۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ش' به '، ش') |
جز (جایگزینی متن - ')ت' به ') ت') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
مىگويند هنگامى كه باقلاّنى براى سفر به قسطنطنيه آماده شد، وزير عضد الدوله به او گفت: «طالع خروج خود را نمىخواهى؟» باقلاّنى گفت كه اعتقادى به احكام نجوم ندارد و سعد و نحس و خير و شر را همه از قدرت خداوند مىداند (عياض بن موسى،ج 4،ص 594).وزير به ابوسليمان منطقى سجستانى گفت كه با او در اين باره بحث كند و ابوسليمان گفت كه اهل بحث با باقلاّنى نيست،زيرا باقلاّنى معتقد است كه اگر | مىگويند هنگامى كه باقلاّنى براى سفر به قسطنطنيه آماده شد، وزير عضد الدوله به او گفت: «طالع خروج خود را نمىخواهى؟» باقلاّنى گفت كه اعتقادى به احكام نجوم ندارد و سعد و نحس و خير و شر را همه از قدرت خداوند مىداند (عياض بن موسى،ج 4،ص 594).وزير به ابوسليمان منطقى سجستانى گفت كه با او در اين باره بحث كند و ابوسليمان گفت كه اهل بحث با باقلاّنى نيست،زيرا باقلاّنى معتقد است كه اگر | ||
در اين سوى دجله ده نفر سوار قايق شوند در آن سوى دجله ممكن است به قدرت الهى يازده نفر شوند و مرا با چنين كسى بحثى نيست.باقلاّنى گفت كه سخن در قدرت خداوند نبود، ما مىگوييم كه چنين كارى از قدرت خدا ساخته است اما امروز نمىكند،زيرا خرق عادت است؛چنانكه خداوند مىتواند كسى را مانند آدم، نه از پدر و مادر، بيافريند، اما امروز نمىآفريند زيرا خرق عادت است و به همين جهت سخن ابوسليمان منطقى فرار از بحث است.ابوسليمان گفت:مناظرات بر پايۀ تمرين و تجربه است و من در مناظره با اين قوم(متكلمان)تجربهاى ندارم،زيرا ايشان اصطلاحات و عبارات ما (حكما)را نمىشناسند و ما هم اصطلاحات ايشان را نمىدانيم.وزير عذر او را پذيرفت و باقلاّنى روانۀ سفر شد. | در اين سوى دجله ده نفر سوار قايق شوند در آن سوى دجله ممكن است به قدرت الهى يازده نفر شوند و مرا با چنين كسى بحثى نيست.باقلاّنى گفت كه سخن در قدرت خداوند نبود، ما مىگوييم كه چنين كارى از قدرت خدا ساخته است اما امروز نمىكند،زيرا خرق عادت است؛چنانكه خداوند مىتواند كسى را مانند آدم، نه از پدر و مادر، بيافريند، اما امروز نمىآفريند زيرا خرق عادت است و به همين جهت سخن ابوسليمان منطقى فرار از بحث است.ابوسليمان گفت:مناظرات بر پايۀ تمرين و تجربه است و من در مناظره با اين قوم(متكلمان) تجربهاى ندارم،زيرا ايشان اصطلاحات و عبارات ما (حكما)را نمىشناسند و ما هم اصطلاحات ايشان را نمىدانيم.وزير عذر او را پذيرفت و باقلاّنى روانۀ سفر شد. | ||
دربارۀ اين بحث كوتاه، كه ميان باقلاّنى و ابوسليمان در گرفته است، بايد گفت كه، بر خلاف گفتۀ باقلاّنى، مسئله واقعا دربارۀ تعلق قدرت خدا بر امور طبيعى و اسباب و مسببّات، از جمله تأثير نجوم بر اوضاع زمين، بوده است نه دربارۀ مسئلۀ خاص اعتقاد به احكام نجوم.اما اينكه ابوسليمان از مناظره با | دربارۀ اين بحث كوتاه، كه ميان باقلاّنى و ابوسليمان در گرفته است، بايد گفت كه، بر خلاف گفتۀ باقلاّنى، مسئله واقعا دربارۀ تعلق قدرت خدا بر امور طبيعى و اسباب و مسببّات، از جمله تأثير نجوم بر اوضاع زمين، بوده است نه دربارۀ مسئلۀ خاص اعتقاد به احكام نجوم.اما اينكه ابوسليمان از مناظره با |
ویرایش