ابن قنفذ، احمد بن حسن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
! نام!! data-type='authorName'|ابنقنفذ، احمد بن حسن | ! نام!! data-type='authorName'|ابنقنفذ، احمد بن حسن | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type='authorOtherNames'| ابنقنفذ القسنطینی، ابوالعباس احمد بن حسین | |data-type='authorOtherNames'| ابنقنفذ القسنطینی، ابوالعباس احمد بن حسین | ||
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۲۲
نام | ابنقنفذ، احمد بن حسن |
---|---|
نامهای دیگر | ابنقنفذ القسنطینی، ابوالعباس احمد بن حسین
قسنطینی، احمد بن حسین |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 810 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | الوفیات: معجم زمنی للطحابه و اعلام المحدثین و الفقهاء و المؤلفین من سنه ۱۱ - ۸۰۷ ه |
کد مؤلف | AUTHORCODE4247AUTHORCODE |
«ابن قنفذ، ابوالعباس احمد بن حسن بن على بن خطيب قسنطينى» (ح 740-810ق1339/-1407م)، فقيه، قاضى، مورخ، رياضىدان، شاعر، عارف و محدث مالكى الجزائر بوده است.
برخى نام پدرش را حسين گفتهاند، ولى درست نيست. او خود نام پدرش را حسن نقل كرده است. وى به ابن خطيب نيز شهرت دارد. دليل اين شهرت اين بوده كه نيا و پدرش سالها در مقام خطابت جمعه در قسنطينه بودهاند. احتمال داده شده است كه اصل ابن قنفذ از بنى قنفذ، شاخهاى از اشجع عدنانى باشد. وى در كودكى پدرش را از دست داد و تحت سرپرستى و تربيت ابويعقوب يوسف ملارى، نياى مادرى خود، قرار گرفت و پس از تعليم و تربيت اوليه در قسنطينه به سير و سياحت پرداخت. در اين سياحت، از عالمان و صوفيان بنام، علم و عرفان آموخت و تجربهها اندوخت.
در 759ق، نخستين بار از قسنطينه به مغرب اقصى رفت و از شهرهاى آن حدود ديدار كرد. به استناد نوشتههاى خود او، وى در اين سفرها، در شهرهاى مختلف از كسانى چون عبدالرحمان لجايى، ابوالعباس احمد قباب، ابومحمد عبدالله وانغيلى ضرير، ابوعبدالله محمد بن حياتى، ابوعمران موسى عبدوسى، ابوالحسن محمد بن احمد بطرنى و گروهى ديگر دانش آموخت و اجازه روايت دريافت داشت.
ابن قنفذ همچنين در اين سفرها بسيارى از قبور اوليا و عارفان را زيارت كرد و همچنين بر تجربيات عرفانى خود افزود. از ميان صوفيان معاصرش احتمالاً بيش از همه ابن عاشر اندلسى بر وى اثر گذاشته است. ظاهراً نخستين بارى كه ابن قنفذ با ابن عاشر ديدار داشته، در 763ق بوده است. چنانكه از روايت خود او برمىآيد، وى در 769ق مدتى نيز در دكاله، سمت قضا داشته است.
ابن قنفذ در 776ق، از طريق تلمسان به قسنطينه بازگشت و به امامت جمعه و قضا و افتاى آنجا گمارده شد. از اينكه خود مىگويد در 777ق در جامع زيتونه از ابن عرفه علم آموختم، چنين برمىآيد كه پس از بازگشت بار ديگر رخت سفر بسته و به تونس رفته است. وى ابن عرفه را يك سال پيش از مرگش در تونس ديده است و چون ابن عرفه در 803ق درگذشته، معلوم مىشود كه او در 802ق نيز در تونس اقامت داشته است.
خاندان پدرى ابن قنفذ در قسنطينه از اعتبار دينى، علمى، اجتماعى و سياسى مهمى برخوردار بودند و جملگى نزد فرمانروايان حفصى قسنطينه منزلت برجستهاى داشتند. بهويژه پدر او بيش از ديگران داراى نفوذ كلام و اعتبار سياسى و اجتماعى بود. خاندان مادرى او نيز از چنين اعتبارى برخوردار بودند. نياى بزرگ او يعقوب بن عمران بويوسفى و فرزندش ابويعقوب يوسف ملارى از عالمان و عارفان بنام بودند و در دستگاه فرمانروايان حفصى نيز نفوذ و اقتدار داشتند.
خود او در برخى از آثارش مانند الفارسیة و أنس الفقير از اعتبار اجداد مادرىاش نزد اميران حفصى سخن گفته است. خاندان ابن قنفذ از ثروت فراوان نيز بهرهمند بودند و نزديكى آنان با حاكمان حفصى باعث افزايش ثروتشان شده بود. خود وى نيز نزد اميران حفصى از منزلت ممتازى برخوردار بود و با دولتمردان پيوندهاى استوار داشت؛ ازاينرو برخى از آثار خود را به نام آنان نوشته و گاه در اين آثار از آنان به نيكى ياد كرده است. بااينهمه وى به عوالم صوفيانه و عزلت و انزوا بيش از پرداختن به امور سياسى و اجتماعى گرايش داشت. بيشترين اوقات عمر او به سياحت و ديدار با عالمان و صوفيان بنام و دانشاندوزى و تأليف و تصنيف گذشته است. بااينكه با غالب علوم متداول روزگارش كم و بيش آشنا بود و در برخى از آنها از جمله فيزيك و رياضيات مهارت كافى داشت، اما به سبب دلبستگى خاصش به عرفان و تصوف و نيز تاريخ، تأليف مهم او در اين دو زمينه است.
ابن قنفذ گاه شعر نيز مىسروده است. برخى از اشعار او را ابن قاضى مكناسى، بابا تنبكتى و ابن مريم آوردهاند.
آثار
ابن قنفذ خود در 807ق1404/م، شمار آثار خود را 27 ذكر كرده است. آنچه از آثار وى باقى مانده، به قرار زير است:
1. الفارسیة في مبادئ الدولة الحفصية؛
2. أنس الفقير و عزّ الحقير (وى اين کتاب را در 787ق زمانى كه در قسنطينه بود، نوشت و موضوع آن معرفى شيخ ابومدين و شاگردان و پيروان وى است)؛
3. الوفيات (اين کتاب ذيلى است بر اثر ديگر مؤلف با عنوان «شرف الطالب في أسنى المطالب»)؛
4. وسيلة الإسلام بالنبي عليه الصلاة و السلام؛
5. تحفة الوارد في اختصاص الشرف من قبل الوالد؛
6. شرح أرجوزة الأحكام النجومية؛
7. شرف الطالب في أسنى المطالب؛
8. طبقات علماء قسنطينة؛
9. شرح أرجوزة القيرواني؛
10. شرح الدلالة الكلية عن الحركات الفلكية.[۱]
پانويس
- ↑ ر.ك: يوسفى اشكورى، ج4، ص488
منابع مقاله
يوسفى اشكورى، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، ج4، تهران، مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1377ش.