۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
جز (جایگزینی متن - 'مىگ' به 'میگ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در مقدمه نخست، به امام حسین(ع) و قیام او از منظر قرآن کریم نگریسته شده<ref>مقدمه نخست، ج1، ص15-19</ref>و در مقدمه دوم، به بررسی شعر و جایگاه و ارزش آن، پرداخته شده است<ref>مقدمه دوم، همان، ص21-29</ref> | در مقدمه نخست، به امام حسین(ع) و قیام او از منظر قرآن کریم نگریسته شده<ref>مقدمه نخست، ج1، ص15-19</ref>و در مقدمه دوم، به بررسی شعر و جایگاه و ارزش آن، پرداخته شده است<ref>مقدمه دوم، همان، ص21-29</ref> | ||
نویسنده در این مقدمه مینویسد: اثر حاضر، در بردارنده ادبیات شیعه و عقاید و احساسات و جهتگیرى شاعران عرب و پارسىگوى، در طول تاریخ بهویژه بر محور حادثه جانسوز کربلا مىباشد و سعى شده است در آن از ارزشمندترین آثار عاشورایى این شعرا نمونههایى آورده شود، تا بر مبانى مذهبى و حقجویى شیعه استدلال گردد که چگونه شاعران اندیشمند از جان، مایه | نویسنده در این مقدمه مینویسد: اثر حاضر، در بردارنده ادبیات شیعه و عقاید و احساسات و جهتگیرى شاعران عرب و پارسىگوى، در طول تاریخ بهویژه بر محور حادثه جانسوز کربلا مىباشد و سعى شده است در آن از ارزشمندترین آثار عاشورایى این شعرا نمونههایى آورده شود، تا بر مبانى مذهبى و حقجویى شیعه استدلال گردد که چگونه شاعران اندیشمند از جان، مایه میگیرند تا خصلتهاى نیکوى آل محمد(ص) را نمودار سازند و این کار سترگ، هنر شعر و شاعرى است که حقیقت را با جلوه خاصى نشان مىدهد و در دیدگاه نسلهاى آینده که تشنهى حقجویىاند، قرار مىدهد<ref>ر.ک: همان، ص28</ref> | ||
وی به این نکته اشاره دارد که در زبان عربى، از همان آغاز، پس از حادثه کربلا، آن واقعهى عظیم به شعر راه یافت و بازماندگان شهدا از اهلبیت(ع) به سرودن مرثیه پرداختند. سپس شاعران دیگر در سالها و قرون متمادى، همواره در ترسیم نهضت کربلا و بیان مصائب اهلبیت(ع) از سلاح شعر مدد گرفتند و در این راه هر شاعرى به فراخور زمان از سبکها و روشهاى گوناگون بهره برده است. برخى در قالب سوزناکترین مرثیهها، عواطف را برانگیختند و به جنبههاى عاطفى و روحى بیشتر تکیه کردند و برخى روش مقتل و واقعهنگارى و ثبت قضایا را براى شرح ماجرا در پیش گرفتند. بر همین اساس نباید انتظار داشت که شعر همه شاعران از لحاظ عمق و تأثیر یکسان باشد و یا توانایى و قدرت آنها را در خلق آثار منظوم به یکسان ارزیابى نمود<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> | وی به این نکته اشاره دارد که در زبان عربى، از همان آغاز، پس از حادثه کربلا، آن واقعهى عظیم به شعر راه یافت و بازماندگان شهدا از اهلبیت(ع) به سرودن مرثیه پرداختند. سپس شاعران دیگر در سالها و قرون متمادى، همواره در ترسیم نهضت کربلا و بیان مصائب اهلبیت(ع) از سلاح شعر مدد گرفتند و در این راه هر شاعرى به فراخور زمان از سبکها و روشهاى گوناگون بهره برده است. برخى در قالب سوزناکترین مرثیهها، عواطف را برانگیختند و به جنبههاى عاطفى و روحى بیشتر تکیه کردند و برخى روش مقتل و واقعهنگارى و ثبت قضایا را براى شرح ماجرا در پیش گرفتند. بر همین اساس نباید انتظار داشت که شعر همه شاعران از لحاظ عمق و تأثیر یکسان باشد و یا توانایى و قدرت آنها را در خلق آثار منظوم به یکسان ارزیابى نمود<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
این پنج دوره به ترتیب عبارتند از: | این پنج دوره به ترتیب عبارتند از: | ||
دوره اول (قرن اول تا پایان قرن سوم هجری): | دوره اول (قرن اول تا پایان قرن سوم هجری): | ||
نویسنده، این دوره را «دوره ندامت و پشیمانی» نامگذاری کرده است. در اوایل این دوره، یعنى قرن اول هجرى، شعراى نادم و تواب اشعار جانسوزى را در افسوس و پشیمانى خویش بهجاى نهادهاند. آنان که در مسیر کربلا، امام حسین(ع) را تنها گذاردند و یا در زندان ابن زیاد اسیر بودند و بهگونهاى از یارى امام(ع) محروم شدند، با آه و افسوس از این امر یاد کرده و گاه تا پایان زندگى با این اندوه و حسرت، گذران عمر نمودهاند. افرادى چون عبیدالله بن حر جعفى که امام(ع)، خود براى دعوت به خیمهاش رفت، ولى او با بهانههاى گوناگون از همراهى با حضرت سر باز زد و امام(ع) به او نصیحت فرمودند که به دوردستها رود تا صداى استغاثهى امام را در روز عاشورا نشنود؛ وگرنه با ذلّت در جهنم فرو مىافتد. هنوز چندى از واقعهى عاشورا نگذشته است که ندامت، وجود او را در خویش | نویسنده، این دوره را «دوره ندامت و پشیمانی» نامگذاری کرده است. در اوایل این دوره، یعنى قرن اول هجرى، شعراى نادم و تواب اشعار جانسوزى را در افسوس و پشیمانى خویش بهجاى نهادهاند. آنان که در مسیر کربلا، امام حسین(ع) را تنها گذاردند و یا در زندان ابن زیاد اسیر بودند و بهگونهاى از یارى امام(ع) محروم شدند، با آه و افسوس از این امر یاد کرده و گاه تا پایان زندگى با این اندوه و حسرت، گذران عمر نمودهاند. افرادى چون عبیدالله بن حر جعفى که امام(ع)، خود براى دعوت به خیمهاش رفت، ولى او با بهانههاى گوناگون از همراهى با حضرت سر باز زد و امام(ع) به او نصیحت فرمودند که به دوردستها رود تا صداى استغاثهى امام را در روز عاشورا نشنود؛ وگرنه با ذلّت در جهنم فرو مىافتد. هنوز چندى از واقعهى عاشورا نگذشته است که ندامت، وجود او را در خویش میگدازد و در شعر او سوزش این افسوس را مىتوان یافت. این ندامت در اشعار توابین به اوج مىرسد تا آنجا که به دعوت براى اقدامى چارهساز و جبرانکننده منتهى مىگردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص49</ref> | ||
دوره دوم (قرن چهارم تا پایان قرن ششم هجرى): | دوره دوم (قرن چهارم تا پایان قرن ششم هجرى): |
ویرایش