۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
#به كار بردن واژههاى مشترك در چند معنا: ويژگى ديگر اين تفسير، حمل واژههاى مشترك قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهيم متقابل از يك واژه است. تفاسير ديگر، در زمينه واژههاى مشترك، يكى از معانى را انتخاب كرده و بقيه را ناديده مىگيرند، ولى سبك الفرقان، جز اين است؛ هر جا كلمهاى از نظر لغوى چند معناى گونهگون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جايگاه كاربردى آن در آيه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مىكند و همه آنها را جزء تفسير آيه مىداند و در عرض هم مىپذيرد. | #به كار بردن واژههاى مشترك در چند معنا: ويژگى ديگر اين تفسير، حمل واژههاى مشترك قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهيم متقابل از يك واژه است. تفاسير ديگر، در زمينه واژههاى مشترك، يكى از معانى را انتخاب كرده و بقيه را ناديده مىگيرند، ولى سبك الفرقان، جز اين است؛ هر جا كلمهاى از نظر لغوى چند معناى گونهگون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جايگاه كاربردى آن در آيه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مىكند و همه آنها را جزء تفسير آيه مىداند و در عرض هم مىپذيرد. | ||
#:مىنويسد: «اگر آيهاى معناهاى چندى را برتابد كه همه آنها صحيح باشد و ناسازى بين آنها نباشد، اشكال ندارد كه همه آنها مقصود باشد؛ چنانكه در شيوه ما در اين تفسير ديده مىشود» ...<ref>همان، ج27، ص118 و ج30، ص30</ref> | #:مىنويسد: «اگر آيهاى معناهاى چندى را برتابد كه همه آنها صحيح باشد و ناسازى بين آنها نباشد، اشكال ندارد كه همه آنها مقصود باشد؛ چنانكه در شيوه ما در اين تفسير ديده مىشود» ...<ref>همان، ج27، ص118 و ج30، ص30</ref> | ||
#درنگ در تعبيرها و دقت در واژهها: مفسر، نسبت به شكل تعبير و كاربرد كلمات بسيار حساس است؛ شايد بتوان گفت نقطه آغاز تفسير هر آيه، تأمل در واژهها و كيفيت كاربرد آن در آيه است. مفسر از اين راه در كشف زواياى جديد مفهوم آيه و نشان دادن تصورى نو از محتواى آن بهره زياد برده است؛ بهعنوان نمونه، ...<ref>ذيل آيه 21 سوره بقره:</ref> ''' «يا أيها الناس اعبدوا ربكم» '''، هريك از كلمات ''' «يا أيها» ''' و ''' «الناس» ''' را توضيح مىدهد و فلسفه انتخاب آنها را بيان مىكند؛ از جمله آنكه كلمه «يا» كه براى نداى دور است، ازآنرو به كار رفته است كه مردم پيش از عبادت خدا، از محضر ربوبى دورند ...<ref>همان، ج1، ص214</ref> | #درنگ در تعبيرها و دقت در واژهها: مفسر، نسبت به شكل تعبير و كاربرد كلمات بسيار حساس است؛ شايد بتوان گفت نقطه آغاز تفسير هر آيه، تأمل در واژهها و كيفيت كاربرد آن در آيه است. مفسر از اين راه در كشف زواياى جديد مفهوم آيه و نشان دادن تصورى نو از محتواى آن بهره زياد برده است؛ بهعنوان نمونه، ...<ref>ذيل آيه 21 سوره بقره:</ref>''' «يا أيها الناس اعبدوا ربكم» '''، هريك از كلمات ''' «يا أيها» ''' و ''' «الناس» ''' را توضيح مىدهد و فلسفه انتخاب آنها را بيان مىكند؛ از جمله آنكه كلمه «يا» كه براى نداى دور است، ازآنرو به كار رفته است كه مردم پيش از عبادت خدا، از محضر ربوبى دورند ...<ref>همان، ج1، ص214</ref> | ||
#اعتماد بر ملاكها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبك نويسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بىاعتمادى به گفتهها و ديدگاههاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، بهصورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مىرود و از هرگونه درگير شدن با گفتهها و نظريهها خوددارى مىكند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچگونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاههاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونهاى از تفسير به رأى است. در جايى بهصراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريههاى تفسيرى ديگران است ...<ref>همان، ج1، ص309 و ج30، ص6</ref> | #اعتماد بر ملاكها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبك نويسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بىاعتمادى به گفتهها و ديدگاههاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، بهصورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مىرود و از هرگونه درگير شدن با گفتهها و نظريهها خوددارى مىكند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچگونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاههاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونهاى از تفسير به رأى است. در جايى بهصراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريههاى تفسيرى ديگران است ...<ref>همان، ج1، ص309 و ج30، ص6</ref> | ||
#استفاده گسترده از روايات: سبك تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمىكرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبك يادشده، از روايات نيز، بهصورت گسترده بهره برده است؛ بهگونهاى كه مىتوان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحهاى را مىتوان يافت كه بهگونهاى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود. | #استفاده گسترده از روايات: سبك تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمىكرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبك يادشده، از روايات نيز، بهصورت گسترده بهره برده است؛ بهگونهاى كه مىتوان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحهاى را مىتوان يافت كه بهگونهاى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
#:ج)- منابع لغوى: كتابهاى لغوى استفادهشده، عبارتند از: [[لسان العرب]]، قاموس، مصباح، [[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]، مفردات راغب، نهايه [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]. اين منابع متعدد است، اما از آنجا كه مفسر به بحث لغت بيشتر بهصورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوى مىپردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفتههاى آنها، كمتر به چشم مىخورد. | #:ج)- منابع لغوى: كتابهاى لغوى استفادهشده، عبارتند از: [[لسان العرب]]، قاموس، مصباح، [[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]، مفردات راغب، نهايه [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]. اين منابع متعدد است، اما از آنجا كه مفسر به بحث لغت بيشتر بهصورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوى مىپردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفتههاى آنها، كمتر به چشم مىخورد. | ||
#:د)- منابع پراكنده: بالغ بر 60 كتاب و مقاله در زمينههاى مختلف مورد مراجعه بوده است، كه در ميان آنها، كتابهاى علمى، اجتماعى، تاريخى، دائرةالمعارفها و گاه مجلات و روزنامه، ديده مىشوند. بيشتر آنها براى نقل نظريه و در تأييد يك مطلب تفسيرى استفاده شده است، ولى برخى در جهت نقد نظريه نويسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن نيز مورد استفاده قرار گرفته است. | #:د)- منابع پراكنده: بالغ بر 60 كتاب و مقاله در زمينههاى مختلف مورد مراجعه بوده است، كه در ميان آنها، كتابهاى علمى، اجتماعى، تاريخى، دائرةالمعارفها و گاه مجلات و روزنامه، ديده مىشوند. بيشتر آنها براى نقل نظريه و در تأييد يك مطلب تفسيرى استفاده شده است، ولى برخى در جهت نقد نظريه نويسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن نيز مورد استفاده قرار گرفته است. | ||
#استفاده از عهدين با زبان عبرى: يكى از ويژگىهاى تفسير الفرقان، كه چهبسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدين است. نقل متون عهدين در راستاى دو هدف كلى صورت گرفته است: يكى تأييد مفاهيم و گزارشهاى قرآنى، مانند بشارتهاى پيامبر و داستانهاى بنى اسرائيل ...<ref>همان، ج1، ص361</ref> و ديگرى نقل ناهمگونىها و تحريفهاى موجود در عهدين ...<ref>همان، ج1، ص343</ref> | #استفاده از عهدين با زبان عبرى: يكى از ويژگىهاى تفسير الفرقان، كه چهبسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدين است. نقل متون عهدين در راستاى دو هدف كلى صورت گرفته است: يكى تأييد مفاهيم و گزارشهاى قرآنى، مانند بشارتهاى پيامبر و داستانهاى بنى اسرائيل ...<ref>همان، ج1، ص361</ref>و ديگرى نقل ناهمگونىها و تحريفهاى موجود در عهدين ...<ref>همان، ج1، ص343</ref> | ||
#ابتكار و نوآورى: الفرقان در زمينههاى گوناگون، بهويژه فقه الاحكام، به نظريات جديد يا نادرى رسيده است كه با قطع نظر از صحت و سقم آنها، در باز كردن افقهاى جديد فرا روى خواننده و ايجاد توانايى بيشتر در گزينش نظريات و احتمالات، نقش زيادى ايفا مىكند؛ بهعنوان نمونه، مفسر، تمام آياتى كه علم را در بستر زمان به خدا نسبت مىدهد، مانند علم الله، يعلم الله و... به معنى «آگاهى» نمىداند، بلكه از ريشه علامت به معناى علامت زدن مىگيرد ...<ref>همان، ج27، ص129</ref> | #ابتكار و نوآورى: الفرقان در زمينههاى گوناگون، بهويژه فقه الاحكام، به نظريات جديد يا نادرى رسيده است كه با قطع نظر از صحت و سقم آنها، در باز كردن افقهاى جديد فرا روى خواننده و ايجاد توانايى بيشتر در گزينش نظريات و احتمالات، نقش زيادى ايفا مىكند؛ بهعنوان نمونه، مفسر، تمام آياتى كه علم را در بستر زمان به خدا نسبت مىدهد، مانند علم الله، يعلم الله و... به معنى «آگاهى» نمىداند، بلكه از ريشه علامت به معناى علامت زدن مىگيرد ...<ref>همان، ج27، ص129</ref> | ||
در بحث عصمت پيامبران، نظريه سومى را در قبال دو نظريه معصوم بودن و معصوم نبودن پيامبران، انتخاب كرده است. وى معتقد است كه نبوت بهعنوان عهد الهى در انبياى اولو العزم، مستلزم عصمت آنان است، اما در ديگر پيامبران، مانند آدم(ع) مستلزم عصمت نيست ...<ref>همان، ج1، ص324</ref> | در بحث عصمت پيامبران، نظريه سومى را در قبال دو نظريه معصوم بودن و معصوم نبودن پيامبران، انتخاب كرده است. وى معتقد است كه نبوت بهعنوان عهد الهى در انبياى اولو العزم، مستلزم عصمت آنان است، اما در ديگر پيامبران، مانند آدم(ع) مستلزم عصمت نيست ...<ref>همان، ج1، ص324</ref> | ||
در موضوع خلق و امر و ماده و تجرد، معتقد است كه موجود مجرد تنها خداست و هيچ موجود ديگر جز او مجرد نيست ...<ref>همان، ج1، ص29</ref> در زمينه مبطلات روزه، مصرف دخانيات را باطلكننده روزه نمىداند ...<ref>همان، ج3، ص69-70</ref> | در موضوع خلق و امر و ماده و تجرد، معتقد است كه موجود مجرد تنها خداست و هيچ موجود ديگر جز او مجرد نيست ...<ref>همان، ج1، ص29</ref>در زمينه مبطلات روزه، مصرف دخانيات را باطلكننده روزه نمىداند ...<ref>همان، ج3، ص69-70</ref> | ||
از اينگونه آرا و نظريات كه برخى بىسابقه و يا شاذ و نادر است، در سراسر تفسير به چشم مىخورد. | از اينگونه آرا و نظريات كه برخى بىسابقه و يا شاذ و نادر است، در سراسر تفسير به چشم مىخورد. |
ویرایش