۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'فتح الله ' به 'فتحالله ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده، فواید نگارش این کتاب را ذکر برخی سندهای صحیح و طرق مورد اتفاق بخاری و مسلم درباره این حدیث میداند. او میگوید: در این اثر از دلالت قطعی حدیث رایت پرده برمیداریم؛ دلالتی که جای هیچ شکی باقی نمیگذارد و حقیقت محبت و کمال خصلتهای روحی را در [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نشان میدهیم. سپس این خصوصیت را برای امام(ع) اثبات میکنیم<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref> | نویسنده، فواید نگارش این کتاب را ذکر برخی سندهای صحیح و طرق مورد اتفاق بخاری و مسلم درباره این حدیث میداند. او میگوید: در این اثر از دلالت قطعی حدیث رایت پرده برمیداریم؛ دلالتی که جای هیچ شکی باقی نمیگذارد و حقیقت محبت و کمال خصلتهای روحی را در [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نشان میدهیم. سپس این خصوصیت را برای امام(ع) اثبات میکنیم<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref> | ||
او پس از تعریف رایت به عَلَم (پرچم) و عقاب از [[الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربية|صحاح جوهری]]، مقاييس اللغة ابن فارس و لسان العرب در لغت، میگوید: به نظر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، رایت در عبارت «لأعطينّ الراية غداً رجلاً يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله، | او پس از تعریف رایت به عَلَم (پرچم) و عقاب از [[الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربية|صحاح جوهری]]، مقاييس اللغة ابن فارس و لسان العرب در لغت، میگوید: به نظر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، رایت در عبارت «لأعطينّ الراية غداً رجلاً يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله، يفتحالله عليه» از حدیث رایت، یعنی عَلَم<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref> | ||
او سپس به معرفی طُرُق و الفاظ حدیث میپردازد و متن روایات سلمة بن اکوع و سهل بن سعد هر دو از [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]]، سعد بن ابیوقاص و ابوهریرة هر دو از [[صحيح مسلم]]، جابر بن عبدالله انصاری از الصغیر طبرانی، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از مستدرک حاکم و ابوسعید خدری از مسند [[ابن ابییعلی، محمد بن ابییعلی|ابویعلی]] را ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص11-26</ref> | او سپس به معرفی طُرُق و الفاظ حدیث میپردازد و متن روایات سلمة بن اکوع و سهل بن سعد هر دو از [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]]، سعد بن ابیوقاص و ابوهریرة هر دو از [[صحيح مسلم]]، جابر بن عبدالله انصاری از الصغیر طبرانی، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از مستدرک حاکم و ابوسعید خدری از مسند [[ابن ابییعلی، محمد بن ابییعلی|ابویعلی]] را ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص11-26</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
# ارتباط محکم حقیقت محبت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در حدیث با مسئله توحید، بهخاطر فقره «يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله»؛ یعنی نص روایت دلالت میکند بر تنزیه امام(ع) از تمامی مظاهر شرک به خدا (زیرا مظاهر شرک به خدا در حب به غیر الله تعالی خودشان را نشان میدهند و علی(ع) از این امر مبراست)؛ | # ارتباط محکم حقیقت محبت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در حدیث با مسئله توحید، بهخاطر فقره «يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله»؛ یعنی نص روایت دلالت میکند بر تنزیه امام(ع) از تمامی مظاهر شرک به خدا (زیرا مظاهر شرک به خدا در حب به غیر الله تعالی خودشان را نشان میدهند و علی(ع) از این امر مبراست)؛ | ||
# اثبات حقیقت ایمان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] به دست خدا از زبان رسول خدا(ص)؛ زیرا حب و بغض از امور باطنی و درونی انسانهاست و یک عامل غیبی (مثل کلام خدا یا رسول(ص)) در این مورد میتواند پرده از حقیقت این امر بردارد؛ | # اثبات حقیقت ایمان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] به دست خدا از زبان رسول خدا(ص)؛ زیرا حب و بغض از امور باطنی و درونی انسانهاست و یک عامل غیبی (مثل کلام خدا یا رسول(ص)) در این مورد میتواند پرده از حقیقت این امر بردارد؛ | ||
# پاکی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] از عدم اطمینان به خدا و تشکیک در وعدههای الهی به دلیل قول پیامبر(ص) خطاب به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در حدیث ابوهریره: «امش و لا تلتفت حتى | # پاکی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] از عدم اطمینان به خدا و تشکیک در وعدههای الهی به دلیل قول پیامبر(ص) خطاب به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در حدیث ابوهریره: «امش و لا تلتفت حتى يفتحالله عليك» که در سیاق قول خداوند در آیه 32 سوره یونس؛ یعنی «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» است؛ | ||
# داشتن شرایط برای گرفتن پرچم رسول خدا(ص)؛ یعنی هرکسی لیاقت گرفتن پرچم در آن روز را نداشته و اخذ رایت نیازمند شروطی بوده؛ به دلیل عبارت «امش و لا تلتفت حتى | # داشتن شرایط برای گرفتن پرچم رسول خدا(ص)؛ یعنی هرکسی لیاقت گرفتن پرچم در آن روز را نداشته و اخذ رایت نیازمند شروطی بوده؛ به دلیل عبارت «امش و لا تلتفت حتى يفتحالله عليك» در روایت ابوهریره. از جمله این شروط ثبات قدم و عزم راسخ بوده؛ یعنی تا پیروز نشود بازنمیگردد و به دلیل عبارت «لأعطيتها رجلاً لا يفر بها» در روایت ابوسعید خدری، این شخص نباید اهل فرار از معرکه جنگ بوده باشد. همچنین این تکه از روایت بهوضوح قدح کسانی است که پیش از آن حضرت(ع) پرچم را به دست گرفته بودند<ref>ر.ک: همان، ص26-61</ref> | ||
نویسنده پس از ذکر موارد سابق، به بیان برخی از شبهات و پاسخهای آنها میپردازد؛ مثلا در شبهه ابن تیمیه آمده: «این حدیث از صحیحترین روایاتی است که در فضیلت علی(ع) آمده، اما دروغگویان این مطلب را بر این حدیث افزودهاند که پیش از علی(ع) ابوبکر و عمر پرچم را گرفته و فرار کردهاند... و این حدیث از خصائص [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نیست، بلکه شامل هر مؤمن کامل الایمانی که خدا و رسولش را دوست دارد و آنان نیز او را دوست میدارند، میشود». او اینگونه پاسخ میدهد که با این حساب بسیاری از بزرگان حفّاظ اهل سنت کذاب هستند؛ زیرا جریان فرار را ذکر کردهاند. همچنین طبق مبنای ابن تیمیه هرکه چیزی را دوست بدارد، همان گونه که خدا را دوست میدارد، مشرک است و حدیث رایت شهادتی غیبی است بر اینکه حقیقت محبت به خدا و توحید در [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] هست؛ زیرا این خصوصیت از امور باطنی و نفسانی است که جز خدای علام الغیوب از آن آگاه نیست و همان خدا فقط درباره [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] این سخن را از زبان پیامبرش بیان کرده است<ref>ر.ک: همان، ص62-63</ref> | نویسنده پس از ذکر موارد سابق، به بیان برخی از شبهات و پاسخهای آنها میپردازد؛ مثلا در شبهه ابن تیمیه آمده: «این حدیث از صحیحترین روایاتی است که در فضیلت علی(ع) آمده، اما دروغگویان این مطلب را بر این حدیث افزودهاند که پیش از علی(ع) ابوبکر و عمر پرچم را گرفته و فرار کردهاند... و این حدیث از خصائص [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نیست، بلکه شامل هر مؤمن کامل الایمانی که خدا و رسولش را دوست دارد و آنان نیز او را دوست میدارند، میشود». او اینگونه پاسخ میدهد که با این حساب بسیاری از بزرگان حفّاظ اهل سنت کذاب هستند؛ زیرا جریان فرار را ذکر کردهاند. همچنین طبق مبنای ابن تیمیه هرکه چیزی را دوست بدارد، همان گونه که خدا را دوست میدارد، مشرک است و حدیث رایت شهادتی غیبی است بر اینکه حقیقت محبت به خدا و توحید در [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] هست؛ زیرا این خصوصیت از امور باطنی و نفسانی است که جز خدای علام الغیوب از آن آگاه نیست و همان خدا فقط درباره [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] این سخن را از زبان پیامبرش بیان کرده است<ref>ر.ک: همان، ص62-63</ref> |
ویرایش