
    8. ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147
    9. ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. کندی، یعقوب بن اسحاق، «مجموعه رسائل فلسفی کندی»، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1387.


    وابسته‌ها

    پیوندها