علة قيام الأرض وسط السماء: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «رساله «الطير» از جمله آثار عرفانى - اخلاقى بوعلى است كه به زبان عربى و در موضو...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    رساله «الطير» از جمله آثار عرفانى - اخلاقى بوعلى است كه به زبان عربى و در موضوع گرفتار شدن روح آدمى به دام جسم، در اين دامگه خاكى و چگونگى رهايى از آن، نوشته شده است.
    رساله «قيام الارض وسط السماء»، پاسخى است از [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] به سؤال ابى حسين احمد سهلى، در مورد علت ماندن كره زمين در وسط آسمان. اين رساله به زبان عربى است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==




    رساله، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى است، ولى با قلمى اديبانه و در قالب تمثيل، تنظيم شده است.
    رساله، در ده فصل تنظيم شده است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==




    بوعلى، در آغاز رساله از ياران خود خواهش مى‌كند كه ماجراى دردناك وى را بشنوند و اندكى از بار غم او را بر دوش گيرند، سپس پندهايى را با زبان تشبيه و استعاره بيان مى‌كند، مانند: «همچون عقرب سلاح خويش را در پشت گيريد كه شيطان همواره از پشت به انسان حمله‌ور مى‌شود. دل به لانه مبنديد كه پرندگان همواره در لانه‌هاشان شكار مى‌شوند...»، آن‌گاه ماجراى خود را چنين شرح مى‌دهد: من و دسته‌اى از پرندگان با خيالى آسوده پرواز مى‌كرديم كه صدايى از پايين از لابه‌لاى علف‌زارها ما را فراخواند و ما كه دشتى خرم را در زير پاى خويش ديديم، بى‌هيچ گمان سويى فرود آمديم، ولى ديرى نگذشت كه دريافتيم اسير دام شده‌ايم. مدت‌ها در دام مانديم و با آن خو گرفتيم، تا اينكه من روزى پرندگانى را در آسمان مشاهده كردم كه شاد و آزاد پرواز مى‌كردند، آنها را صدا زدم كه به من نزديك شوند... و از آنها راه رهايى را جويا شدم و آنها به من آموختند و من رها شدم، اما هنوز بقايايى از دام بر پايم بود، چنان‌كه بر پاى آن پرندگان نيز بود و بر باز كردن آن توانايى نداشتند... با آنها همراه شدم، از كوه‌هاى بلند و سرسبز گذشتيم و به بارگاه پادشاهى دادگستر و صاحب كمال بار يافتيم و قصه خود را با او بازگفتيم و از او خواستيم تا بقاياى دام را از پاى ما بگشايد؛ او گفت: تنها، كسانى كه آن را بسته‌اند، مى‌توانند بگشايند؛ من فرستاده‌اى را نزد آنها مى‌فرستم كه بقاياى دام را از پاى شما بردارند و شما را خوشنود نمايند...
    مؤلف، بعد از بيان مقدمه‌اى كوتاه، در فصل اول از تناهى جهات، سخن به ميان مى‌آورد و مى‌گويد: مراد ما از جهت، چيزى است كه مأخذ حركت يا اشاره به سوى آن است... سپس مى‌گويد: محال است كه جهت، معدوم باشد، زيرا اشاره به معدوم، ممكن نمى‌باشد. در فصل دوم، مى‌گويد: جهت يافت نمى‌شود و تصور نمى‌گردد مگر اينكه جسمى محيط بر اجسام و فضا، موجود باشد.


    == وضعيت كتاب ==
    در فصل سوم به دنبال اثبات مكان طبيعى براى اجسام مى‌باشد و مى‌گويد: جسم، يافت نمى‌شود مگر اينكه برايش جا و مكانى است كه مى‌توان بدان اشاره كرد.


    در فصل چهارم مى‌گويد: حركت مستقيم براى جسم، به گونه مطلق طبيعى نمى‌باشد.


    حكما، ادبا و عرفا توجهى شايان به اين رساله نموده‌اند، چنان‌كه شهاب‌الدين سهروردى آن را به فارسى ترجمه كرده و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نيشابورى]] منطق الطير را در شرح آن سروده است.
    در فصل پنجم مى‌گويد: هر حركت طبيعى، مستقيم و متناهى است، زيرا مبدأ آن قوه‌اى است جسمانى و چنين قوه‌اى متناهى مى‌باشد.
     
    در فصل ششم، مى‌گويد: هر جسمى كه در جايگاه طبيعى خود قرار گرفته باشد، از آن‌جا به گونه طبيعى حركت نخواهد كرد.
     
    در فصل هفتم، به رفع تعجب از قيام زمين در وسط آسمان و امكان قيام اجسام سنگين و حيوانات بر روى آن در همه جوانب، پرداخته است. در فصل هشتم علت تعجب و انكار نفس را نسبت به قيام زمين در وسط آسمان و قيام حيوانات از هر طرف بر روى آن، بيان نموده است.
     
    در فصل نهم وجوب وسط بودن جايگاه طبيعى زمين را به اثبات رسانده است و در دهمين فصل به نقل اقوال علما و دانشمندان در مورد زمين و حركت يا سكون آن و... پرداخته است؛ به عنوان نمونه فيثاغورث مى‌گويد: زمين، حركتى دائمى و دايره‌اى(چرخشى) دارد.

    نسخهٔ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۰

    رساله «قيام الارض وسط السماء»، پاسخى است از شيخ الرئيس به سؤال ابى حسين احمد سهلى، در مورد علت ماندن كره زمين در وسط آسمان. اين رساله به زبان عربى است.

    ساختار

    رساله، در ده فصل تنظيم شده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف، بعد از بيان مقدمه‌اى كوتاه، در فصل اول از تناهى جهات، سخن به ميان مى‌آورد و مى‌گويد: مراد ما از جهت، چيزى است كه مأخذ حركت يا اشاره به سوى آن است... سپس مى‌گويد: محال است كه جهت، معدوم باشد، زيرا اشاره به معدوم، ممكن نمى‌باشد. در فصل دوم، مى‌گويد: جهت يافت نمى‌شود و تصور نمى‌گردد مگر اينكه جسمى محيط بر اجسام و فضا، موجود باشد.

    در فصل سوم به دنبال اثبات مكان طبيعى براى اجسام مى‌باشد و مى‌گويد: جسم، يافت نمى‌شود مگر اينكه برايش جا و مكانى است كه مى‌توان بدان اشاره كرد.

    در فصل چهارم مى‌گويد: حركت مستقيم براى جسم، به گونه مطلق طبيعى نمى‌باشد.

    در فصل پنجم مى‌گويد: هر حركت طبيعى، مستقيم و متناهى است، زيرا مبدأ آن قوه‌اى است جسمانى و چنين قوه‌اى متناهى مى‌باشد.

    در فصل ششم، مى‌گويد: هر جسمى كه در جايگاه طبيعى خود قرار گرفته باشد، از آن‌جا به گونه طبيعى حركت نخواهد كرد.

    در فصل هفتم، به رفع تعجب از قيام زمين در وسط آسمان و امكان قيام اجسام سنگين و حيوانات بر روى آن در همه جوانب، پرداخته است. در فصل هشتم علت تعجب و انكار نفس را نسبت به قيام زمين در وسط آسمان و قيام حيوانات از هر طرف بر روى آن، بيان نموده است.

    در فصل نهم وجوب وسط بودن جايگاه طبيعى زمين را به اثبات رسانده است و در دهمين فصل به نقل اقوال علما و دانشمندان در مورد زمين و حركت يا سكون آن و... پرداخته است؛ به عنوان نمونه فيثاغورث مى‌گويد: زمين، حركتى دائمى و دايره‌اى(چرخشى) دارد.