موسوعة النحو و الصرف و الإعراب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى كند' به 'مى‌كند'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى كند' به 'مى‌كند')
خط ۶۳: خط ۶۳:
#نويسنده گاه در پاورقى براى اثبات مطلب خودش به كتاب‌هاى ديگر خود ارجاع داده است؛ به‌طور مثال به كتاب «معجم الخطأ و الصواب في العربية» استناد شده است (همان، ص 520).
#نويسنده گاه در پاورقى براى اثبات مطلب خودش به كتاب‌هاى ديگر خود ارجاع داده است؛ به‌طور مثال به كتاب «معجم الخطأ و الصواب في العربية» استناد شده است (همان، ص 520).
#گاهى نويسنده در پاورقى به برخى از نويسندگان كتاب‌هاى آموزشى زبان عربى اشكال گرفته و خطاى علمى آنان را آشكار ساخته است؛ مثلاً در مصراع معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]]، «لو لا التشهد كانت لاؤه نعم»، نوشته است برخى پنداشته‌اند كه «لاؤه» منصوب است و به فرزدق اشكال كرده‌اند، ولى چنين اشكالى صحيح نيست و بلكه آن كلمه، مرفوع است و... (همان، ص 524) و يا توضيح داده است كه گاه نويسندگان كتاب‌هاى قواعد زبان عربى، اصطلاح و قانونى را طرح كرده‌اند كه در منابع نحوى قديم و اصيل يافت نمى‌شود و بنابراين دليلى ندارد كه اين مورد هم به اصطلاحات فراوان و بى‌شمار نحوى افزوده شود (همان، ص 642، پاورقى).
#گاهى نويسنده در پاورقى به برخى از نويسندگان كتاب‌هاى آموزشى زبان عربى اشكال گرفته و خطاى علمى آنان را آشكار ساخته است؛ مثلاً در مصراع معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]]، «لو لا التشهد كانت لاؤه نعم»، نوشته است برخى پنداشته‌اند كه «لاؤه» منصوب است و به فرزدق اشكال كرده‌اند، ولى چنين اشكالى صحيح نيست و بلكه آن كلمه، مرفوع است و... (همان، ص 524) و يا توضيح داده است كه گاه نويسندگان كتاب‌هاى قواعد زبان عربى، اصطلاح و قانونى را طرح كرده‌اند كه در منابع نحوى قديم و اصيل يافت نمى‌شود و بنابراين دليلى ندارد كه اين مورد هم به اصطلاحات فراوان و بى‌شمار نحوى افزوده شود (همان، ص 642، پاورقى).
#نويسنده، مكاتب نحوى را چهار مكتب (بصرى، كوفى، اندلسى و بغدادى) دانسته و در باره هركدام نيز توضيحات مفيدى عرضه كرده است (همان، ص 615 - 620) و گاه برخى از چالش‌هاى علمى آنان را نيز مطرح كرده است؛ به‌عنوان مثال چالش بصريان در مورد اين قانون كه گفتند: «فاعل، هرگز جمله نمى‌شود»، ولى با نصوصى از ادبيات عربى مواجه شدند كه در آن شكّى نيست و فاعل واقع شدن جمله را اثبات مى كند مانند اين آيه: '''«ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ»''' (يوسف: 35) كه در آن، فاعل «بدا» جمله است (همان، ص 617، پاورقى).
#نويسنده، مكاتب نحوى را چهار مكتب (بصرى، كوفى، اندلسى و بغدادى) دانسته و در باره هركدام نيز توضيحات مفيدى عرضه كرده است (همان، ص 615 - 620) و گاه برخى از چالش‌هاى علمى آنان را نيز مطرح كرده است؛ به‌عنوان مثال چالش بصريان در مورد اين قانون كه گفتند: «فاعل، هرگز جمله نمى‌شود»، ولى با نصوصى از ادبيات عربى مواجه شدند كه در آن شكّى نيست و فاعل واقع شدن جمله را اثبات مى‌كند مانند اين آيه: '''«ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ»''' (يوسف: 35) كه در آن، فاعل «بدا» جمله است (همان، ص 617، پاورقى).
#نويسنده در بحثى انتقادى و جالب، شجاعانه نوشته است كه بديهى است كه ما همه تعليل‌هاى نحويان را در مورد غير منصرف بودن بخشى از اسم‌ها طرد مى‌كنيم؛ چون عرب‌زبانان اين‌گونه كه نحويان، منطقى مى‌انديشند، به زبان و لغت نمى‌نگريستند و همانند آنها عمل نمى‌كردند، پس هر تعليلى جز اين مطلب كه: «هكذا نطقت العرب»، مردود است (همان، ص 650، پاورقى).
#نويسنده در بحثى انتقادى و جالب، شجاعانه نوشته است كه بديهى است كه ما همه تعليل‌هاى نحويان را در مورد غير منصرف بودن بخشى از اسم‌ها طرد مى‌كنيم؛ چون عرب‌زبانان اين‌گونه كه نحويان، منطقى مى‌انديشند، به زبان و لغت نمى‌نگريستند و همانند آنها عمل نمى‌كردند، پس هر تعليلى جز اين مطلب كه: «هكذا نطقت العرب»، مردود است (همان، ص 650، پاورقى).
#نويسنده، در باره لهجه‌هاى عربى، بر دو نكته تأكيد كرده است:
#نويسنده، در باره لهجه‌هاى عربى، بر دو نكته تأكيد كرده است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش