۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - ' ش ' به 'ش ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
دستور الاعقاب در حقيقت نه تاريخ است و نه تذكره احوال شخصى، بلكه رسالهاى سياسى است. براى اولين بار بود كه مؤلفى در زبان فارسى رسالهاى با اين اسلوب پرداخت. بعد از او ميرزا محمدخان مجدالملك رساله مجديه را در سال 1287ق1870/م نوشت؛ اما محتملا او در نگارش رساله خود گوشه چشمى به دستور الاعقاب داشته است. | دستور الاعقاب در حقيقت نه تاريخ است و نه تذكره احوال شخصى، بلكه رسالهاى سياسى است. براى اولين بار بود كه مؤلفى در زبان فارسى رسالهاى با اين اسلوب پرداخت. بعد از او ميرزا محمدخان مجدالملك رساله مجديه را در سال 1287ق1870/م نوشت؛ اما محتملا او در نگارش رساله خود گوشه چشمى به دستور الاعقاب داشته است. | ||
دستور الاعقاب براى بررسى و تحقيق در تاريخ دوره قاجار اثرى قابل توجه و شايسته بررسى دقيق است. اسلوب | دستور الاعقاب براى بررسى و تحقيق در تاريخ دوره قاجار اثرى قابل توجه و شايسته بررسى دقيق است. اسلوب نگارش آن البته اديبانه، سنگين، متكلف و مصنوع و همراه با آيات قرآنى احاديث، جملات، عبارات، امثال و اشعار فراوان عربى است و در هر صفحه بارها به اين گونه مطالب استشهاد جسته است. غير از اينها در مواردى كه مؤلف راجع به مسائل مختلف سياسى و اقتصادى آن دوره سخن مىراند، شيوه نگارش او سهل، روان، آسان و دلپذير و بى تكلف است، به گونهاى كه اگر استشهادات آن را حذف نمائيم، متنى بسيار خواندنى و مقبول به دست مىآيد و خواندن آن براى عموم آسان خواهد بود. اصل اين رساله به تصريح مؤلف در سال 1260ق1844/م تألیف شد. اما ذيل آن سه سال بعد در اول پادشاهى ناصرالدين شاه و هم به نام او نگارش يافت. | ||
دراين كتاب سرگذشت و نام برخى از رجال دولتى چون ميرزا نبىخان قزوينى معيرالممالك حسينخان مراغهاى و بهاءالدين بيك دنبلى پسر عبدالرزاق بيك حاجى خان گنجهاى و سعدالدوله و حاج محمدحسين خان اصفهانى آمده است. نيز از حاجى ابوالقاسم رشتى، بازرگان يزد و حاج ابراهيمخان كلانتر پسر حاج هاشم شيرازى سخن رانده شده و از سر سپردگى اكثر اين افراد به بيگانگان با سختى انقاد كرده و با روشى خاص و لحنى تند اعمال اين اشخاص را كه ايران مداران آن روزگار بودند، براى اعقاب و آيندگان بيان نموده است. | دراين كتاب سرگذشت و نام برخى از رجال دولتى چون ميرزا نبىخان قزوينى معيرالممالك حسينخان مراغهاى و بهاءالدين بيك دنبلى پسر عبدالرزاق بيك حاجى خان گنجهاى و سعدالدوله و حاج محمدحسين خان اصفهانى آمده است. نيز از حاجى ابوالقاسم رشتى، بازرگان يزد و حاج ابراهيمخان كلانتر پسر حاج هاشم شيرازى سخن رانده شده و از سر سپردگى اكثر اين افراد به بيگانگان با سختى انقاد كرده و با روشى خاص و لحنى تند اعمال اين اشخاص را كه ايران مداران آن روزگار بودند، براى اعقاب و آيندگان بيان نموده است. |
ویرایش