|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| رسالهي«العشق» توسط بو علي، براي تبيين وجود عشق در تمام موجودات، به زبان عربی، نوشته شده است.
| | رساله «الاجوبة عن مسائل البيرونى» توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى، و در پاسخ به پرسشهاى [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] درباره برخى از مسائل طبيعى و به اصطلاح امروزى، فيزيكى، نوشته شده است. |
|
| |
|
| == ساختار == | | == ساختار == |
|
| |
|
|
| |
|
| رساله، در هفت فصل تنظيم شده است. | | رساله، مشتمل بر هجده پرسش و پاسخ است. |
|
| |
|
| == گزارش محتوا == | | == گزارش محتوا == |
|
| |
|
|
| |
|
| فصل اول، دربارهى سريان عشق در تمام هويات ميباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ميگويد: از آنجايي كه تمام هويات مدبره طبعا دنبال كمال خود كه همان خيريت هويت خود كه منبعث از هويت خير محض است، ميباشند و از نقص خاص كه شريت هيولائيه و عدميه است نفرت دارند، فلذا براي هر يك از اين موجودات مدبره، شوقي طبيعي و عشقي غريزي ميباشد كه همان سبب وجودشان است. اما اينكه خير بالذات معشوق است و خود آن خير عاشق خير است، موضوع بحث ديگر مؤلف در اين قسمت است كه خالي نبودن موجودات از عشق نتيجهي اين مباحث [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ميباشد.
| | پرسشهايى كه ابوريحان مطرح نموده در حقيقت اعتراضات وى به پارهاى از نظريات [[ارسطو]] است و ابوعلى با پاسخهاى خود به دفاع از آن نظريات پرداخته است مطالبى كه در اين كتاب به گونه پرسش و پاسخ بررسى شدهاند عبارتند از: خفيف و ثقيل نبودن فلك؛معناى ثبات و دوام فلك(مراد بىنيازى فلك از علت فاعلى نيست بلكه مقصود آن است كه آفريننده در هيچ برههاى آفريدن را تعطيل نفرموده است)؛جهات ششگانه؛ جزيى كه قابل تقسيم نيست و تقسيم جسم به اجزاى نامحدود به صورت بالقوه؛ امكان و عدم امكان جهانى ديگر بيرون از اين جهان با طبيعتى ديگر؛ درستى و نادرستى اين سخن كه گفته شده شكل بيضى و عدسى در حركت دورى خود به جايى خالى نيازمندند ولى كره به چنين جايى نياز ندارد. |
| | |
| فصل دوم، دربارهى عشق در بسائط غير زنده ميباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ابتدا اقسام سهگانهي بسائط غير زنده را بيان ميكند تا قرين عشق بودن تك تك آنها را كه سبب وجودشان ميباشد، بيان كند، همچنين نفرتي كه اين موجودات از عدم مطلق دارند را در وجودشان ظاهر ميداند. فصل سوم در وجود عشق در صور نباتيه يا همان نفوس نباتيه است كه در هر سه قسم قوهي تغذيه، تنميه و توليد مثل، وجود عشق را متذكر ميگردد.
| |
| | |
| در فصل چهارم راجع به وجود عشق در نفوس حيوانيه سخن گفته و وجود عشق غريزي را در قوا و نفوس حيوانيه، انكارناپذير ميداند و...[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اين قسمت عشق را در نفوس حيواني به اختياري و طبيعي تقسيم ميكند كه مشخصا بعضي از كارهاي آنها، مربوط به عشق طبيعي و بعضي ديگر مربوط به عشق اختياري ميباشد.
| |
| | |
| فصل پنجم، در عشق ظرفاء و جوانان به صورتهاي زيبا است كه با چهار مقدمه شروع ميشود، بعد علاقه به زيبايي را مطلبي عقلي و عاقلانه ميداند و ميگويد: اگر چنين عشقي شهوي باشد، باعث تنزل انسان گشته و مضر به قوهي نطقيه خواهد بود، اما اگر عقلي باشد، به خاطر تاثيرش از مؤثر اول و معشوق محض، باعث رفعت و زيادي در خيريت خواهد بود... در ادامه اضافه ميكند كه عشق به صورت، سه اثر در پي دارد كه عبارتند از: 1- حب معانقه. 2- حب تقبيل. 3- حب مباضعه كه اين سومي خاص عشق حيواني ميباشد و تنها در همسر و كنيز جايز بوده و در غير آن مستحسن نميباشد.
| |
| | |
| فصل ششم در ذكر عشق نفوس الهيه ميباشد. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بعد از يادآوري وجود عشق در تمام موجودات، در پي اثبات بالذات بودن خيريت محض علت اولي ميباشد...در ادامه توضيح ميدهد كه علت اولي في ذاتها خير است و نسبت به ساير موجودات نيز خير مىباشد، چون سبب اول براي قوام و بقايشان است...
| |
| | |
| هر كس خير محض را درك كند، بيدريغ عاشقش ميگردد، پس طبيعتاً خير محض، معشوق نفوس متألهه خواهد بود... نفوس بشريه و ملكيه، عاشق علت اولي كه خير مطلق است هستند، زيرا خير مطلق سبب وجود اين جواهر شريفه و كمالاتشان ميباشد... در ادامه، سلسله معشوقات كه خير محض در رأس آن قرار دارد، به طور خلاصه بيان شده است.
| |
| | |
| در هفتمين فصل، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ميگويد: ميخواهيم در اين فصل توضيح دهيم كه هر يك از موجودات عشق غريزي به خير محض دارند و خير مطلق نيز بر عاشق خود تجلي ميكند الا اينكه قبول تجلي از طرف عشاق متفاوت ميباشد. وي خير محض را بالذات متجلي و ظاهر براي تمام موجودات ميداند و ميگويد: اگر اين چنين نبود و ذاتش محتجب از موجودات بود و غير متجلي بر آنان، شناخته نميشد و راهي براي نيل به سوي او وجود نداشت، بله تنها علت محجوب بودنش عدم پذيرش تجلي از ناحيهي بعضي ذوات است و حجاب نيز عبارت است از قصور و ضعف و نقص همان ذوات.
| |
| | |
| دو طرفه بودن عشق بين خير محض و نفوس متألهه كه حديث قدسي«ان العبداذا كان كذا و كذا عشقني و عشقته»، آخرين مطلبي است كه مؤلف در اين رساله بدان پرداخته است.
| |
نسخهٔ ۲۶ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۳۱
رساله «الاجوبة عن مسائل البيرونى» توسط ابن سينا، به زبان عربى، و در پاسخ به پرسشهاى ابوريحان بيرونى درباره برخى از مسائل طبيعى و به اصطلاح امروزى، فيزيكى، نوشته شده است.
ساختار
رساله، مشتمل بر هجده پرسش و پاسخ است.
گزارش محتوا
پرسشهايى كه ابوريحان مطرح نموده در حقيقت اعتراضات وى به پارهاى از نظريات ارسطو است و ابوعلى با پاسخهاى خود به دفاع از آن نظريات پرداخته است مطالبى كه در اين كتاب به گونه پرسش و پاسخ بررسى شدهاند عبارتند از: خفيف و ثقيل نبودن فلك؛معناى ثبات و دوام فلك(مراد بىنيازى فلك از علت فاعلى نيست بلكه مقصود آن است كه آفريننده در هيچ برههاى آفريدن را تعطيل نفرموده است)؛جهات ششگانه؛ جزيى كه قابل تقسيم نيست و تقسيم جسم به اجزاى نامحدود به صورت بالقوه؛ امكان و عدم امكان جهانى ديگر بيرون از اين جهان با طبيعتى ديگر؛ درستى و نادرستى اين سخن كه گفته شده شكل بيضى و عدسى در حركت دورى خود به جايى خالى نيازمندند ولى كره به چنين جايى نياز ندارد.