حکمت خاقانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ دسامبر ۲۰۱۷
لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'فلسفه اسلامي' به 'فلسفه اسلامی')
(لینک درون متنی)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR13922J1.jpg|بندانگشتی|حکمت خاقانیه]]
[[پرونده:NUR13922J1.jpg|بندانگشتی|حکمت خاقانیه]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|حکمت خاقانیه
! نام کتاب!! data-type="bookName" |حکمت خاقانیه
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[فاضل هندي، محمد بن حسن]] (نويسنده)
| data-type="authors" |[[فاضل هندی، محمد بن حسن]] (نويسنده)
   
   
[[ابراهيمي ديناني، غلامحسين]] (مقدمه‎نويس )
[[ابراهیمی دینانی، غلامحسین]](مقدمه‎نويس )


[[دفتر نشر ميراث مکتوب]] (مصحح)
[[دفتر نشر ميراث مکتوب]] (مصحح)
خط ۱۸: خط ۱۸:
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'| فارسي
| data-type="language" | فارسي
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏1189‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8‎‏  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏1189‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8‎‏  
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14  
| data-type="subject" |فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14  
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|دفتر نشر ميراث مکتوب، آينه ميراث  
| data-type="publisher" |دفتر نشر ميراث مکتوب، آينه ميراث  
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'| ايران - تهران
| data-type="publishPlace" | ايران - تهران
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1377ش ,   
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1377ش ,   
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE13922AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE13922AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
'''حکمت خاقانیه''' تألیف بهاءالدین محمد بن تاج‎الدین اصفهانی(1062-1135ق)، مشهور به فاضل هندی، شامل یک دوره مختصر منطق، طبیعیات و الهیات است که توسط غلامحسین ابراهیمی دینانی، تصحیح شده است.
'''حکمت خاقانیه''' تألیف [[فاضل هندی، محمد بن حسن|بهاءالدین محمد بن تاج‎الدین اصفهانی]](1062-1135ق)، مشهور به [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]]، شامل یک دوره مختصر منطق، طبیعیات و الهیات است که توسط [[ابراهیمی دینانی، غلامحسین|غلامحسین ابراهیمی دینانی]]، تصحیح شده است.


===انگیزه تألیف==
===انگیزه تألیف==
خط ۵۵: خط ۵۵:
در مقدمه، به معرفی نویسنده و اثر وی، پرداخته شده است.
در مقدمه، به معرفی نویسنده و اثر وی، پرداخته شده است.


نویسنده مطالب را به سه فن علم منطق، علم طبیعی و علم الهی تقسیم کرده است. وی پس از بحث و بررسی درباره معنی دلالت و ماهیت مفهوم از حیث کلیت و جزئیت و مشکّک و متواطی، به ذکر اقسام مفهوم پرداخته و تعداد آن را به هفتادویک قسم بالغ دانسته است. بررسی اقسام هفتادویک گانه‎ مفهوم به آن صورت که در اثر حاضر آمده، در سایر کتب منطقی دیده‎ نمی‎شود. وی در مورد قضایای حملیه و قضایای شرطیه نیز از همین شیوه استفاده کرده و با یک محاسبه و بررسی دقیق اقسام هریک از این دو نوع قضیه را در یک رقم بسیار بالایی نشان داده است‎. او اقسام قضایای حملیه را به هزار و سیصد قسم و اقسام قضایای شرطیه را به چهار هزار و سی‌ودو قسم رسانده است. اقسام قضایا نیز به این صورت که موردتوجه فاضل هندی‎ قرار گرفته، در سایر کتب منطقی دیده نمی‎شود<ref>همان</ref>.
نویسنده مطالب را به سه فن علم منطق، علم طبیعی و علم الهی تقسیم کرده است. وی پس از بحث و بررسی درباره معنی دلالت و ماهیت مفهوم از حیث کلیت و جزئیت و مشکّک و متواطی، به ذکر اقسام مفهوم پرداخته و تعداد آن را به هفتادویک قسم بالغ دانسته است. بررسی اقسام هفتادویک گانه‎ مفهوم به آن صورت که در اثر حاضر آمده، در سایر کتب منطقی دیده‎ نمی‎شود. وی در مورد قضایای حملیه و قضایای شرطیه نیز از همین شیوه استفاده کرده و با یک محاسبه و بررسی دقیق اقسام هریک از این دو نوع قضیه را در یک رقم بسیار بالایی نشان داده است‎. او اقسام قضایای حملیه را به هزار و سیصد قسم و اقسام قضایای شرطیه را به چهار هزار و سی‌ودو قسم رسانده است. اقسام قضایا نیز به این صورت که موردتوجه [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]]‎ قرار گرفته، در سایر کتب منطقی دیده نمی‎شود<ref>همان</ref>.


مسئله مهم دیگری که در بخش منطقیات این کتاب مطرح شده، مسئله حد تام و معرف نسبت به محدود و معرف است. نویسنده به مشکل مسئله دور در باب حد تام توجه داشته و کوشیده است به‌نوعی این مشکل را حل نماید. او در آغاز به طرح این مشکل پرداخته و می‎گوید: «قومی رفته‎اند به اینکه تعریف شئ ممکن نیست‎؛ زیرا که اگر معرف نفس معرف باشد، لازم می‎آید تعریف شئ به نفس و این مستلزم دور محال است و اگر جزء معرف باشد‎، لازم می‎آید که آن جزء، معرف نفس خود باشد‎؛ زیرا که آن جزء، معرف کل است و معرف کل، معرف جمیع اجزاء است؛ پس معرف خود خواهد بود»<ref>همان، ص20-21</ref>.
مسئله مهم دیگری که در بخش منطقیات این کتاب مطرح شده، مسئله حد تام و معرف نسبت به محدود و معرف است. نویسنده به مشکل مسئله دور در باب حد تام توجه داشته و کوشیده است به‌نوعی این مشکل را حل نماید. او در آغاز به طرح این مشکل پرداخته و می‎گوید: «قومی رفته‎اند به اینکه تعریف شئ ممکن نیست‎؛ زیرا که اگر معرف نفس معرف باشد، لازم می‎آید تعریف شئ به نفس و این مستلزم دور محال است و اگر جزء معرف باشد‎، لازم می‎آید که آن جزء، معرف نفس خود باشد‎؛ زیرا که آن جزء، معرف کل است و معرف کل، معرف جمیع اجزاء است؛ پس معرف خود خواهد بود»<ref>همان، ص20-21</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
وی در‎ مورد مسئله‎ مکان و امتناع خلأ نیز سخن گفته و با مواضع متکلمان بشدت مخالفت کرده است. بسیاری از متکلمان‎ حقیقت و ماهیت مکان‎ را‎ بعد‎ موهوم دانسته و سایر اقوال را در این‎ باب‎ مردود‎ شمرده‎اند. او می‎گوید: آنچه متکلمان در باب مکان ابراز داشته‎اند خلاف حقیقت است، زیرا مکان مشارالیه به اشاره‎ حسیه‎ است‎ و اشاره حسیه به یک امر موهوم ممکن نیست<ref>همان</ref>.
وی در‎ مورد مسئله‎ مکان و امتناع خلأ نیز سخن گفته و با مواضع متکلمان بشدت مخالفت کرده است. بسیاری از متکلمان‎ حقیقت و ماهیت مکان‎ را‎ بعد‎ موهوم دانسته و سایر اقوال را در این‎ باب‎ مردود‎ شمرده‎اند. او می‎گوید: آنچه متکلمان در باب مکان ابراز داشته‎اند خلاف حقیقت است، زیرا مکان مشارالیه به اشاره‎ حسیه‎ است‎ و اشاره حسیه به یک امر موهوم ممکن نیست<ref>همان</ref>.


فاضل‎ هندی‎ در بخش الهیات و امور عامه نیز مواضع مستدل و مستحکمی‎ اتخاذ کرده و در برابر‎ سخنان‎ سست‎ و بی‎اساس متکلمان ایستاده است. او اعاده معدوم را ممتنع و محال دانسته و از دیدگاه‎ فلاسفه‎ در‎ این باب دفاع کرده است<ref>همان، ص22-23</ref>.
[[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل‎ هندی]]‎ در بخش الهیات و امور عامه نیز مواضع مستدل و مستحکمی‎ اتخاذ کرده و در برابر‎ سخنان‎ سست‎ و بی‎اساس متکلمان ایستاده است. او اعاده معدوم را ممتنع و محال دانسته و از دیدگاه‎ فلاسفه‎ در‎ این باب دفاع کرده است<ref>همان، ص22-23</ref>.


باید توجه داشت که موضع فاضل‎ هندی در‎ باب‎ قول‎ به امتناع اعاده معدوم، دارای اهمیت بسیار بوده و می‎تواند منشأ آثار بسیار گردد؛ زیرا او‎ یک‎ فقیه نیرومند و بسیار بزرگ شناخته می‎شود. این مسئله‎ نیز مسلم است که‎ وقتی‎ یک‎ فقیه عالی‌مقام اعاده معدوم را ممتنع بداند، حربه متکلمان کند می‎شود و کمتر می‎توانند حکما‎ را‎ در‎ ابراز این نظریه متهم به کفر و الحاد نمایند<ref>همان، ص23</ref>.
باید توجه داشت که موضع [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل‎ هندی]] در‎ باب‎ قول‎ به امتناع اعاده معدوم، دارای اهمیت بسیار بوده و می‎تواند منشأ آثار بسیار گردد؛ زیرا او‎ یک‎ فقیه نیرومند و بسیار بزرگ شناخته می‎شود. این مسئله‎ نیز مسلم است که‎ وقتی‎ یک‎ فقیه عالی‌مقام اعاده معدوم را ممتنع بداند، حربه متکلمان کند می‎شود و کمتر می‎توانند حکما‎ را‎ در‎ ابراز این نظریه متهم به کفر و الحاد نمایند<ref>همان، ص23</ref>.


نکته قابل‌ذکر این‎ است‎ که فاضل هندی در قول به امتناع صدور کثیر از واحد نیز با فلاسفه هماهنگ بوده‎ و قاعده ‎«الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» را معتبر و محکم می‎شناسد<ref>همان</ref>.
نکته قابل‌ذکر این‎ است‎ که [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] در قول به امتناع صدور کثیر از واحد نیز با فلاسفه هماهنگ بوده‎ و قاعده ‎«الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» را معتبر و محکم می‎شناسد<ref>همان</ref>.


فاضل هندی بسیط بودن نفس ناطقه را از طریق ادراک بسایط به اثبات رسانده و چنین می‎گوید: «...شبهه نیست‎ در‎ اینکه هرکس‎ ادراک بسایط می‎کند-خواه‎ بنفسه و خواه در ضمن تصور مرکّب- و مدرک بسایط می‎باید بسیط باشد که اگر‎ مرکب باشد منقسم خواهد بود و از طریق انقسام آن، مدرکات نیز‎ منقسم‎ خواهد‎ بود. چه مدرک حلول کرده در مدرک و حال در یک شی‎ء منقسم می‎شود به سبب انقسام محل‎.‎پس‎ اگر مدرک قابل انقسام باشد، لازم می‎آید که مدرک نیز قابل انقسام‎ باشد‎ و حال‌آنکه‎ فرض بساطت مدرک شده است پس نفس بسیط باشد». همان‌سان که در این عبارت مشاهده‎ می‎شود وی با سادگی و روانی، به اثبات‎ یک مسئله‎ بسیار‎ مهم و اساسی پرداخته است<ref>همان، ص24-25</ref>.
[[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] بسیط بودن نفس ناطقه را از طریق ادراک بسایط به اثبات رسانده و چنین می‎گوید: «...شبهه نیست‎ در‎ اینکه هرکس‎ ادراک بسایط می‎کند-خواه‎ بنفسه و خواه در ضمن تصور مرکّب- و مدرک بسایط می‎باید بسیط باشد که اگر‎ مرکب باشد منقسم خواهد بود و از طریق انقسام آن، مدرکات نیز‎ منقسم‎ خواهد‎ بود. چه مدرک حلول کرده در مدرک و حال در یک شی‎ء منقسم می‎شود به سبب انقسام محل‎.‎پس‎ اگر مدرک قابل انقسام باشد، لازم می‎آید که مدرک نیز قابل انقسام‎ باشد‎ و حال‌آنکه‎ فرض بساطت مدرک شده است پس نفس بسیط باشد». همان‌سان که در این عبارت مشاهده‎ می‎شود وی با سادگی و روانی، به اثبات‎ یک مسئله‎ بسیار‎ مهم و اساسی پرداخته است<ref>همان، ص24-25</ref>.


از همان طریقی که او به اثبات بساطت نفس ناطقه دست یافته‎ است، می‎توان به اثبات تجرد نفس نیز نائل شد، ولی وی در این کتاب، عنوان تجرد نفس را مطرح نکرده و در این باب سخنی به میان نیاورده‎ است<ref>همان، ص25</ref>.
از همان طریقی که او به اثبات بساطت نفس ناطقه دست یافته‎ است، می‎توان به اثبات تجرد نفس نیز نائل شد، ولی وی در این کتاب، عنوان تجرد نفس را مطرح نکرده و در این باب سخنی به میان نیاورده‎ است<ref>همان، ص25</ref>.


حدوث زمانی عالم و خلق از عدم- یعنی مسبوق به نیستی بودن‎ موجودات- از جمله مسائلی است‎ که‎ در این رساله مورد بحث و بررسی واقع شده‎ است. کسانی که با فلسفه اسلامی آشنایی دارند، به‌خوبی‎ می‎دانند که قول به حدوث زمانی عالم بدون اتکای به حرکت‎ جوهری مستلزم‎ مشکلاتی‎ است که رها شده از آن‌ها چندان آسان‎ نیست؛ به همین جهت است که بزرگان فلاسفه پیش از صدرالمتألهین از طریق قول به حدوث ذاتی و یا با پذیرفتن‎ حدوث‎ دهری‎ به راه حل این مشکل نزدیک شده‎اند<ref>همان، ص26</ref>.
حدوث زمانی عالم و خلق از عدم- یعنی مسبوق به نیستی بودن‎ موجودات- از جمله مسائلی است‎ که‎ در این رساله مورد بحث و بررسی واقع شده‎ است. کسانی که با فلسفه اسلامی آشنایی دارند، به‌خوبی‎ می‎دانند که قول به حدوث زمانی عالم بدون اتکای به حرکت‎ جوهری مستلزم‎ مشکلاتی‎ است که رها شده از آن‌ها چندان آسان‎ نیست؛ به همین جهت است که بزرگان فلاسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] از طریق قول به حدوث ذاتی و یا با پذیرفتن‎ حدوث‎ دهری‎ به راه حل این مشکل نزدیک شده‎اند<ref>همان، ص26</ref>.


فاضل هندی در آثار خود از حرکت جوهری که از کشفیات‎ صدرالمتألهین بشمار می‎آید سخن نگفته است. درباره حدوث‎ دهری‎ نیز‎ که‎ از آثار فکری میرداماد محسوب‎ می‎گردد‎ بحث‎ و بررسی‎ به عمل نیاورده است. درعین‎حال روی مسئله خلق از عدم و حدوث‎ عالم تکیه کرده و منکر-حتی مردد در آن- را کافر‎ دانسته‎ است‎<ref>همان</ref>.
[[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] در آثار خود از حرکت جوهری که از کشفیات‎ صدرالمتألهین بشمار می‎آید سخن نگفته است. درباره حدوث‎ دهری‎ نیز‎ که‎ از آثار فکری میرداماد محسوب‎ می‎گردد‎ بحث‎ و بررسی‎ به عمل نیاورده است. درعین‎حال روی مسئله خلق از عدم و حدوث‎ عالم تکیه کرده و منکر-حتی مردد در آن- را کافر‎ دانسته‎ است‎<ref>همان</ref>.


آنچه او در رساله بینش غرض آفرینش ابراز‎ داشته‎ همان چیزی‎ است که همه متکلمان روی آن اصرار ورزیده‎اند. کسانی که بدون‎ در نظر گرفتن حرکت جوهری جهان‎، روی‎ حدوث‎ زمانی عالم اصرار می‎ورزند، ناچار ملاک احتیاج معلول به علت‎ را حدوث می‎شناسند. این مسئله همان مسئله‎ای است ‎ ‎که میان متکلمان و فلاسفه مورد‎ اختلاف‎ بوده‎ و سال‎های متمادی در مورد آن با یکدیگر جنگ و ستیز داشته‎اند. حکما‎ در‎ مقابل متکلمان بر این عقیده‎اند که ملاک‎ نیازمندی معلول به علت جز امکان چیز دیگری نیست‎. نویسنده در این کتاب، نسبت به این مسئله موضعی اتخاذ کرده‎ که‎ نه‎ متکلمان‎ آن را می‎پذیرند و نه فلاسفه می‎توانند از آن خرسند باشند. او معتقد است که‎ ملاک‎ احتیاج‎ معلول به علت، تنها حدوث‎ نیست، چنانکه امکان نیز به‌تنهایی ملاک احتیاج معلول به‎ علت‎ شناخته نمی‎شود. به‌این‌ترتیب در نظر فاضل هندی امکان همراه‎ با حدوث‎ ملاک‎ نیازمندی‎ به علت است<ref>همان، ص26-27</ref>.
آنچه او در رساله بینش غرض آفرینش ابراز‎ داشته‎ همان چیزی‎ است که همه متکلمان روی آن اصرار ورزیده‎اند. کسانی که بدون‎ در نظر گرفتن حرکت جوهری جهان‎، روی‎ حدوث‎ زمانی عالم اصرار می‎ورزند، ناچار ملاک احتیاج معلول به علت‎ را حدوث می‎شناسند. این مسئله همان مسئله‎ای است ‎ ‎که میان متکلمان و فلاسفه مورد‎ اختلاف‎ بوده‎ و سال‎های متمادی در مورد آن با یکدیگر جنگ و ستیز داشته‎اند. حکما‎ در‎ مقابل متکلمان بر این عقیده‎اند که ملاک‎ نیازمندی معلول به علت جز امکان چیز دیگری نیست‎. نویسنده در این کتاب، نسبت به این مسئله موضعی اتخاذ کرده‎ که‎ نه‎ متکلمان‎ آن را می‎پذیرند و نه فلاسفه می‎توانند از آن خرسند باشند. او معتقد است که‎ ملاک‎ احتیاج‎ معلول به علت، تنها حدوث‎ نیست، چنانکه امکان نیز به‌تنهایی ملاک احتیاج معلول به‎ علت‎ شناخته نمی‎شود. به‌این‌ترتیب در نظر [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] امکان همراه‎ با حدوث‎ ملاک‎ نیازمندی‎ به علت است<ref>همان، ص26-27</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش