۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «') |
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
||
| خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مقدمه ناشر درباره نهجالبلاغه و مؤلف كتاب مىباشد. «نهجالبلاغه، آينه انديشههاى سياسى، تربيتى و كارنامه حكومتى امام پاكان و پيشواى پروا پيشگان، علی «ع» است كه در بحران سده اوّل اسلام و هنگامه برخورد دو جهان بينى كاملا متضاد، در معرض ديد تاريخ قرارگرفت.... رهبر معظّم انقلاب اسلامى حضرت آيةاللّه خامنهاى كه از آغاز نسبت به نهجالبلاغه عنايت و يژه داشته و در تحقيق و تدريس آن پيشگام بودند، در دوران رياست جمهورى خويش رياست شوراى عالى علمى بنياد نهجالبلاغه را پذيرفتند و اين بنياد همواره مورد حمايتهاى علمى و معنوى ايشان بوده است. لذا در سه كنگره از كنگرههاى بين المللى نهجالبلاغه براى ايراد نطق افتتاحيه شركت فرمودند كه اينجا شاهد آنها هستيد.». | مقدمه ناشر درباره نهجالبلاغه و مؤلف كتاب مىباشد. «نهجالبلاغه، آينه انديشههاى سياسى، تربيتى و كارنامه حكومتى امام پاكان و پيشواى پروا پيشگان، علی «ع» است كه در بحران سده اوّل اسلام و هنگامه برخورد دو جهان بينى كاملا متضاد، در معرض ديد تاريخ قرارگرفت.... رهبر معظّم انقلاب اسلامى حضرت آيةاللّه خامنهاى كه از آغاز نسبت به نهجالبلاغه عنايت و يژه داشته و در تحقيق و تدريس آن پيشگام بودند، در دوران رياست جمهورى خويش رياست شوراى عالى علمى بنياد نهجالبلاغه را پذيرفتند و اين بنياد همواره مورد حمايتهاى علمى و معنوى ايشان بوده است. لذا در سه كنگره از كنگرههاى بين المللى نهجالبلاغه براى ايراد نطق افتتاحيه شركت فرمودند كه اينجا شاهد آنها هستيد.». | ||
مقاله اول با نام «حكومت در نهجالبلاغه» مىباشد. «مسأله حكومت در نهجالبلاغه، مانند دهها مسأله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم، به شيوهاى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه | مقاله اول با نام «حكومت در نهجالبلاغه» مىباشد. «مسأله حكومت در نهجالبلاغه، مانند دهها مسأله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم، به شيوهاى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه اميرالمؤمنين «ع» فصلى مستقل درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجهگيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم، مانند ابواب ديگر، شيوهاى حكيمانه است؛ يعنى عبور از مقدمات و تأمل و تمركز بر روى نتيجه. نگاه اميرالمؤمنين «ع» به مسأله حكومت، نگاه حكيم بزرگى است كه با منبع وحى پيوند نزديك دارد....». | ||
مفهوم حكومت يكى از مباحثى است كه مورد بحث قرار گرفته است. «مسأله اول، مسأله مفهوم حكومت است. در تعبيرات رايج در زبان عربى، براى حاكم، اين تعبيرات و عناوين وجود دارد: سلطان و ملك. كلمه سلطان در بطن خود متضمن مفهوم سلطه در حاكم است؛ يعنى آن كسى كه حاكم است، از بعد سلطهگرى مورد توجه است. ديگران نمىتوانند در شئون مردم و امور مردم دخالت كنند، اما او مىتواند...». | مفهوم حكومت يكى از مباحثى است كه مورد بحث قرار گرفته است. «مسأله اول، مسأله مفهوم حكومت است. در تعبيرات رايج در زبان عربى، براى حاكم، اين تعبيرات و عناوين وجود دارد: سلطان و ملك. كلمه سلطان در بطن خود متضمن مفهوم سلطه در حاكم است؛ يعنى آن كسى كه حاكم است، از بعد سلطهگرى مورد توجه است. ديگران نمىتوانند در شئون مردم و امور مردم دخالت كنند، اما او مىتواند...». | ||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
مسأله سوم، منشأ حكومت است. در فرهنگ رايج انسان، در گذشته و حال، منشأ حكومت، زور و اقتدار بوده است. تمام فتوحات و لشكركشىها به همين معناست. همه سلسلههايى كه جايگزين سلسلههاى پيش از خود مىشدند، در حقيقت از همين راه مىآمدند. اسكندر كه ايران را فتح كرد، مغول كه به بهانهاى به سراسر اين منطقه يورش آورد، حسابشان جز اين نبود. منطقها همه اين بود كه چون مىتوانيم، پس پيشروى مىكنيم، چون قدرت داريم، پس مىگيريم و مىكشيم. در طول تاريخ حركاتى كه سازنده تاريخ حكومتهاست، همه نشان دهنده همين فرهنگ است. از نظر حاكمان و نيز از نظر محكومان، ملاك حكومت و منشأ حكومت، زور و اقتدار بوده است. البته آن روزى كه پادشاهى مىخواست بر سر كار بيايد، يا آنگاه كه بر سركار مىآمد، صريحا زور را منشأ و مايه حكومت خود نمىشمرد. حتى چنگيزخان مغول هم به بهانهاى به ايران حمله كرد كه ظاهرا براى ياران و طرفدارانش معقول بود.... | مسأله سوم، منشأ حكومت است. در فرهنگ رايج انسان، در گذشته و حال، منشأ حكومت، زور و اقتدار بوده است. تمام فتوحات و لشكركشىها به همين معناست. همه سلسلههايى كه جايگزين سلسلههاى پيش از خود مىشدند، در حقيقت از همين راه مىآمدند. اسكندر كه ايران را فتح كرد، مغول كه به بهانهاى به سراسر اين منطقه يورش آورد، حسابشان جز اين نبود. منطقها همه اين بود كه چون مىتوانيم، پس پيشروى مىكنيم، چون قدرت داريم، پس مىگيريم و مىكشيم. در طول تاريخ حركاتى كه سازنده تاريخ حكومتهاست، همه نشان دهنده همين فرهنگ است. از نظر حاكمان و نيز از نظر محكومان، ملاك حكومت و منشأ حكومت، زور و اقتدار بوده است. البته آن روزى كه پادشاهى مىخواست بر سر كار بيايد، يا آنگاه كه بر سركار مىآمد، صريحا زور را منشأ و مايه حكومت خود نمىشمرد. حتى چنگيزخان مغول هم به بهانهاى به ايران حمله كرد كه ظاهرا براى ياران و طرفدارانش معقول بود.... | ||
مسأله ديگرى كه در نهجالبلاغه بسيار حائز اهميت است، اين است كه آيا حكومت، يك حق است يا يك تكليف و | مسأله ديگرى كه در نهجالبلاغه بسيار حائز اهميت است، اين است كه آيا حكومت، يك حق است يا يك تكليف و اميرالمؤمنين «ع» در بيانى خلاصه و موجز، حكومت را هم يك حق مىداند و هم يك تكليف. به اين ترتيب نيست كه هر كسى كه برايش شرايط توليت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با كسب وجاهت، با تبليغ، با كارها و شيوههايى كه معمولا طالب آن قدرت خوب مىدانند آن شيوهها را انجام بدهند، نظر مردم را جلب كند و بتواند حكومت كند. وقتى حكومت، حكومت حق است، اين حق متعلق به كسان معينى است، و اين به معناى آن نيست كه يك طبقه، طبقه ممتازند. زيرا كه در جامعه اسلامى، همه فرصت آن را دارند كه خود را به آن زيورها بيارايند. همه مىتوانند كه آن شرايط را براى خود كسب كنند... | ||
مقاله دوم، «نگاهى به ويژگىهاى دوران زمامدارى على(ع)» است. در اين مقاله مباحثى؛ همانند: «خصوصيت ويژه زمان:... در طول تاريخ گذشته اسلام، نادانى و جهالتهايى وجود داشته، تنگنظرىها و خود خواهىهايى وجود داشته كه موجب شده حقايق اسلامى و معارف اسلامى آن چنان كه هستند و بايد شناخته شوند، شناخته نشوند، و به علاوه غرض ورزىها و خيانتها و تعمد بر انحراف از اسلام را هم، از اولين قرنهاى پيدايش اسلام از قدرتمندان و كسانى كه خلوص و صفاى اسلام به زيان آنها بوده است، مشاهده مىكنيم....». | مقاله دوم، «نگاهى به ويژگىهاى دوران زمامدارى على(ع)» است. در اين مقاله مباحثى؛ همانند: «خصوصيت ويژه زمان:... در طول تاريخ گذشته اسلام، نادانى و جهالتهايى وجود داشته، تنگنظرىها و خود خواهىهايى وجود داشته كه موجب شده حقايق اسلامى و معارف اسلامى آن چنان كه هستند و بايد شناخته شوند، شناخته نشوند، و به علاوه غرض ورزىها و خيانتها و تعمد بر انحراف از اسلام را هم، از اولين قرنهاى پيدايش اسلام از قدرتمندان و كسانى كه خلوص و صفاى اسلام به زيان آنها بوده است، مشاهده مىكنيم....». | ||
ویرایش