۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - ' م ' به 'م ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''شرفخان بن شمس الدّين بدليسى''' تبعه تركيه و فرزند امير بدليس در ذى قعده 949 هجرى1543/ | '''شرفخان بن شمس الدّين بدليسى''' تبعه تركيه و فرزند امير بدليس در ذى قعده 949 هجرى1543/م در كرهرود، از توابع قم متولد شد. | ||
شرف ازكودكى به قاضيان كرهرود كه مردمانى باسواد و شايسته، از نوادگان قاضى شريح(شريح قاضى) معروف كوفه بودند سپرده شد. | شرف ازكودكى به قاضيان كرهرود كه مردمانى باسواد و شايسته، از نوادگان قاضى شريح(شريح قاضى) معروف كوفه بودند سپرده شد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
بعد از آنمدت دو سال رياست طايفه روزكى و حكومت منطقه كرهرود بدو محوّل شد.شرفهمچنين از جمله اميرانى بود كه براى مقابله با سپاه گيلدن گسيل شد و پس از پيروزى در نبردهفت سال در گيلدن ماند پس از آن به قزوين بازگشت.شاه طهماسب طى فرمانى شرفرا اميرالامراى همه كردها كرد.اين منصب او را ناگزير مىكرد كه همواره در حضور شاه باشدو درباره امور مربوط به امراى كردستان داورى كند. | بعد از آنمدت دو سال رياست طايفه روزكى و حكومت منطقه كرهرود بدو محوّل شد.شرفهمچنين از جمله اميرانى بود كه براى مقابله با سپاه گيلدن گسيل شد و پس از پيروزى در نبردهفت سال در گيلدن ماند پس از آن به قزوين بازگشت.شاه طهماسب طى فرمانى شرفرا اميرالامراى همه كردها كرد.اين منصب او را ناگزير مىكرد كه همواره در حضور شاه باشدو درباره امور مربوط به امراى كردستان داورى كند. | ||
اما طى توطئهاى،شاه به وى بدبين شد و او را به نخجوان تبعيد كرد و حكومت آنجا را بدو سپرد.پس از يك سال و چهار ماه نخجوان را به دعوت دولت تركيه رها كرده و به حكومت بدليس منصوب شد.از آن به بعد او به صورت هوادار جدى و متعصب تركيه عثمانى درآمد و در جنگهاى متعدد به نفع تركيه شركت كرد.وى تا سال1005 ه- | اما طى توطئهاى،شاه به وى بدبين شد و او را به نخجوان تبعيد كرد و حكومت آنجا را بدو سپرد.پس از يك سال و چهار ماه نخجوان را به دعوت دولت تركيه رها كرده و به حكومت بدليس منصوب شد.از آن به بعد او به صورت هوادار جدى و متعصب تركيه عثمانى درآمد و در جنگهاى متعدد به نفع تركيه شركت كرد.وى تا سال1005 ه-1596م در بدليس بهسر مىبرد اما از قدرت و حكومت خسته شده بود، لذا اداره همه امور قلمرو خود را به فرزندش شمسالدين واگذاشت. | ||
علاقه او به تاريخ و رجحانى كه براى اين دانش نسبت به علوم ديگر قائل بود، او را به مطالعه دقيق تاريخ واداشت و سبب شديك كتاب تاريخى درباره موضوعى كه تا آن هنگام كسى بدان نپرداخته بود تأليف كند. | علاقه او به تاريخ و رجحانى كه براى اين دانش نسبت به علوم ديگر قائل بود، او را به مطالعه دقيق تاريخ واداشت و سبب شديك كتاب تاريخى درباره موضوعى كه تا آن هنگام كسى بدان نپرداخته بود تأليف كند. |
ویرایش