مقاتل الطالبيين: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابن عقده' به 'ابن عقده ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن اثیر' به 'ابن اثیر ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
یکی از مهمترین بخشهای کتاب مقاتل گزارش مربوط به جنبش ابوالسرایا است که ابوالفرج به احتمال بسیار، آن را از کتابینقل کرده است که در این موضوع به نصر بن مزاحم منقری - که خود شاهد این قیام بوده است - نسبت دادهاند. در صدر گزارش، ابوالفرج بر روایتی که ابن عمار از علی بن محمد بن سلیمان نوفلی نقل کرده، طعن زده و بر آن به دلایل اعتقادی خرده گرفته است<ref>همان، ص137</ref> | یکی از مهمترین بخشهای کتاب مقاتل گزارش مربوط به جنبش ابوالسرایا است که ابوالفرج به احتمال بسیار، آن را از کتابینقل کرده است که در این موضوع به نصر بن مزاحم منقری - که خود شاهد این قیام بوده است - نسبت دادهاند. در صدر گزارش، ابوالفرج بر روایتی که ابن عمار از علی بن محمد بن سلیمان نوفلی نقل کرده، طعن زده و بر آن به دلایل اعتقادی خرده گرفته است<ref>همان، ص137</ref> | ||
گرچه دیگر مورخانی که این جنبش را گزارش کردهاند، نامی از منابع خود به میان نیاوردهاند، اما به سبب اختلافات مهمی که میان گزارش ابوالفرج به نقل از نصر بن مزاحم و دیگر مآخذ مانند بلاذری و طبری و ابن اثیر در این خصوص هست میتوان گفت که مقصود از روایت نوفلی، همین گزارش مشترک است<ref>همان</ref> | گرچه دیگر مورخانی که این جنبش را گزارش کردهاند، نامی از منابع خود به میان نیاوردهاند، اما به سبب اختلافات مهمی که میان گزارش ابوالفرج به نقل از نصر بن مزاحم و دیگر مآخذ مانند بلاذری و طبری و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]] در این خصوص هست میتوان گفت که مقصود از روایت نوفلی، همین گزارش مشترک است<ref>همان</ref> | ||
از مهمترین نکات در مقاتل، اسانید ارزشمندی است که غالباً به کسانی منتهی میشود که از نزدیک شاهد وقایع بودهاند. همچنین صفحات کتاب را انبوهی اسانید مربوط به زیدیان و طالبیان پر کرده؛ مثلاً روایات ابوالفرج از [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]] در سراسر کتاب پراکنده است و روایات از این طریق به محمد بن منصور و سپس به احمد بن عیسی بن زید میرسد<ref>همان</ref> | از مهمترین نکات در مقاتل، اسانید ارزشمندی است که غالباً به کسانی منتهی میشود که از نزدیک شاهد وقایع بودهاند. همچنین صفحات کتاب را انبوهی اسانید مربوط به زیدیان و طالبیان پر کرده؛ مثلاً روایات ابوالفرج از [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]] در سراسر کتاب پراکنده است و روایات از این طریق به محمد بن منصور و سپس به احمد بن عیسی بن زید میرسد<ref>همان</ref> |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۹
نام کتاب | مقاتل الطالبیین |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | صقر، احمد (محقق و شارح)
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 53/7 /الف2م7 1377 |
موضوع | احادیث شیعه - قرن 4ق.
سادات - سرگذشت نامه شهیدان شیعه - سرگذشت نامه |
ناشر | مؤسسة الأعلمي للمطبوعات |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1419 هـ.ق یا 1998 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE2883AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
مقاتل الطالبيين، تألیف ابوالفرج اصفهانی (متوفی 356ق)، از جمله آثاری است که به ذکر مرگ طالبیان یا جنبشهایی که انگیزه الهی داشتهاند اختصاص یافته است. ابوالفرج چنانکه خود میگوید: در جمادیالاولی 313 نگارش کتاب مقاتل را به پایان رسانده است. وی در آغاز اشاره میکند که هدف وی از تألیف آن فراهم آوردن شرحی کوتاه از چگونگی زندگی و مرگ 216 نفر از فرزندان ابوطالب - از زمان پیامبر(ص) تا زمان نگارش کتاب - بوده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و متن اثر است که با ذکر نام جعفر بن ابیطالب آغاز و به ذکر نام طالبیین ایام مقتدر ختم شده است. نویسنده سعی کرده است که اسامی طالبیین را با توجه به زمان حاکمان عباسی دستهبندی کند.
در مورد افراد، روش کار ابوالفرج چنین است که نخست نام کامل و نسب فرد را میآورد و گاه نام مادران وی را تا جد اعلی نقل میکند. در پایان روایات، معمولاً اشعاری را که در رثا یا مدح آن فرد سروده شده است، ذکر میکند. از جالب توجهترین بخشهای کتاب مقاتل اطلاعاتی است درباره چگونگی فعالیت کسانی که به زید بن علی یا محمد نفس زکیه یا دیگر علویان پیوستند[۱]
گزارش محتوا
ابوالفرج تنها اخبار طالبیانی را گرد آورده که مرگشان دلایلی سیاسی داشته یا به روایت جنبشهایی پرداخته که انگیزه آنها خصایل ارجمندی چون تقوا و عدل بوده است، نه هوی و هوس. بنابراین نخست از شهادت جعفربن ابیطالب در زمان پیامبر(ص) سخن گفته، سپس اخبار هریک از علویان را زیر نام خلیفهای که در آن زمان حکم میرانده آورده است. نکتهای که ابوالفرج در چند جای کتاب بدان اشاره کرده، تأکید بر رعایت اختصار است؛ چنانکه گاه همه اسانید مربوط به اخبار را ذکر نمیکند[۲]
از دیدگاه تحقیقات تاریخی، منابع ابوالفرج در این کتاب از اهمیت ویژهای برخوردار است. این منابع غالباً بهصورت سلسله اسناد در سراسر کتاب پراکندهاند. بیشتر مؤلفانی که ابوالفرج به آنان استناد کرده، کتابهای ارزشمندی مرتبط با موضوع همین کتاب داشتهاند، ولی اکنون نشانی از هیچیک در دست نیست. در اینجا کوشش شده است که مهمترین این منابع بررسی و به ترتیبی که ابوالفرج بر حسب موضوع مورد استناد و استفاده قرار داده، معرفی شوند؛ نخست باید از کتاب «المغازي» ابن اسحاق یاد کرد که ابوالفرج از طریق استادش محمد بن جریر طبری از آن بهره برده است. وی گاه از ابومخنف نیز از طریق احمد بن عیسی از حسین بن نصر بن مزاحم نقل روایت میکند. گاه نیز واسطه روایت او از ابومخنف احمد بن حارث خراز بوده که خود از مدائنی نقل قول کرده است[۳]
مهمترین منبعی که بهطور گسترده مورد استفاده وی قرار گرفته کتابی است در اخبار خروج محمد بن عبداللـه معروف به نفس زکیه و برادرش ابراهیم تألیف ابن شبه که به نام کتاب محمد و ابراهیم ابنی عبداللـه بن حسن مشهور است. ابوالفرج بیشتر روایات مربوط به این قیامها را از این کتاب اخذ کرده است[۴]
اما به نظر میرسد که وی بنابر گرایشهای مذهبی خود برخی از این اخبار را که مورد پسندش بوده، برگزیده و برخی دیگر را فروگذاشته است. همچنین در اخبار مربوط به محمد نفس زکیه از قول عباد بن یعقوب رواجنی که خود همراه محمد بن قاسم بن علی خروج کرده بود روایاتی نقل شده است. روایات دیگری نیز از عباد در مقاتل موجود است. از دیگر مآخذ ابوالفرج در نقل اخبار مربوط به قیام علویان در زمان منصور عباسی میتوان به زبیر بن بکار، ابن ابیخیثمه و واقدی و نیز محمد بن علی بن حمزه علوی اشاره کرد که ابوالفرج در جایجای مقاتل به وی استناد کرده و در نقل اخبار کوتاه پایانی کتاب چنانکه صریحاً گفته بر مقاتل الطالبيين او تکیه داشته است. مأخذ دیگری که ابوالفرج روایات بسیاری از آن نقل کرده کتاب ابن عمار است در مقاتل آل ابیطالب و گاه از طریق او به روایات علی بن محمد بن سلیمان نوفلی یا احمد بن حارث خراز، یا ابن شبه نیز استناد میجوید[۵]
یکی از مهمترین بخشهای کتاب مقاتل گزارش مربوط به جنبش ابوالسرایا است که ابوالفرج به احتمال بسیار، آن را از کتابینقل کرده است که در این موضوع به نصر بن مزاحم منقری - که خود شاهد این قیام بوده است - نسبت دادهاند. در صدر گزارش، ابوالفرج بر روایتی که ابن عمار از علی بن محمد بن سلیمان نوفلی نقل کرده، طعن زده و بر آن به دلایل اعتقادی خرده گرفته است[۶]
گرچه دیگر مورخانی که این جنبش را گزارش کردهاند، نامی از منابع خود به میان نیاوردهاند، اما به سبب اختلافات مهمی که میان گزارش ابوالفرج به نقل از نصر بن مزاحم و دیگر مآخذ مانند بلاذری و طبری و ابن اثیر در این خصوص هست میتوان گفت که مقصود از روایت نوفلی، همین گزارش مشترک است[۷]
از مهمترین نکات در مقاتل، اسانید ارزشمندی است که غالباً به کسانی منتهی میشود که از نزدیک شاهد وقایع بودهاند. همچنین صفحات کتاب را انبوهی اسانید مربوط به زیدیان و طالبیان پر کرده؛ مثلاً روایات ابوالفرج از ابن عقده در سراسر کتاب پراکنده است و روایات از این طریق به محمد بن منصور و سپس به احمد بن عیسی بن زید میرسد[۸]
کتاب مقاتل بعدها بیشتر به سبب جامعیت و نیز دقتی که در نقل اخبار آن صورت گرفته، مورد استناد و استفاده مؤلفان بسیار واقع شد. از مؤلفان غیر شیعی میتوان به ابوالقاسم برزهی در کتاب «المحامد» و نیز ابن ابیالحدید اشاره کرد. مؤلفان زیدی نیز که به جمع و نقل اخبار مربوط به ائمه و بزرگان خود همت گماشتند همواره از کتاب مقاتل بهعنوان اصلیترین مأخذ نام بردهاند. ابوطالب هارونی، اگرچه در «الإفادة» ظاهراً تصریحی به مقاتل نکرده، ولی غالب اخبار کتاب خود را از آن گرفته است؛ اما در کتاب دیگرش امالی به ابوالفرج استناد جسته است. همچنین حمیدالدین محلی در «الحدائق الوردية» در اخباری به ابوالفرج استناد کرده است. نقل قول شیخ مفید نیز از ابوالفرج حائز اهمیت است؛ زیرا از عبارت او چنین برمیآید که به اصل کتاب مقاتل به خط ابوالفرج دسترسی داشته است. مقاتل همچنین یکی از مآخذ ابن صوفی بوده است[۹]
وضعیت کتاب
کتاب مقاتل نخستینبار در 1307ق در تهران چاپ سنگی شد. نیمهای از آن نیز در 1311ق در «حاشية المنتخب في المراثي و الخطب» فخرالدین نجفی طبع شد. سپس در 1353ق در نجف به چاپ رسید.
آنگاه سید احمد صقر کتاب را همراه با مقدمهای درباره ابوالفرج و کتابش در 1368ق/1949م در قاهره به چاپ رساند. کتاب یکبار دیگر نیز بر اساس همین چاپ صقر در نجف و سپس بارها در لبنان و ایران و مصر به چاپ رسید[۱۰]
فهارس راویان، جماعات، فرقهها، اماکن، ایام، شعر، مصادر و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
در پاورقیهای کتاب اختلاف نسخهها و ارجاعات مفیدی برای مراجعه محققین درج شده است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- آذرنوش، آذرتاش، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 6، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1373.