شرح كتاب التيسير للداني في القراءات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ميرود' به 'می‌رود'
جز (جایگزینی متن - 'مى آيد' به 'مى‌آيد')
جز (جایگزینی متن - 'ميرود' به 'می‌رود')
خط ۶۲: خط ۶۲:
دربحث حروف و مخارج و صفاتشان مينويسد: دو حرف اگر درمخرج و پاره‌اى ازصفات مشترك باشد اگر با تعدد مخارج مختلف شوند يا صفتى كه در يك حرف باشد و در حرف ديگر يافت نمى شود مختلف گردند؛ مختلفان و اگر در مخرج يا بعض صفات مشترك باشند متقاربان هستند...
دربحث حروف و مخارج و صفاتشان مينويسد: دو حرف اگر درمخرج و پاره‌اى ازصفات مشترك باشد اگر با تعدد مخارج مختلف شوند يا صفتى كه در يك حرف باشد و در حرف ديگر يافت نمى شود مختلف گردند؛ مختلفان و اگر در مخرج يا بعض صفات مشترك باشند متقاربان هستند...


در قسم دوم كه بخش حائز اهميت اين باب را تشكيل مى دهد كلامش را مطابق كلام حافظ مرتب ونظريه دانى در ادغام كبير را مطرح مى نمايد. به جهت كثرت جريان ادغام در قرآن كه بالغ بر1372 كلمه ميباشد اين ادغام به ادغام كبير موسوم شده است. سپس يكايك ادغامهاى حروف را با استمداد از نصوص قرآنى، تشريح و علت زيادت تمكين در مذهب ورشا را خفى بودن حرف مد ميداند، هرگاه مدى بعد از همزه واقع شود موجب خفاء بيشتر آن ميشود لذا در اين هنگام مد را متمكن دانسته‌اند و معنى اين كلام را اين ميداند كه حرف مد، صوتى بيش نيست و در اعضاء ناطقه بر آن اعتماد نميشود تا بگوييم مادامى كه حرف مد باشد چيزى از حركات بر آن تعلق بيابد و هرگاه دو مد كنار هم بيايند بيم آن ميرود كه متكلم براى تلفظ، همزه را قبل حرف مد ادا كند و اين امر سبب زياده‌روى در تلفظ مد شده است. به عقيده وى در باب متلاصقين در يك كلمه همه همزه‌هاى اين باب در حقيقت از دو كلمه هستند، همزه اولى در تمامى موارد ذكر شده همزه استفهام و حرف ميباشد و بر سر كلمه‌اى وارد ميشود كه همزه بر سر آن است و التقاى همزتان صورت ميگيرد. در قرآن دو همزه بهم رسيده فقط در لفظ ائمه ميباشد كه در پنج جاى قرآن ذكر شده است.  
در قسم دوم كه بخش حائز اهميت اين باب را تشكيل مى دهد كلامش را مطابق كلام حافظ مرتب ونظريه دانى در ادغام كبير را مطرح مى نمايد. به جهت كثرت جريان ادغام در قرآن كه بالغ بر1372 كلمه ميباشد اين ادغام به ادغام كبير موسوم شده است. سپس يكايك ادغامهاى حروف را با استمداد از نصوص قرآنى، تشريح و علت زيادت تمكين در مذهب ورشا را خفى بودن حرف مد ميداند، هرگاه مدى بعد از همزه واقع شود موجب خفاء بيشتر آن ميشود لذا در اين هنگام مد را متمكن دانسته‌اند و معنى اين كلام را اين ميداند كه حرف مد، صوتى بيش نيست و در اعضاء ناطقه بر آن اعتماد نميشود تا بگوييم مادامى كه حرف مد باشد چيزى از حركات بر آن تعلق بيابد و هرگاه دو مد كنار هم بيايند بيم آن می‌رود كه متكلم براى تلفظ، همزه را قبل حرف مد ادا كند و اين امر سبب زياده‌روى در تلفظ مد شده است. به عقيده وى در باب متلاصقين در يك كلمه همه همزه‌هاى اين باب در حقيقت از دو كلمه هستند، همزه اولى در تمامى موارد ذكر شده همزه استفهام و حرف ميباشد و بر سر كلمه‌اى وارد ميشود كه همزه بر سر آن است و التقاى همزتان صورت ميگيرد. در قرآن دو همزه بهم رسيده فقط در لفظ ائمه ميباشد كه در پنج جاى قرآن ذكر شده است.  


تاء تانيث متصل به فعل و حروفى كه بعد آنها متحرك هستند را جستجو و مورد بحث قرار داده اند، نويسنده بر اين باورند كه نون ساكن در آخر كلمه و وسط آن مثل ساير حرفهاى ساكن و در اسم، فعل و حرف واقع ميشود، اما تنوين فقط در آخر اسماء واقع ميشود به شرط اينكه موصول منصرف غير مضاف و بدون ال و لام باشد، اين تنوين فقط در اشعار با عنوان ترنم يا تنكير و... يافت ميشود. براى نون ساكن و تنوين، چهار حكم اظهار، ادغام، قلب و اخفاء وجود دارد كه مؤلف به تفصيل آنها را نقل و مورد بررسى قرار ميداده و نظرشان درباب فتح و اماله بين دو لفظ بر اصل بودن فتحه و فرع بودن اماله ميباشد، اماله تا سببى نباشد به وجود نمى‌آيد و اگر اين اسباب نباشند تلفظ به فتحه متعين است.
تاء تانيث متصل به فعل و حروفى كه بعد آنها متحرك هستند را جستجو و مورد بحث قرار داده اند، نويسنده بر اين باورند كه نون ساكن در آخر كلمه و وسط آن مثل ساير حرفهاى ساكن و در اسم، فعل و حرف واقع ميشود، اما تنوين فقط در آخر اسماء واقع ميشود به شرط اينكه موصول منصرف غير مضاف و بدون ال و لام باشد، اين تنوين فقط در اشعار با عنوان ترنم يا تنكير و... يافت ميشود. براى نون ساكن و تنوين، چهار حكم اظهار، ادغام، قلب و اخفاء وجود دارد كه مؤلف به تفصيل آنها را نقل و مورد بررسى قرار ميداده و نظرشان درباب فتح و اماله بين دو لفظ بر اصل بودن فتحه و فرع بودن اماله ميباشد، اماله تا سببى نباشد به وجود نمى‌آيد و اگر اين اسباب نباشند تلفظ به فتحه متعين است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش