جابر بن حیان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'كشى' به 'كشى ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
جابر سالهاى جوانى را در طوس بود و طبق گفته [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] به علت مناسب بودن آب و هواى كوفه بعداً در كوفه مشغول به كار شد و به شغل كيمياگرى پرداخت. در سالهاى ميانى زندگيش، به عراق و بغداد آمد، با جعفر برمكى آشنا شد و با وساطت او به دربار هارون الرشيد پنجمين خليفه عباسى رفت. برمكيان كه خودشان به كيميا علاقه زيادى داشتند، از جابر حمايت كردند. ظاهراً او كتابى درباره صناعت كيميا، براى جعفر برمكى نگاشته بود و در اين كتاب، آزمايشهاى عجيبى را درباره يك روش بسيار پيشرفته كيمياگرى وصف كرده بود. سال 188ق، با افول برمكيان در زمان هارون الرشيد، جابر از دربار بغداد كناره گرفت و به كوفه برگشت و زندگى مخفيانهاش را در كوفه ادامه داد. اينكه صفت كوفى در روايات زيادى به دنبال نام جابر آمده، نشانگر زادگاه او نيست، بلكه بيشتر به اين علت است كه او مدتها در كوفه اقامت داشت. | جابر سالهاى جوانى را در طوس بود و طبق گفته [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] به علت مناسب بودن آب و هواى كوفه بعداً در كوفه مشغول به كار شد و به شغل كيمياگرى پرداخت. در سالهاى ميانى زندگيش، به عراق و بغداد آمد، با جعفر برمكى آشنا شد و با وساطت او به دربار هارون الرشيد پنجمين خليفه عباسى رفت. برمكيان كه خودشان به كيميا علاقه زيادى داشتند، از جابر حمايت كردند. ظاهراً او كتابى درباره صناعت كيميا، براى جعفر برمكى نگاشته بود و در اين كتاب، آزمايشهاى عجيبى را درباره يك روش بسيار پيشرفته كيمياگرى وصف كرده بود. سال 188ق، با افول برمكيان در زمان هارون الرشيد، جابر از دربار بغداد كناره گرفت و به كوفه برگشت و زندگى مخفيانهاش را در كوفه ادامه داد. اينكه صفت كوفى در روايات زيادى به دنبال نام جابر آمده، نشانگر زادگاه او نيست، بلكه بيشتر به اين علت است كه او مدتها در كوفه اقامت داشت. | ||
درباره اين مطلب كه آيا جابر از شاگردان [[امام صادق]](ع) بوده يا نه، بحثهاى زيادى شده است. در مهمترين منابع، نخستين رجال شيعه، مانند | درباره اين مطلب كه آيا جابر از شاگردان [[امام صادق]](ع) بوده يا نه، بحثهاى زيادى شده است. در مهمترين منابع، نخستين رجال شيعه، مانند [[کشی، محمد بن عمر|كشى]] ، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] كه آثارشان به دست ما رسيده، نامى از جابر نمىبرند، چه برسد به اينكه او را در ميان اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ذكر كنند، ولى عدهاى از مؤلف ان از جمله [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، سيد طاوس، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و تسترى و پاره منابع متاخره مانند حسين بن محمد زيدى حسينى مؤلف دستورالمنجمين و ديگران، تصريح دارند بر اينكه او از شاگردان امام جعفر صادق(ع) بود. البته بايد اين ارتباط كوتاه مدت باشد، زيرا شهادت [[امام صادق]](ع) حدود 20 سال بعد از تولد جابر اتفاق افتاد. | ||
جابر بن حيان نخستين شيمىدان عرب است. اولين فردى كه به اين علم، معروف شد و بى شك، اول مسلمانى است كه شايستگى كسب عنوان شيميدان را دارد. ظاهراً همين بلندى مقام و دانش عظيم او باعث شد كه بعضعى او را مورد قدردانى و ستايش و بعضى مورد حسادت و كينهتوزى خود قرار دهند. | جابر بن حيان نخستين شيمىدان عرب است. اولين فردى كه به اين علم، معروف شد و بى شك، اول مسلمانى است كه شايستگى كسب عنوان شيميدان را دارد. ظاهراً همين بلندى مقام و دانش عظيم او باعث شد كه بعضعى او را مورد قدردانى و ستايش و بعضى مورد حسادت و كينهتوزى خود قرار دهند. |
نسخهٔ ۲۰ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۷
نام | جابر بن حیان |
---|---|
نام های دیگر | جابر بن حیان، ابوموسی
جابر بن حیان الطرسوی جابر بن حیان بن عبدالله کوفی صدقی صوفی، جابر بن حیان |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 198 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3036AUTHORCODE |
«ابوعبدالله يا ابوموسى جابر»، دانشمند سده دوم، كه مجموعه بزرگى از آثار در كيميا، فلسفه، طب، رياضيات، نجوم، شيمى و موسيقى به او منسوب و نقلى هم به خاطر گرايش به تصوف، او را صوفى گفتهاند. در مورد تاريخ دقيق تولد، زندگى، محل تولد و حتى مرگ او اطلاعات دقيق نيست، ولى بيشتر منابع گفتهاند كه حدود سال 103ق تا 107ق متولد شد. برخى منابع وى را از مردم كوفه مىدانند ولى به نقل عدهاى، او ايرانى و زادگاهش طوس، از شهرهاى خراسان بوده است. پدرش حيان، بن عبدالله بود. گويند كه او از قبيله ازد در كوفه بوده است و شغل او داروفروش و به جنبش عباسيان پيوسته بود. او جزء داعيانى بود كه بزرگان جنبش او را براى دعوت مردم خراسان انتخاب كرده بودند.
جابر سالهاى جوانى را در طوس بود و طبق گفته ابن نديم به علت مناسب بودن آب و هواى كوفه بعداً در كوفه مشغول به كار شد و به شغل كيمياگرى پرداخت. در سالهاى ميانى زندگيش، به عراق و بغداد آمد، با جعفر برمكى آشنا شد و با وساطت او به دربار هارون الرشيد پنجمين خليفه عباسى رفت. برمكيان كه خودشان به كيميا علاقه زيادى داشتند، از جابر حمايت كردند. ظاهراً او كتابى درباره صناعت كيميا، براى جعفر برمكى نگاشته بود و در اين كتاب، آزمايشهاى عجيبى را درباره يك روش بسيار پيشرفته كيمياگرى وصف كرده بود. سال 188ق، با افول برمكيان در زمان هارون الرشيد، جابر از دربار بغداد كناره گرفت و به كوفه برگشت و زندگى مخفيانهاش را در كوفه ادامه داد. اينكه صفت كوفى در روايات زيادى به دنبال نام جابر آمده، نشانگر زادگاه او نيست، بلكه بيشتر به اين علت است كه او مدتها در كوفه اقامت داشت.
درباره اين مطلب كه آيا جابر از شاگردان امام صادق(ع) بوده يا نه، بحثهاى زيادى شده است. در مهمترين منابع، نخستين رجال شيعه، مانند كشى ، نجاشى و شيخ طوسى كه آثارشان به دست ما رسيده، نامى از جابر نمىبرند، چه برسد به اينكه او را در ميان اصحاب امام صادق(ع) ذكر كنند، ولى عدهاى از مؤلف ان از جمله ابن نديم، سيد طاوس، ابن خلكان و تسترى و پاره منابع متاخره مانند حسين بن محمد زيدى حسينى مؤلف دستورالمنجمين و ديگران، تصريح دارند بر اينكه او از شاگردان امام جعفر صادق(ع) بود. البته بايد اين ارتباط كوتاه مدت باشد، زيرا شهادت امام صادق(ع) حدود 20 سال بعد از تولد جابر اتفاق افتاد.
جابر بن حيان نخستين شيمىدان عرب است. اولين فردى كه به اين علم، معروف شد و بى شك، اول مسلمانى است كه شايستگى كسب عنوان شيميدان را دارد. ظاهراً همين بلندى مقام و دانش عظيم او باعث شد كه بعضعى او را مورد قدردانى و ستايش و بعضى مورد حسادت و كينهتوزى خود قرار دهند.
انواع گوناگونى از وسايل آزمايشگاهى، از جمله عنبيق به اسم او ثبت شدهاست. كشف مواد شيميايى متعددى همچون هيدروكلريك اسيد، نيتريك اسيد، تيزاب (مخلوطى از دو اسيد ياد شده كه از جمله اندك موادى است كه طلا را در خود حل مىكند)، سيتريك اسيد (جوهر ليمو) و استيك اسيد (جوهر سركه)، همچنين معرفى فرايندهاى تبلور و تقطير كه هر دو سنگ بناى شيمى امروزى بهشمار مىآيند، از جمله يافتههاى اوست. او همچنين يافتههاى ديگرى درباره روشهاى استخراج و خالصسازى طلا، جلوگيرى از زنگ زدن آهن، حكاكى روى طلا، رنگرزى و نمناپذير كردن پارچهها و تجزيه مواد شيميايى ارائه داد. از جمله اختراعهاى ديگر او، قلم نورى است. قلمى كه جوهر آن در تاريكى نيز نور مىدهد.
تأليفات
جابر مؤلفى پركار و پرتلاش بود. تأليفات بسيار زيادى به او نسبت دادند كه تقريباً شامل همه علومى است كه به مسلمانان منتقل شده، ولى بايد اعتراف كرد كه اين همه آثار، نمىتواند كار يك نفر باشد، بلكه به مكتبى تعلق دارد كه به نام مكتب جابرى شناخته شده است. شمار تأليفات مجموعه جابرى از كتب و رسالات را تا 500 جلد گفته و مجموع اين رسايل كه نزديك به 1000 صفحه است عبارتاند از:
1. اسرارالكيميا.
2. علم الهميه.
3. اصول الكيميا.
4. الخميس.
5. السموم.
6. الرحمة.
7. تصيحات كتب افلاطون.
8. الخمائر
9. النور
10. رسالة الايضاح
11. التجريد
12. اسطقس ثالث
13. الواحدالكبير
14. الشعير
15. الواحدالصغير
به اين نكته نيز بايد اشاره كنيم كه بسيارى از كتب منسوب به جابر، اصل عربى آنهادر دست نيست و فقط ترجمههاى لاتينى آن موجود است.
وفات
اين دانشمند بزرگ ظاهراً تا زمان خلافت مامون عباسى زنده بود و طبق روايتى در سال 200ق حدود 93 سالگى در شهر طوس در حالى كه كتاب الرحمه زير سرش بود از دنيا رفت.
وابستهها
مجموعة مصنفات في الخیمیاء و الإکسیر الأعظم