حنفی، حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
    جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    چپ اسلامى تريبونى است كه سنت و نوسازى در آن كاركردهاى سياسى‌اش را در جهت بسيج توده‌ها منعكس مى‌كند. در مورد زمان شكل‌گيرى اين جريان چنين گفته شده كه چپ اسلامى در 1980م، بعد از انقلاب اسلامى در ايران (1979م.) و بعد از بيشتر شدن اطمينان به توانايى‌هاى انقلاب اسلامى و كمى قبل از حادثه تريبون در مصر به وجود آمد.
    چپ اسلامى تريبونى است كه سنت و نوسازى در آن كاركردهاى سياسى‌اش را در جهت بسيج توده‌ها منعكس مى‌كند. در مورد زمان شكل‌گيرى اين جريان چنين گفته شده كه چپ اسلامى در 1980م، بعد از انقلاب اسلامى در ايران (1979م.) و بعد از بيشتر شدن اطمينان به توانايى‌هاى انقلاب اسلامى و كمى قبل از حادثه تريبون در مصر به وجود آمد.


    حسن حنفى چپ اسلامى را ادامه و مكمل اولين حركات اسلامى در تاريخ معاصر مى‌داند كه به اوضاع مسلمانان و نيازهاى سياسى و اجتماعيشان توجه كرده‌اند. منظور او از اين حركات، جنبش سيد جمال و عبده در بيدارى اسلامى است. او به اين مطلب اشاره مى‌كند تا تأكيدى باشد بر اينكه اين جريان داراى سابقه و پشتوانه قابل توجهى است و آن‌گونه كه عده‌اى در باره آن مى‌گويند بدعت در حركات اسلامى نيست. حنفى معتقد است با وجود اينكه در قرآن بر وحدت اسلامى تأكيد شده است، ليكن چنين وحدتى وجود ندارد و چپ اسلامى به همين تمايز ميان طبقات جامعه اسلامى از اغنيا و فقرا توجه دارد؛ تمايز طبقه حاكم و محكوم و سيطره طبقه اول و در اين ميان چپ اسلامى از طبقه دوم دفاع مى‌كند.
    حسن حنفى چپ اسلامى را ادامه و مكمل اولين حركات اسلامى در تاريخ معاصر مى‌داند كه به اوضاع مسلمانان و نيازهاى سياسى و اجتماعيشان توجه كرده‌اند. منظور او از اين حركات، جنبش سيد جمال و عبده در بيدارى اسلامى است. او به اين مطلب اشاره مى‌كند تا تأكيدى باشد بر اينكه اين جريان داراى سابقه و پشتوانه قابل توجهى است و آن‌گونه كه عده‌اى درباره آن مى‌گويند بدعت در حركات اسلامى نيست. حنفى معتقد است با وجود اينكه در قرآن بر وحدت اسلامى تأكيد شده است، ليكن چنين وحدتى وجود ندارد و چپ اسلامى به همين تمايز ميان طبقات جامعه اسلامى از اغنيا و فقرا توجه دارد؛ تمايز طبقه حاكم و محكوم و سيطره طبقه اول و در اين ميان چپ اسلامى از طبقه دوم دفاع مى‌كند.


    او هم‌چنين چپ اسلامى را نتيجه حتمى پيروزى بزرگ انقلاب اسلامى در ايران مى‌داند كه چگونه ملت توانست در مقابل تمام قواى رژيم مستبد شاه ايستاده و با نيروی «الله اكبر قاصم الجبارين» و با شعار «فضل الله المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً» پيروز شود. در نهايت در مورد اين جريان مى‌گويد: «چپ اسلامى هم‌چنين تحول اصلاح دينى است كه در دويست سال اخير آغاز كرده‌ايم و فقط در سطح مقابله و برخورد با مخاطرات زمان؛ يعنى استعمار و سرمايه‌دارى و... نيست، آن‌طور كه نزد افغانى بوده، بلكه علاوه بر آن در سطح اعاده بناى فكر دينى و اصلاح آن نيز مى‌باشد و براى اولين بار بعد از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در فلسفه و معتزله در اصول دين و شاطبى در اصول فقه و [[ابن خلدون]] در تاريخ و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در فقه، به بازسازى صياغ فكر دينى پرداخته‌ايم و اين كار را با دورى جستن از اشاعره كه تفكر رسمى(در مصر) و رايجى كه آميخته با تصوف هم هست، آغاز كرده‌ايم و به معتزله نزديك شده‌ايم؛ همچون محمد عبده كه معتقد است عقل قادر بر ادراك است و به استقلال اراده در رفتار و سلوك آدمى ايم‍-‍ان داشت‍-ه و انسان را با عقلش قادر بر شناخت معرفت و با اراده‌اش قادر بر انجام افعال خود مى‌داند، لذا چپ اسلامى موافق با اصول خمسه معتزله، آراى خود را شكل مى‌دهد».
    او هم‌چنين چپ اسلامى را نتيجه حتمى پيروزى بزرگ انقلاب اسلامى در ايران مى‌داند كه چگونه ملت توانست در مقابل تمام قواى رژيم مستبد شاه ايستاده و با نيروی «الله اكبر قاصم الجبارين» و با شعار «فضل الله المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً» پيروز شود. در نهايت در مورد اين جريان مى‌گويد: «چپ اسلامى هم‌چنين تحول اصلاح دينى است كه در دويست سال اخير آغاز كرده‌ايم و فقط در سطح مقابله و برخورد با مخاطرات زمان؛ يعنى استعمار و سرمايه‌دارى و... نيست، آن‌طور كه نزد افغانى بوده، بلكه علاوه بر آن در سطح اعاده بناى فكر دينى و اصلاح آن نيز مى‌باشد و براى اولين بار بعد از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در فلسفه و معتزله در اصول دين و شاطبى در اصول فقه و [[ابن خلدون]] در تاريخ و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در فقه، به بازسازى صياغ فكر دينى پرداخته‌ايم و اين كار را با دورى جستن از اشاعره كه تفكر رسمى(در مصر) و رايجى كه آميخته با تصوف هم هست، آغاز كرده‌ايم و به معتزله نزديك شده‌ايم؛ همچون محمد عبده كه معتقد است عقل قادر بر ادراك است و به استقلال اراده در رفتار و سلوك آدمى ايم‍-‍ان داشت‍-ه و انسان را با عقلش قادر بر شناخت معرفت و با اراده‌اش قادر بر انجام افعال خود مى‌داند، لذا چپ اسلامى موافق با اصول خمسه معتزله، آراى خود را شكل مى‌دهد».

    نسخهٔ ‏۶ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۰۵

    حنفی، حسن
    نام حنفی، حسن
    نام های دیگر
    نام پدر
    متولد 1935 م
    محل تولد
    رحلت 0 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE1876AUTHORCODE


    معرفى مؤلف

    حسن حنفى متفكر اصلاح طلب و استاد فلسفه در 1935م، در دودمانى مصرى زاده شد. در 1956م، به درجه كارشناسى فلسفه از دانشگاه قاهره نايل آمد و دكتراى فلسفه را در سوربن به پايان رسانيد(1966م.). در سال‌هاى(1956-1966م.) در پاريس در مدرسه زبان‌هاى خارجى، عربى تدريس مى‌كرد. در بازگشت به مصر در دانشگاه قاهره ابتدا تفكر مسيحى در قرون وسطى و سپس فلسفه اسلامى را تدريس كرد و به عضويت دانشكده فلسفه آن دانشگاه درآمد. او هم‌چنين در بلژيك(1970م.)، آمريكا (1971-1975م.)، كويت(1979م.)، مراكش(1982-1984م.) و... در دانشگاه، به عنوان استاد مهمان تدريس كرد و در سال‌هاى(1985-1987م.) در دانشگاه سازمان ملل متحد در توكيو مشاور آموزشى بود.

    حسن حنفى وقتى در دبيرستان خليل آقا دانش‌آموز بود(م.1948)، با تفكر و فعاليت‌هاى اخوان المسلمين آشنا شد. در تابستان 1952م، رسماً به اخوان المسلمين پيوست و در زمان دانش‌جويى در دانشگاه قاهره(1952-1956م.) در جنبش اخوان المسلمين به طور فعال مشاركت كرد. دغدغه خاطر اصلى حنفى بازگشت به سنت و ميراث اسلامى در پرتو بازسازى و نوسازى علوم اسلامى است و در صدد است تا با اين كار علوم كهن اسلامى را به روز و مطابق اقتضائات دوران جديد بسازد و استقلال و هويت اسلامى را در برابر غرب اعلام كند. او نام سنت و نوسازى(التراث و التجديد) را بر پروژه خود مى‌نهد و سه جبهه براى آن قائل مى‌شود: 1- بازسازى سنت كهن. 2- بازانديشى در بنيان انديشه غربى. 3- نظريه پردازى مستقيم در خصوص واقعيت‌هاى خارجى امت عرب مسلمان.

    اسم اين جريان در سطح علمى و نزد خواص التراث و التجديد است و در سطح مردم و نزد عوام اليسار الاسلامى.

    چپ اسلامى تريبونى است كه سنت و نوسازى در آن كاركردهاى سياسى‌اش را در جهت بسيج توده‌ها منعكس مى‌كند. در مورد زمان شكل‌گيرى اين جريان چنين گفته شده كه چپ اسلامى در 1980م، بعد از انقلاب اسلامى در ايران (1979م.) و بعد از بيشتر شدن اطمينان به توانايى‌هاى انقلاب اسلامى و كمى قبل از حادثه تريبون در مصر به وجود آمد.

    حسن حنفى چپ اسلامى را ادامه و مكمل اولين حركات اسلامى در تاريخ معاصر مى‌داند كه به اوضاع مسلمانان و نيازهاى سياسى و اجتماعيشان توجه كرده‌اند. منظور او از اين حركات، جنبش سيد جمال و عبده در بيدارى اسلامى است. او به اين مطلب اشاره مى‌كند تا تأكيدى باشد بر اينكه اين جريان داراى سابقه و پشتوانه قابل توجهى است و آن‌گونه كه عده‌اى درباره آن مى‌گويند بدعت در حركات اسلامى نيست. حنفى معتقد است با وجود اينكه در قرآن بر وحدت اسلامى تأكيد شده است، ليكن چنين وحدتى وجود ندارد و چپ اسلامى به همين تمايز ميان طبقات جامعه اسلامى از اغنيا و فقرا توجه دارد؛ تمايز طبقه حاكم و محكوم و سيطره طبقه اول و در اين ميان چپ اسلامى از طبقه دوم دفاع مى‌كند.

    او هم‌چنين چپ اسلامى را نتيجه حتمى پيروزى بزرگ انقلاب اسلامى در ايران مى‌داند كه چگونه ملت توانست در مقابل تمام قواى رژيم مستبد شاه ايستاده و با نيروی «الله اكبر قاصم الجبارين» و با شعار «فضل الله المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً» پيروز شود. در نهايت در مورد اين جريان مى‌گويد: «چپ اسلامى هم‌چنين تحول اصلاح دينى است كه در دويست سال اخير آغاز كرده‌ايم و فقط در سطح مقابله و برخورد با مخاطرات زمان؛ يعنى استعمار و سرمايه‌دارى و... نيست، آن‌طور كه نزد افغانى بوده، بلكه علاوه بر آن در سطح اعاده بناى فكر دينى و اصلاح آن نيز مى‌باشد و براى اولين بار بعد از ابن رشد در فلسفه و معتزله در اصول دين و شاطبى در اصول فقه و ابن خلدون در تاريخ و ابن تيميه در فقه، به بازسازى صياغ فكر دينى پرداخته‌ايم و اين كار را با دورى جستن از اشاعره كه تفكر رسمى(در مصر) و رايجى كه آميخته با تصوف هم هست، آغاز كرده‌ايم و به معتزله نزديك شده‌ايم؛ همچون محمد عبده كه معتقد است عقل قادر بر ادراك است و به استقلال اراده در رفتار و سلوك آدمى ايم‍-‍ان داشت‍-ه و انسان را با عقلش قادر بر شناخت معرفت و با اراده‌اش قادر بر انجام افعال خود مى‌داند، لذا چپ اسلامى موافق با اصول خمسه معتزله، آراى خود را شكل مى‌دهد».

    آثار

    وى آثار خود را در سه سطح تقسيم بندى مى‌كند: الف- سطح علمى و تخصصى: 1- التراث و التجديد. 2- من العقيدة إلى الثورة. 3- مقدمة فى علم الاستغراب.

    ب -سطح فرهنگى: 1- قضايا معاصرة در دو جلد: الف) فى فكرنا المعاصر. ب) فى فكرنا الغربى المعاصر. 2- دراسات اسلامية. 3- دراسات.

    ج -سطح عمومى و نوشته‌ها براى مردم: 1- اليسار الاسلامية. 2- الدين و الثورة فى مصر(8 جلد). 3- هموم الفكر و الوطن (2 جلد).


    وابسته‌ها

    من العقیده الی الثوره (قاهره) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    من النص الی الواقع / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    من العقیده الی الثوره / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    من النقل إلی العقل / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    ماذا يعني علم الإستغراب / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    دراسات فی الحضارة الإسلامیة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده