شرح کشف المراد (محمّدی خراسانی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
    خط ۱۱: خط ۱۱:
    تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. شرح   
    تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. شرح   


    کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. فارسي شرح   
    کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. فارسی شرح   


    تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. فارسي شرح   
    تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. فارسی شرح   
    |-
    |-
    |پدیدآورندگان  
    |پدیدآورندگان  
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    |-
    |-
    |زبان  
    |زبان  
    |data-type='language'| فارسي
    |data-type='language'| فارسی
    |-
    |-
    |کد کنگره  
    |کد کنگره  

    نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۳۶

    شرح کشف المراد
    نام کتاب شرح کشف المراد
    نام های دیگر کتاب کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. شرح

    تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. شرح

    کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. فارسی شرح

    تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. فارسی شرح

    پدیدآورندگان محمدي، علي (نويسنده)

    علامه حلي، حسن بن يوسف (مترجم)

    نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (محقق)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏210‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏ ‎‏ت‎‏30217*
    موضوع علامه حلي، حسن بن يوسف، 648 - 726ق. کشف المراد في تجريد الاعتقاد - نقد و تفسير

    نصير الدين طوسي، محمد بن محمد، 597 - 672ق. تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام - نقد و تفسير

    کلام شيعه اماميه - متون قديمي تا قرن 14

    ناشر انديشه مولانا
    مکان نشر ايران - تهران
    سال نشر مجلد1: 1390ش ,
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE36184AUTOMATIONCODE

    شرح کشف المراد، اثر علی محمّدی خراسانی‏ (متولد 1337ش) است که در آن، کتاب «كشف المراد» نوشته علامه حلی (حله 648-‌726ق، نجف) را از زبان عربی به فارسی ترجمه و شرح کرده است.

    «كشف المراد» نیز، شرحی بر کتاب «تجريد الاعتقاد» نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (طوس 579-‌653ش، بغداد) است.

    درباره این ترجمه و شرح چند نکته گفتنی است:

    1. مترجم و شارح محترم فقط بخش دوم کتاب، یعنی قسمت الهیات بالمعنی الاخص را ترجمه و شرح کرده، ولی درباره مطالب بخش اول، یعنی امور عامه هیچ توضیحی ارائه نکرده است.
    2. شارح در مقدمه‌اش – که آن را در تاریخ اول رمضان 1410ق،‏ نوشته - ‌یادآور شده است: «... نوشتارى که پیش روى شماست، شرحى بر کتاب ارزشمند «كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد» است که به دنبال چند دوره تدریس به چاپ رسیده و در اختیار خوانندگان محترم قرار مى‌گیرد. از آنجا که مطالب کتاب کاملا فنى بوده و در قالب‌هاى علمى و با شیوه‏هاى منطق ارسطویى عرضه شده، لذا استفاده از آن براى مبتدیان جدّا مشکل بود. بر این اساس شارح کتاب مصمّم شد که راه وسط را برگزیده و با عباراتى که نه خیلى اصطلاحى و علمى و نه خیلى عامیانه باشد، به حل معضلات و مشکلات متن بپردازد؛ به امید اینکه در مرحله اول براى طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه‏ها و در مرحله بعد براى هر کسى که با کتاب و مطالعه سروکار دارد سودمند واقع شود و ذخیره‏اى براى یوم المعاد باشد... محور اصلى مباحث کتاب، راجع به الهیات و ماوراءالطبیعه است و روى‌هم‌رفته دو بخش دارد: الف)- بخش امور عامّه یا الهیات بالمعنى الاعم، که درباره وجود و ماهیت و احکام آن دو گفتگو مى‏کند؛ ب)- بخش الهیات بالمعنى الاخص، که راجع به اصول اعتقادى بحث مى‌کند و ما تنها این بخش را شرح کرده‏ایم. بنده معتقد هستم که جامع‏ترین کتاب کلامى که شایسته درس و بحث در حوزه‏ها و دانشگاه‏هاست همین کتاب است و بر همین اساس به شرح آن اقدام کردم»[۱].
    3. شارح در آغاز کتابش قبل از شروع به شرح مطالب کتاب كشف المراد، مقدمه‌ای علمی آورده و در آن شش مطلب را بیان کرده و از جمله به هدف از خلقت پرداخته و هدف‏دارى جهان و انسان را توضیح داده و ضرورت شناخت اصول دین و فواید آن را بیان کرده است[۲].
    4. شارح، متن عربی كشف المراد را در کتاب حاضر نیاورده و به ترجمه و شرح فارسی اکتفا کرده است.
    5. شارح، مخاطبش را عموم دانشجویان و طلاب علوم اسلامی قرار داده و به همین جهت کوشیده مطالب را به زبان ساده و به‌دور از اصطلاحات پیچیده شرح دهد و همچنین از اشعار فارسی و گاه عربی برای توضیح مباحث بهره برده است[۳].
    6. کتاب حاضر، مستند است و شارح ارجاعات و استنادات و توضیحاتش را به‌صورت پاورقی آورده است[۴].
    7. فهرست تفصیلی مطالب در آغاز این اثر آمده، ولی متأسفانه فهرست‌های فنی و حتی فهرست منابع، تنظیم نشده است.
    8. شارح، نگارش اثر حاضر را در قم به پایان رسانده، ولی سایر مشخصات از جمله تاریخ و مدت تألیف را تعیین نکرده است[۵].
    9. شارح بعد از اتمام مطالب، اشعاری را ذکر کرده که خودش در سال 1362ش، در ارومیه سروده و این روایت امیرالمؤمنین علی(ع): «أهل الدّنيا كركب یسار بهم و هم نيام» را توضیح داده است:

    «در کلام على، خداى بیان حال دلبستگان به دنیا خوان»‏؛ «سفرى باشد این دو روزه عمر خویشتن بهر آن مهیا دان»؛ «گوییا بر سفینه‏اى راکب مى‏نمایى گذر بر آب روان»؛ «دسته‌دسته مناظر زیبا هست آیت براى بیداران»؛ «عده‏اى را که خواب بربوده مى‏نماید نصیبشان حرمان»؛ «آفریننده زمین و زمان مهربان بر عباد در دو جهان‏»؛ «خالق و رازق همه عالم هست قیوم بر کون و مکان»؛ ‏ «نبض عالم به دست قدرت او اوست یارى‏رسان مظلومان»؛ «باشد او کاروان هستى را سوى مقصد سلسله‏جنبان‏»؛ «راه او، رهرو او، مقصد اوست گشته حیران در این خردمندان»؛ «همه از او به‌سوى او راجع اندر این بستر زمان، روان»؛ «هان برادر ز خواب خرگوشى خیز و بنما نظر به هم‌سفران»؛ دسته‏اى آرمیده در خاکند عده‏اى، منتظر، امیدواران»؛ ‏ «اندکى قدر خویش دانسته در پى جمع زاد و توشه روان‏»؛ «شب آنان به گریه‏ها و دعا روزهاشان شود به روزه شبان»؛ «اهل دنیا در این سفرخانه گنج قارون کنند اندوزان»؛ «خواب غفلت ربوده آنها را باشد آخر نصیبشان خسران»؛ «غم مخور عاشقا که هست تو را حجة بن الحسن کشتیبان‏»[۶].

    1. همچنین شارح مطلبی جالب و اخلاقی تحت عنوان «چند تشبیه زیبا» آورده که در سال 1360ش، به ذهنش رسیده و در دفترى یادداشت کرده و در آن، متعلم را به کوهنورد قله نور، محصل را به غواص بحار علوم، دانشمند را به کشاورز قلوب و دانشمند بی‌عمل را به درخت بی‌ثمر تشبیه کرده است. او یادآور شده است: دانشمند باعمل همانند درختان باثمر است که در تمام فصول میوه مى‏دهد و راهیان راه کمال را سیراب مى‏سازد و على‌الدوام تواضع را پیشه خود ساخته است؛ چراکه او نیک مى‏داند که تکبر و جباریت و قهاریت جز در شأن اللّه، در حق هیچ مخلوقى روا نیست؛ ولى دانشمند بى‏عمل بسان درخت بى‏ثمر است. چه بسیارند انسان‏هایى که در زیر سایه قلم و بیان دانشمند بى‏عمل ره سعادت یافته و رفتند و به سرمنزل مقصود رسیدند، ولى در قیامت این عالم را مى‏بینند که چگونه در صف منافقان قرار گرفته و شعله‏هاى جهنم او را مى‏سوزاند و هموست که به زبان در جهنم آویزان است. ما در هر عصر نمونه‏هاى عالم بى‏عمل را سراغ داریم که در اثر عدم تزکیه چه مفاسدى را به بار آوردند... مگر بلعم باعورا دانشمند بزرگى نبود که هزاران عالم پاى درس او مى‏نشستند؟ ولى عاقبت چه شد که با موسى بن عمران درافتاد و مطرود گردید؟ مگر در تاریخ نمى‏خوانیم که حکومت جور بنى‌امیه ششصدوبیست نفر دانشمند را براى توجیه جنایات آنها استخدام کرد؟ آیا این نمونه کوچکى است؟ علم و خودفروشى؟ عجبا! چه‏قدر ارزش علم پایین مى‏آید؟ مگر در تاریخ نمى‏خوانیم که هیتلر آلمانى پنجاه نفر فیلسوف را استخدام کرده بود که جنایات جنگى او را توجیه کنند؟ حکیم و توجیه‏گرى جنایات؟! فیلسوف و در خدمت استکبار بودن؟! آرى اى عزیز، اکنون که طلبه یا دانشجوى گمنامى هستى، خویشتن را دریاب و تزکیه کن که فردا دیر است[۷].
    2. هرچند توفیق مقایسه تفصیلی ترجمه و شرح حاضر با متن اصلی حاصل نشد، ولی با نظر به اینکه شارح محترم از استادان باسابقه حوزه علمیه قم است و بارها این کتاب را تدریس کرده است و در توانایی علمی و ادبی او تردیدی نیست، می‌توان گفت که کتاب حاضر قابل توجه است و دانشجویان گرامی می‌توانند به آن اعتماد کنند.

    وضعیت کتاب

    پاورقی‌ها غالبا به ذکر منابع و آدرس آیات اختصاص یافته است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص10-11
    2. ر.ک: همان، ص13-30
    3. ر.ک: متن کتاب، ص42، ‌43، ‌48، ‌51، ‌67 و...
    4. ر.ک: همان، ص33، ‌43، ‌44 و...
    5. ر.ک: همان، ص486
    6. ر.ک: همان، ص486-487
    7. ر.ک: همان، ص487-500

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها

    پیوندها