ابن ماجه، محمد بن یزید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{وابستهها}}' به '{{وابستهها}} ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'دايره المعارف' به 'دايرةالمعارف') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
پاكتچى، احمد، | پاكتچى، احمد، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]] ج4 ص556، چاپ مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، تهران، دوم، 1377. | ||
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۳۸
نام | ابن ماجه، محمد بن یزید |
---|---|
نامهای دیگر | ابن ماجه قزوینی
ابن ماجه، ابو عبد الله محمد بن یزید القزوینی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 273 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | سنن ابن ماجة |
کد مؤلف | AUTHORCODE8531AUTHORCODE |
«اِبْن ماجه، ابوعبدالله محمد بن يزيد رَبَعى قزوينى» (209-22 رمضان 273ق)، محدّث بزرگ و گردآورنده سنن، ششمين کتاب از صحاح سته در حديث است. ماجه لقب پدر وى بوده است. علت خوانده شدن او به ربعى، نسبت ولاء بين خاندان وى با قبيله عرب ربيعه است. منبع اساسى در مورد تاريخ ولادت و وفات او، دستخط شاگردش جعفر بن ادريس است. تنها بخش زندگى ابن ماجه كه بيشتر بدان پرداخته شده، مربوط به سفرهاى علمى و شيوخ وى در اين سفرهاست. بر اساس گزارش منابع شرح حال كه با اسانيد سنن ابن ماجه تأييد مىشود، ابن ماجه پس از استماع از مشايخ زادگاه خود قزوين، چون على بن محمد طنافسى و ابومحمد عمرو بن رافع، راهى سفر شد، ولى با توجه به اينكه هيچگاه تاريخ مسافرتهاى وى در منابع نيامده، تعيين ترتيب آنها نمىتواند قطعى باشد. به هر حال او مدتى در عراق به تحصيل پرداخت: در كوفه از بزرگانى چون ابوكريب محمد ابن علاء، ابوبكر و عثمان پسران ابىشيبه، محمد بن عبدالله بن نمير و هناد بن سرى، در بصره از استادانى نظير نصر بن على جهضمى و محمد ابن بشّار بندار، در واسط از كسانى همچون احمد بن سنان قطان و تميم ابن منتصر و در بغداد از شيوخى چون ابوخيثمه زهيربن حرب و ابوثور ابراهيم بن خالد حديث آموخت. نيز چندى در شام اقامت گزيد و در دمشق از عالمانى چون هشام بن عمار، عبدالرحمان بن ابراهيم دُحَيم و عبدالرحمان بن احمد بن بشير بن ذكوان و در حمص از محمد بن مصفى و هشام بن عبدالملك يزنى و ديگران استماع حديث نمود. همچنين سفرى به مصر داشت و از مشايخ آن ديار چون محمد بن رمح، ابوطاهر ابن سرح و يونس بن عبدالاعلى بهره برد. در مدت حضور در مكه و مدينه نيز از شمارى از شيوخ دانش آموخت.
با مطالعهاى درباره اين مشايخ، مىتوان تاريخ سفر او را به غرب، در حدود 230-240ق برآورد كرد. در مورد سفر ابن ماجه به شرق، گرچه بر ما معلوم است كه گذار او به رى و نيشابور افتاده و در رى از محمد بن حميد رازى و در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى استماع حديث كرده است، اما تخمين جزئيات اين سفر نياز به اطلاعات بيشترى دارد. سياق گفتار مورخان قزوين چون خليلى و رافعى در شرح حال ابن ماجه و نيز بررسى درباره شاگردان وى نشان مىدهد كه او پس از مسافرت خود، به قزوين بازگشته و در آنجا به تدريس و تأليف پرداخته است. از جمله شاگردان وى على بن ابراهيم قطان، محمد بن عيسى صفار ابهرى، اسحاق بن محمد قزوينى، ابوعمرو احمد بن محمد مدينى و ابوالطيب احمد بن روح بغدادى را مىتوان نام برد.
ابن ماجه در قزوين درگذشت. مزار او در قزوين تا مدتها شناخته شده بود. به رغم شهرت ابن ماجه، منابع شرح حال وى بسيار اندك بوده و دانستهها درباره زندگى او ناچيز است. نگاهى ژرف به منابع مربوط به ابن ماجه نشان مىدهد كه همواره در طول تاريخ بين شهرت شخص ابن ماجه و اشتهار کتاب مهم او سنن رابطه مستقيم وجود داشته است. يعنى به موازات كم رواج بودن سنن در سدههاى آغازين، شخصيت ابن ماجه نيز كمتر معروف بوده است.
آثار
1- سنن؛ ابن ماجه در قزوين سنن را بر شاگردان خود عرضه داشت و كسانى چون على بن ابراهيم قطّان قزوينى، احمد بن ابراهيم خليلى قزوينى، سليمان بن يزيد فامى قزوينى، حامد بن ليثويه ابهرى، محمد بن عيسى ابهرى و ابراهيم بن دينار همدانى آن را از وى فراگرفتند. در اين ميان، روايت قطان بر ديگران چيره شد و درباره سرگذشت تاريك روايات ديگر، اين اندازه آگاهى وجود دارد كه روايت قزوينيان و ابهريان چندى در منطقه قزوين باقى بوده و روايت ابراهيم همدانى احتمالاً از راه همدان به عراق رسيده و بدون اينكه نشانى از رواج آن در دست باشد، نسخه آن تا سده 7ق دوام داشته است.
2- التاريخ؛ كه خليلى آن را ذكر كرده و ابن قيسرانى كه نسخه آن را ديده، يادآور شده است كه اين کتاب بر اساس شخصيتها و سرزمينها مرتب شده بوده و از عهد صحابه تا زمان مؤلف را دربر مىگرفته است. رافعى نيز در مواردى از آن نقل كرده است. کتاب «تاريخ الخلفاء» روايت ابوبكر سدوسى از شخصى به نام ابوعبدالله محمد بن يزيد كه به عنوان ابن ماجه در 1979م در مجله مجمع اللغه العربيه دمشق به چاپ رسيده است، با توجه به شواهدى كه در متن آن وجود دارد، نمىتواند بخشى از «التاريخ» گم شده ابن ماجه باشد؛
3- تفسير؛ كه از قدما، خليلى از آن نام برده و تا مدتها درباره آن سكوت شده بود. در رأس سده 7ق ابن تيميه تنها از آن در شمار تفاسير روايى نام برده و در پى او مزّى متذكر شده كه بر نسخهاى از تفسير ابن ماجه كه تنها دو جزءِ منتخب از کتاب را دربرداشته، دست يافته است. او خود در جاى جاى «تهذيب الكمال» به بررسى اسانيد آن پرداخته است. اكنون نشانى از اين کتاب در دست نيست.
منابع
پاكتچى، احمد، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى زير نظر كاظم موسوى بجنوردى ج4 ص556، چاپ مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، تهران، دوم، 1377.