پرش به محتوا

تمهيد الأصول في علم الكلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوجعفر محمد بن حسن طوسى' به 'ابوجعفر محمد بن حسن طوسى ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:


==معرفی اجمالی و گزارش محتوا==
==معرفی اجمالی و گزارش محتوا==
«تمهيد الأصول في علم الكلام»، اثر [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر محمد بن حسن طوسى]] ، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است.
'''تمهيد الأصول في علم الكلام'''، اثر [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر محمد بن حسن طوسى]] ، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است.


در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در آن، پرداخته شده است <ref>مقدمه، ص ششم تا چهاردهم</ref>.
در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در آن، پرداخته شده است <ref>مقدمه، ص ششم تا چهاردهم</ref>.
خط ۹۸: خط ۹۸:
شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصه‌اش از اين قرار است كه مى‌گويد:
شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصه‌اش از اين قرار است كه مى‌گويد:


1. در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مى‌شود، دگرگونى‌هاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مى‌شود و شيخ ثابت مى‌كند كه اين دگرگونى‌ها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد <ref>همان، ص بيست</ref>.
#در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مى‌شود، دگرگونى‌هاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مى‌شود و شيخ ثابت مى‌كند كه اين دگرگونى‌ها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد <ref>همان، ص بيست</ref>.
 
#مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مى‌پردازد كه هيچ دگرگونى، خودبه‌خود در چيزى پديد نمى‌آيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمى‌دهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه [[ارسطو]] از آن، وجود محرك اولى را ثابت مى‌كند <ref>همان</ref>.
2. مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مى‌پردازد كه هيچ دگرگونى، خودبه‌خود در چيزى پديد نمى‌آيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمى‌دهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه [[ارسطو]] از آن، وجود محرك اولى را ثابت مى‌كند <ref>همان</ref>.
#نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مى‌كند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست <ref>همان</ref>.
 
#ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مى‌پردازد و آن‌ها را از هم جدا مى‌بيند و ملاحظه مى‌كند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مى‌شود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مى‌بيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مى‌كند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد <ref>همان</ref>.
3. نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مى‌كند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست <ref>همان</ref>.
#سپس از اينكه مى‌بينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمى‌شود، به وجود اين صفت پى مى‌بريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفت‌ها باشد <ref>همان</ref>.
 
#پس از آن پى مى‌بريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مى‌كنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مى‌بريم <ref>همان</ref>.
4. ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مى‌پردازد و آن‌ها را از هم جدا مى‌بيند و ملاحظه مى‌كند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مى‌شود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مى‌بيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مى‌كند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد <ref>همان</ref>.
#پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانه‌اى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مى‌پنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مى‌گويد: ميان هر قضيه دانسته‌شده و توانسته‌شده و برگزيده‌شده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمى‌باشند <ref>همان، ص بيست و بيست‌ويك</ref>.
 
5. سپس از اينكه مى‌بينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمى‌شود، به وجود اين صفت پى مى‌بريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفت‌ها باشد <ref>همان</ref>.
 
6. پس از آن پى مى‌بريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مى‌كنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مى‌بريم <ref>همان</ref>.
 
7. پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانه‌اى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مى‌پنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مى‌گويد: ميان هر قضيه دانسته‌شده و توانسته‌شده و برگزيده‌شده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمى‌باشند <ref>همان، ص بيست و بيست‌ويك</ref>.


در پايان مى‌توان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مى‌رسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مى‌پردازند و صفات را از آن استخراج مى‌كنند <ref>ر.ك: همان، ص بيست‌ويك</ref>.
در پايان مى‌توان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مى‌رسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مى‌پردازند و صفات را از آن استخراج مى‌كنند <ref>ر.ك: همان، ص بيست‌ويك</ref>.
خط ۱۲۳: خط ۱۱۷:
<references />
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
1. مقدمه و متن كتاب.
#مقدمه و متن كتاب.
 
#طوسى، محمد بن حسن، تمهيد الأصول در علم كلام اسلامى شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، ترجمه عبدالمحسن مشكوةالدينى، انتشارات انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، اسفند 1358.
2. طوسى، محمد بن حسن، تمهيد الأصول در علم كلام اسلامى شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، ترجمه عبدالمحسن مشكوةالدينى، انتشارات انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، اسفند 1358.


== پیوندها ==
== پیوندها ==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش