در ساحل تقریب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير»<ref>متن كتاب، ص12</ref> | وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير»<ref>متن كتاب، ص12</ref> | ||
نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مىخوانند، مىگويد: اين نامگذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مىنويسند: آنگاه كه آيه ''' «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» '''<ref>بينه: 7</ref> فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين»<ref>همان، ص16</ref> | نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مىخوانند، مىگويد: اين نامگذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مىنويسند: آنگاه كه آيه ''' «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» '''<ref>بينه: 7</ref>فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين»<ref>همان، ص16</ref> | ||
ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند<ref>همان، ص17</ref> | ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند<ref>همان، ص17</ref> |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۲۵
نام کتاب | در ساحل تقریب |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | سبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 223/5 /س2د4* |
موضوع | تقریب مذاهب
وحدت اسلامی |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3967AUTOMATIONCODE |
در ساحل تقريب، اثر آيتالله جعفر سبحانى، در موضوع تقريب بين مذاهب و وحدت اسلامى، به زبان فارسى است.
اين رساله كوچك، پيادهشده نوار دو سخنرانى است كه در جلسات آموزشى - توجيهى روحانيون و معينهاى كاروانهاى حج ايراد گرديده، غبار ابهام را از برخى از اصول عقيدتى برطرف نموده، به مشتركات ميان مذاهب ارج نهاده و ويژگىهاى عقيدتى شيعه را با برهان و دليل روشن ساخته است[۱]
يكى از راههاى دستيابى به تقريب، آگاهى مسلمانان از عقايد يكديگر است؛ زيرا مسلمانان در بسيارى از اصول، وحدت نظريه دارند و در بخشى از مسائل - كه بيشتر كلامى و فقهى است - داراى نقطهنظرهاى مختلفى هستند[۲]
مؤلف مىگويد: «در گذشته، رابطه علمى ميان دو گروه، بسيار محكم و استوار بود. در بغداد گروه بسيارى از طوايف اسلامى پاى منبر شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى گرد مىآمدند و به تضارب آرا و تبادل انديشه مىپرداختند، ولى در اين پنچ قرن اخير، اين رابطه ضعيفتر و آگاهى از عقايد شيعه كمرنگتر شده است»[۳]
ايشان به دنبال ذكر اين نكته كه علماى شيعه، از عقايد فرق ديگر، آگاهى كامل دارند و پيوسته بر مشتركات تكيه مىكنند و به تقريب فرامىخوانند، برخلاف ديگران كه شناختشان از عقايد شيعه، بسيار ناچيز است و پيوسته بر ويژگىها و مختصات شيعه تكيه مىكنند و نامى از مشتركات نمىبرند، به توضيح برخى از مسائل مربوط به شيعه كه بسيار مطرح مىشود، مىپردازد.
«پيدايش شيعه»، اولين مسئلهاى است كه مؤلف آن را توضيح مىدهد. ايشان در اينباره مىنويسد: تشيع، جز «پذيرش اسلام با اعتقاد به ولايت بلافصل امير مؤمنان على(ع)» چيز ديگرى نيست و چون ولايت آن حضرت در قرآن و سنت وارد شده است، پس اسلام و تشيع داراى يك مبدأ و در يك زمان متولد شدهاند.
وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير»[۴]
نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مىخوانند، مىگويد: اين نامگذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مىنويسند: آنگاه كه آيه «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» [۵]فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين»[۶]
ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند[۷]
فرق جوهرى مكتب تشيع با ديگر مكتبها، آن است كه: تشيع، خلافت را ادامه وظيفه رسالت مىداند، پس روشن است كه مانند رسالت، مقامى الهى است و راه شناسايى امام همان تنصيص خداست؛ اما خلافت و امامت از ديد اهل سنت، يك مقام اجتماعى است و راه شناسايى آن انتخاب و گزينش مردم است[۸]
بحث بعدى كه مؤلف مطرح مىنمايد عصمت پيشوايان، مصونيت قرآن از تحريف، تهمت تكفير صحابه، اقامه دو نماز در يك وقت و سجده بر تربت است كه هركدام را با استفاده از آيات قرآن و روايات توضيح مىدهد.
بحث بعدى كتاب درباره عناصر مؤثر در تقريب مسلمانان است. مؤلف چهار عنصر «يكتاپرستى و يكتاگرايى»، «يگانگى شريعت و آيين»، «وحدت رهبرى» و «وحدت هدف» را از عناصر وحدت و «اختلافات كلامى و فقهى»، «اختلافات قومى» و «ناآگاهى از عقايد همديگر» را از موانع تقريب مىداند.
مؤلف يكى از آثار سوء ناآگاهى از عقايد شيعه را اين مىداند كه برخى تقيه را به معناى نفاق مىگيرند و خيال مىكنند كه شيعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقيه وارد مىشود و واقعيات را كتمان كرده، تظاهر به وفاق مىكند.
درحالىكه تقيه سلاح انسان ضعيفى است كه در كشورى زندگى مىكند و در آنجا آزادىها مصادره شده و كسى كه برخلاف نظر حاكم سخن بگويد، قلع و قمع مىشود؛ در اينجا فرد ضعيف، چارهاى جز كتمان عقيده ندارد و اين به اين معنا نيست كه شيعه پيوسته بر اصل تقيه تكيه كرده و كتابهاى خود را بر اين اساس مىنويسد يا پيوسته بر اين اساس سخن مىگويد[۹]
در پايان، مؤلف اهل تسنن را مخاطب قرار مىدهد و مىگويد: «مشتركات ما فزونتر از متميزات ما است»[۱۰]
پانويس
منابع مقاله
پيشگفتار و متن كتاب.