عدة الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR21405J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
     
    جز (جایگزینی متن - 'نجاشى' به 'نجاشى')
    خط ۶۹: خط ۶۹:
    و در الخلاصة آمده: در حديث‌گويى، ضعيف و در دين‌دارى‌اش متهم بود و در مذهبش ارتفاع داشت.
    و در الخلاصة آمده: در حديث‌گويى، ضعيف و در دين‌دارى‌اش متهم بود و در مذهبش ارتفاع داشت.


    و نجاشى اقتصار كرده بر اين مطلب كه حديثش ضعيف است و ذكر كرده كه براى او كتابى است و ابن حمدون از او روايت كرده و از او در سال 269ق، روايت شنيده است.
    و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] اقتصار كرده بر اين مطلب كه حديثش ضعيف است و ذكر كرده كه براى او كتابى است و ابن حمدون از او روايت كرده و از او در سال 269ق، روايت شنيده است.


    در الفهرست آمده كه در حديثش ضعيف بود و متهم در دينش، ولى كتابى نزديك به راستى و درستى نوشت و جماعتى مثل ظفر بن حمدون و ابن ابى‌هراسه و الصفار، از او روايت نقل كرده‌اند... (ر.ك: متن كتاب، ج1، ص357-358). گفتنى است كه يكى از لغزشگاه‌هاى علم رجال همين مبحث؛ يعنى غلو است و برخى از كسانى كه به آنان نسبت غلو داده شده، پاك و مبراى از اين اتهام هستند و در واقع جزو غاليان نيستند و شايسته است براى حصول اطمينان، تحقيق بيشترى كنيم و به تأمل و دقت در ادله موافقان و مخالفان نسبت غلو بپردازيم.
    در الفهرست آمده كه در حديثش ضعيف بود و متهم در دينش، ولى كتابى نزديك به راستى و درستى نوشت و جماعتى مثل ظفر بن حمدون و ابن ابى‌هراسه و الصفار، از او روايت نقل كرده‌اند... (ر.ك: متن كتاب، ج1، ص357-358). گفتنى است كه يكى از لغزشگاه‌هاى علم رجال همين مبحث؛ يعنى غلو است و برخى از كسانى كه به آنان نسبت غلو داده شده، پاك و مبراى از اين اتهام هستند و در واقع جزو غاليان نيستند و شايسته است براى حصول اطمينان، تحقيق بيشترى كنيم و به تأمل و دقت در ادله موافقان و مخالفان نسبت غلو بپردازيم.


    3. معلى بن خنيس: بنا بر آنچه در كتاب ابن الغضائرى آمده، غاليان به او نسبت‌هاى فراوانى مى‌دهند؛ از جمله اينكه او از آغاز مغيرى بود (يعنى وابسته به مغيره يكى از سران غاليان)، سپس به‌سوى محمد بن عبدالله معروف به نفس زكيه برگشت و با همين پندار داود بن على او را گرفت و كشت. نجاشى وى را تضعيف كرده، ولى كشى اخبار بسيارى نقل كرده كه دلالت دارد بر مدحش و اينكه او اهل بهشت است؛ هرچند رواياتى هم نقل كرده كه دلالت دارد بر ذمش؛ چون تقيه را ترك كرده و سر مولايش حضرت امام صادق(ع) را افشا كرده است. علامه در خلاصه گفته كه شيخ در كتاب الغيبة نوشته: او از اركان حضرت امام صادق(ع) و در نزد او پسنديده بود و به همين روش پيش رفت تا درگذشت و معنا و مقتضاى اين مطلب، عبارت از وصف اوست به عدالت.
    3. معلى بن خنيس: بنا بر آنچه در كتاب ابن الغضائرى آمده، غاليان به او نسبت‌هاى فراوانى مى‌دهند؛ از جمله اينكه او از آغاز مغيرى بود (يعنى وابسته به مغيره يكى از سران غاليان)، سپس به‌سوى محمد بن عبدالله معروف به نفس زكيه برگشت و با همين پندار داود بن على او را گرفت و كشت. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] وى را تضعيف كرده، ولى كشى اخبار بسيارى نقل كرده كه دلالت دارد بر مدحش و اينكه او اهل بهشت است؛ هرچند رواياتى هم نقل كرده كه دلالت دارد بر ذمش؛ چون تقيه را ترك كرده و سر مولايش حضرت امام صادق(ع) را افشا كرده است. علامه در خلاصه گفته كه شيخ در كتاب الغيبة نوشته: او از اركان حضرت امام صادق(ع) و در نزد او پسنديده بود و به همين روش پيش رفت تا درگذشت و معنا و مقتضاى اين مطلب، عبارت از وصف اوست به عدالت.


    و شيخ در الغيبة نوشته: او از سفرا و وكلاى ممدوح است و اخبارى در مدحش نقل كرده و محمدتقى مجلسى گفته آنچه آشكار مى‌شود از ظاهر كلام كسانى كه او و امثال او را ذم كرده‌اند، اين است كه غاليان از آنان اخبار فاسدى را نقل كرده‌اند، پس به همين جهت آنان و غاليان را مذمت كرده‌اند. مجلسى افزوده است: نسبت كذب به غاليان آشكارتر است (ر.ك: همان، ج1، ص409-410).
    و شيخ در الغيبة نوشته: او از سفرا و وكلاى ممدوح است و اخبارى در مدحش نقل كرده و محمدتقى مجلسى گفته آنچه آشكار مى‌شود از ظاهر كلام كسانى كه او و امثال او را ذم كرده‌اند، اين است كه غاليان از آنان اخبار فاسدى را نقل كرده‌اند، پس به همين جهت آنان و غاليان را مذمت كرده‌اند. مجلسى افزوده است: نسبت كذب به غاليان آشكارتر است (ر.ك: همان، ج1، ص409-410).
    خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
    [[رده:علم الحدیث]]
    [[رده:علم الحدیث]]
    [[رده:مباحث خاص علم الحدیث]]
    [[رده:مباحث خاص علم الحدیث]]

    نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۱۴

    عدة الرجال
    نام کتاب عدة الرجال
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان موسسه الهدایه لاحیاء التراث (محقق)

    اعرجی کاظمی، محسن بن حسن (نويسنده)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏ع‎‏4
    موضوع حدیث - علم الدرایه

    حدیث - علم الرجال

    محدثان شیعه

    ناشر اسماعيليان
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر 1415 هـ.ق
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE21405AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «عدة الرجال»، اثر سيد محسن بن حسن حسينى اعرجى كاظمى است كه در آن، نكته‌ها و فوائدى درباره علم رجال و شناسايى راويان بيان كرده است.

    در مجموع در اين اثر، تعداد 18 فايده رجالى درباره چگونگى جرح و تعديل، تعارض، اصحاب اجماع و... مطرح شده و برخى از رجال ثقه و غير آن شناسانده شده است.

    عنوان «عُدة الرجال» به معناى سرمايه شناسايى اشخاص و شخصيت‌هاى مطرح در احاديث است.

    اين كتاب را استاد رياض محمد حبيب الناصرى، تصحيح كرده و مقدمه‌اى عالمانه درباره معرفى نويسنده و اثر مذكور و روش تصحيح آن، به آن افزوده و در دو جلد منتشر كرده است.

    ساختار

    كتاب حاضر از دو جلد (جلد اول: مقدمه مصحح و مقدمه نويسنده و متن اصلى - شامل: 1. فوائد دوازده‌گانه كه نويسنده قبل از وفات فرزندش سيد على نوشته؛ 2. فوائد شش‌گانه (فايده يكم و دوم) كه نويسنده بعد از وفات فرزندش سيد على نوشته - جلد دوم: ادامه فوائد شش‌گانه (فايده سوم تا ششم) كه نويسنده بعد از وفات فرزندش سيد على نوشته) تشكيل شده است.

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب جالب اثر حاضر كه نشانگر روش و محتواى آن است عبارت است از:

    1. مصحح در مقدمه مفصلش كه آن را در 25 رجب 1415ق در قم نوشته، شرح حال نويسنده را به‌صورت تفصيلى و آثار علمى او را به‌صورت گذرا معرفى كرده و روش تصحيح اثر حاضر را شرح داده است (ر.ك: مقدمه كتاب، ج1، ص7-40). همچنين وى تصوير صفحه اول و آخر نسخه خطى مورد اعتماد را نيز آورده است (ر.ك: همان، ج1، ص41-42).

    2. از غاليان و اهل ارتفاع و كسانى كه منسوب به آن شده‌اند: ابراهيم بن اسحاق احمرى نهاوندى است؛ بنا بر آنچه در كتاب ابن الغضائرى آمده او گفته كه در حديثش ضعف است و در مذهبش ارتفاع.

    و در الخلاصة آمده: در حديث‌گويى، ضعيف و در دين‌دارى‌اش متهم بود و در مذهبش ارتفاع داشت.

    و نجاشى اقتصار كرده بر اين مطلب كه حديثش ضعيف است و ذكر كرده كه براى او كتابى است و ابن حمدون از او روايت كرده و از او در سال 269ق، روايت شنيده است.

    در الفهرست آمده كه در حديثش ضعيف بود و متهم در دينش، ولى كتابى نزديك به راستى و درستى نوشت و جماعتى مثل ظفر بن حمدون و ابن ابى‌هراسه و الصفار، از او روايت نقل كرده‌اند... (ر.ك: متن كتاب، ج1، ص357-358). گفتنى است كه يكى از لغزشگاه‌هاى علم رجال همين مبحث؛ يعنى غلو است و برخى از كسانى كه به آنان نسبت غلو داده شده، پاك و مبراى از اين اتهام هستند و در واقع جزو غاليان نيستند و شايسته است براى حصول اطمينان، تحقيق بيشترى كنيم و به تأمل و دقت در ادله موافقان و مخالفان نسبت غلو بپردازيم.

    3. معلى بن خنيس: بنا بر آنچه در كتاب ابن الغضائرى آمده، غاليان به او نسبت‌هاى فراوانى مى‌دهند؛ از جمله اينكه او از آغاز مغيرى بود (يعنى وابسته به مغيره يكى از سران غاليان)، سپس به‌سوى محمد بن عبدالله معروف به نفس زكيه برگشت و با همين پندار داود بن على او را گرفت و كشت. نجاشى وى را تضعيف كرده، ولى كشى اخبار بسيارى نقل كرده كه دلالت دارد بر مدحش و اينكه او اهل بهشت است؛ هرچند رواياتى هم نقل كرده كه دلالت دارد بر ذمش؛ چون تقيه را ترك كرده و سر مولايش حضرت امام صادق(ع) را افشا كرده است. علامه در خلاصه گفته كه شيخ در كتاب الغيبة نوشته: او از اركان حضرت امام صادق(ع) و در نزد او پسنديده بود و به همين روش پيش رفت تا درگذشت و معنا و مقتضاى اين مطلب، عبارت از وصف اوست به عدالت.

    و شيخ در الغيبة نوشته: او از سفرا و وكلاى ممدوح است و اخبارى در مدحش نقل كرده و محمدتقى مجلسى گفته آنچه آشكار مى‌شود از ظاهر كلام كسانى كه او و امثال او را ذم كرده‌اند، اين است كه غاليان از آنان اخبار فاسدى را نقل كرده‌اند، پس به همين جهت آنان و غاليان را مذمت كرده‌اند. مجلسى افزوده است: نسبت كذب به غاليان آشكارتر است (ر.ك: همان، ج1، ص409-410).

    4. صحابى در نزد رجاليان عبارت است از كسى كه پيامبر(ص) را ملاقات كرده، درحالى‌كه مؤمن يا مسلمان بوده و بر همين ايمان يا اسلام مرده است. برخى از رجاليان روايت حديث را معتبر شمرده و بعضى صحابى بودن را به اقامت يك ساله و برخى دو ساله محدود ساخته و برخى جهاد همراه با پيامبر(ص) را شرط قرار داده‌اند.

    آنان كه به‌همراه پيامبر به جهاد پرداختند، بسيارند و گفته شده آنان در غزوه تبوك سى يا چهل يا هفتاد هزار بودند و در حجة الوداع بيش از صد هزار و زمانى كه حضرت پيامبر(ص) رحلت كرد 114 هزار نفر بودند. لازمه صحابى بودن، عدالت نيست. برخى از صحابه عبارتند از: ابوطالب(س)، حمزه سيدالشهداء، جعفر طيار، عباس و فرزندانش (عبدالله، عبيدالله، قثم، فضل و...) عبدالله و عون و... (پسران جعفر طيار)، عقيل بن ابى‌طالب، عباس بن عتبة بن ابى‌لهب، ربيعة بن حرث بن عبدالمطلب، مغيرة بن نوفل بن حرث، عبدالله بن ربيعه، عبدالله بن زبير بن عبدالمطلب، جعفر بن ابى‌سفيان بن عبدالمطلب، ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب، سلمان، عمار، ابوذر و... (ر.ك: همان ج2، ص7).

    5. صاحب بن عباد: ابوالقاسم اسماعيل بن ابوالحسن، عباد بن عباس بن عباد طالقانى، نادره دوران و اعجوبه روزگار در فضائل و مكارم، ادبيات را از ابن فارس لغوى و ابن العميد و... آموخت و در صفات پسنديده به غايت و نهايت رسيد و مفاخر گوناگونى را در خود جمع كرد و به وزارت رسيد و او اولين وزيرى است كه ملقب به صاحب شد؛ چون او دوست ابوالفضل بن العميد و مؤيدالدولة بن بويه بود. المحيط في اللغة در هفت جلد، الكافي في الرسائل، كتاب الأعياد، فضائل النوروز، كتاب في الإمامة، كتاب الوزراء و كتاب الكشف عن مساوي شعر المتنبي، از آثار اوست. سال 385ق در رى درگذشت و بعد به اصفهان منتقل شد (ر.ك: همان، ج2، ص26-27).

    وضعيت كتاب

    براى اثر حاضر، فهرست مطالب (فقط جلد اول) در پايان جلد اول و فهارس فنى (شامل آيات، روايات، انبيا و ائمه، اعلام، كنى و القاب، اماكن و بقاع، قبائل و جماعات، مذاهب و كتب) و همچنين فهرست منابع و نيز فهرست مطالب جلد اول و جلد دوم در پايان جلد دوم فراهم شده است.

    متأسفانه زمان و مكان و نيز ساير ويژگى‌هاى نگارش كتاب حاضر، در مقدمه يا متن كتاب مشاهده نشد.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها