۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لالدين' به 'لالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
||
| خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
طبقات ناصرى قاضى منهاج سراج از دو جهت داراى ارزش تاريخى است. | طبقات ناصرى قاضى منهاج سراج از دو جهت داراى ارزش تاريخى است. | ||
يكى اينكه قاضى خود شاهد وقايع و حوادثى بوده كه در زمان او اتفاق افتاده و ديدهها و شنيدهها را آنچنانكه بايد ضبط كرده و از سوى ديگر از تواريخ متعدد كسب اطلاع نموده و آنچه را كه مطالعه كرده و آنچه كه سينه به سينه بدو رسيده مورد استفاده قرار داده و در نتيجه تاريخى مفصل و جامع از زمان خلقت آدم تا عهد | يكى اينكه قاضى خود شاهد وقايع و حوادثى بوده كه در زمان او اتفاق افتاده و ديدهها و شنيدهها را آنچنانكه بايد ضبط كرده و از سوى ديگر از تواريخ متعدد كسب اطلاع نموده و آنچه را كه مطالعه كرده و آنچه كه سينه به سينه بدو رسيده مورد استفاده قرار داده و در نتيجه تاريخى مفصل و جامع از زمان خلقت آدم تا عهد مؤلف به رشته تحرير در آورده، او ضمن اينكه از كتب گذشته سود برده و نيز مشاهدات خود را نگاشته است، در بيشتر فصول حرفهاى خود را از قول ثقات بازگو كرده است، مثلا-جماعتى از ثقات چنين روايت كردهاند/ثقات چنين روايت كردهاند/بدانكه ثقات در كتب حديث اشتراط ساعت قيامت روايت كردهاند، چنانكه صحيح سنن ابى داود سجستانى و كتاب بدء تاريخ مقدسى و تاريخ ابن هيصم نابى رحمهم الله و كتاب احداث الزمان، در اين كتاب خروج آن طايفه (مغول) مسطور و مرويست ص 643. | ||
همين روش را [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] در كتاب سيره جلالالدين منكبرنى دنبال كرده و در همه جاى كتابش مىگويد: نقله اخبار چنين گفتهاند كه... سيره جلالالدين، طبقات ناصرى در واقع منبع مهم و ماخذ مقتنى است كه براى مراجعه كننده اعتبار فراوانى دارد. مخصوصا طبقه بيست و سوم تا آخر كه معتبرترين اخبار درباره فتنه مغول و هجوم اين قوم وحشى و غارت و چپاول آنان است و چگونگى سلطنت محمد خوارزمشاه و جنگ جلالالدين با قوم خونخوار مغول. | همين روش را [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] در كتاب سيره جلالالدين منكبرنى دنبال كرده و در همه جاى كتابش مىگويد: نقله اخبار چنين گفتهاند كه... سيره جلالالدين، طبقات ناصرى در واقع منبع مهم و ماخذ مقتنى است كه براى مراجعه كننده اعتبار فراوانى دارد. مخصوصا طبقه بيست و سوم تا آخر كه معتبرترين اخبار درباره فتنه مغول و هجوم اين قوم وحشى و غارت و چپاول آنان است و چگونگى سلطنت محمد خوارزمشاه و جنگ جلالالدين با قوم خونخوار مغول. | ||
| خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
مصحح فاضل كتاب استاد عبدالحى حبيبى بدين نكته مفصلا اشاره كردهاند كه ما فقط به ذكر نام اين كتب مىپردازيم. | مصحح فاضل كتاب استاد عبدالحى حبيبى بدين نكته مفصلا اشاره كردهاند كه ما فقط به ذكر نام اين كتب مىپردازيم. | ||
تاريخ ولاة خراسان/تكملة اللطايف/تاريخ بيهقى/احداث الزمان مؤلف ابى عبدالله بن عبدالرحمن شيبانى/سنن ابوداود سجستانى | تاريخ ولاة خراسان/تكملة اللطايف/تاريخ بيهقى/احداث الزمان مؤلف ابى عبدالله بن عبدالرحمن شيبانى/سنن ابوداود سجستانى مؤلف سليمان بن الاشعث سجستانى/البدء و التاريخ مقدسى/تاريخ يمينى محمد عتبى نسب نامه غوريان فخرالدين مبارك شاه/تاريخ ابن الهيصم نابى/كتاب اغانى ابواسحاق موصلى و دهها كتاب ديگر. | ||
علاوه بر مآخذ كتبى و كتب تاريخى كه مولانا در اثناى تحرير طبقات در دست داشته تقريبا نصف كتاب عبارت از رواياتى است كه مولانا از اشخاص ثقه و ثابت العقول شنيده و يا مشاهدات خود او است و برخى از سماعهاى وى نيز در كتاب موجود است و خود مولانا از اشخاص شنيده كه بر قول آنها اعتمادى توان كرد و در اين مورد در ديباچه كتاب گويد: | علاوه بر مآخذ كتبى و كتب تاريخى كه مولانا در اثناى تحرير طبقات در دست داشته تقريبا نصف كتاب عبارت از رواياتى است كه مولانا از اشخاص ثقه و ثابت العقول شنيده و يا مشاهدات خود او است و برخى از سماعهاى وى نيز در كتاب موجود است و خود مولانا از اشخاص شنيده كه بر قول آنها اعتمادى توان كرد و در اين مورد در ديباچه كتاب گويد: | ||
| خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
از لحاظ جنبههاى تاريخ نگارى مولانا قاضى بر عكس ابوالفضل بيهقى كه شجاع و نترس و بيباك است و از اظهار حقايق باكى ندارد او طرف احتياط و اعتدال و ميانه روى را رعايت كرده و صراحت لهجه و شهامت كلامى كه بيهقى داشته قاضى نداشته است. استاد حبيبى مىگويند: منهاج سراج در صراحت لهجه از اسلاف خويش چون بيهقى پيروى نكرده (وى شخصى بود نهايت محتاط و مداح و جز مراتب سپاس و ستايش بزرگان و ملوك چيزى را ننگاشته و جنبه تنقيد را از تاريخ نگارى خويش دور داشت و در اكثر فصول و پايان ابحاث، دعاى غير مستجاب، حيات دائمى پادشاه و ملوك و امرا را بر خود لازم داشت. بنابراين كتاب وى با تألیف گرانبها و ارجمند بيهقى همدوش و همباز قرار داد نمىتوانيم ص 770 ترجمه | از لحاظ جنبههاى تاريخ نگارى مولانا قاضى بر عكس ابوالفضل بيهقى كه شجاع و نترس و بيباك است و از اظهار حقايق باكى ندارد او طرف احتياط و اعتدال و ميانه روى را رعايت كرده و صراحت لهجه و شهامت كلامى كه بيهقى داشته قاضى نداشته است. استاد حبيبى مىگويند: منهاج سراج در صراحت لهجه از اسلاف خويش چون بيهقى پيروى نكرده (وى شخصى بود نهايت محتاط و مداح و جز مراتب سپاس و ستايش بزرگان و ملوك چيزى را ننگاشته و جنبه تنقيد را از تاريخ نگارى خويش دور داشت و در اكثر فصول و پايان ابحاث، دعاى غير مستجاب، حيات دائمى پادشاه و ملوك و امرا را بر خود لازم داشت. بنابراين كتاب وى با تألیف گرانبها و ارجمند بيهقى همدوش و همباز قرار داد نمىتوانيم ص 770 ترجمه مؤلف. | ||
مولانا از بدو كتاب تا اتمام آن تماما آداب دربار ملوك و سلاطين فعال ما يشاء را نگاه داشت و در ضبط حوادث از صراحت لهجه اعراض نمود و از صداقت محض كار نگرفت و از لف نوشتههاى او بر ميآيد كه در مقابل هر مدحى طمعى كرد و ثناى ملوك را بر اساس منافع شخصى خود نهاد كه از سراپاى عبارات كتابش هويدا است ص 770، نمونههاى زيادى را مىتوان، از كتاب بعنوان شاهد آورد كه در مدح امرا و حكام و حتى خونخواران مغول گفته است و در حقيقت درّ لفظ درى را در پاى خوكان ريخته است. | مولانا از بدو كتاب تا اتمام آن تماما آداب دربار ملوك و سلاطين فعال ما يشاء را نگاه داشت و در ضبط حوادث از صراحت لهجه اعراض نمود و از صداقت محض كار نگرفت و از لف نوشتههاى او بر ميآيد كه در مقابل هر مدحى طمعى كرد و ثناى ملوك را بر اساس منافع شخصى خود نهاد كه از سراپاى عبارات كتابش هويدا است ص 770، نمونههاى زيادى را مىتوان، از كتاب بعنوان شاهد آورد كه در مدح امرا و حكام و حتى خونخواران مغول گفته است و در حقيقت درّ لفظ درى را در پاى خوكان ريخته است. | ||
ویرایش