۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در چگونگى مرگ او نيز دو روايت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند كه «وى هريسه خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت كشيد و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پيچيد و باز آرام يافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». [[خطيب بغدادى]] در روايتى ديگر كه اندكى با روايت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذكر كرده است. | در چگونگى مرگ او نيز دو روايت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند كه «وى هريسه خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت كشيد و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پيچيد و باز آرام يافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». [[خطيب بغدادى]] در روايتى ديگر كه اندكى با روايت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذكر كرده است. | ||
از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه يكى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و کتاب صورت نمىپذيرفت. گويى از كشمكشهاى سياسى، سخت دورى مىگزيد و ترجيح مىداد عمر را به تأليف کتابهاى علمى سنگين كه بهآسانى دستاويز اين و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانكه به شغل قضا در شهر كوچكى چون دينور قناعت كرد و از هر كار ديگرى كه موجب جنجال و هياهو باشد، پرهيز نمود. شايد همين امر سبب شده باشد كه نويسندگان معاصرش | از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه يكى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و کتاب صورت نمىپذيرفت. گويى از كشمكشهاى سياسى، سخت دورى مىگزيد و ترجيح مىداد عمر را به تأليف کتابهاى علمى سنگين كه بهآسانى دستاويز اين و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانكه به شغل قضا در شهر كوچكى چون دينور قناعت كرد و از هر كار ديگرى كه موجب جنجال و هياهو باشد، پرهيز نمود. شايد همين امر سبب شده باشد كه نويسندگان معاصرش درباره او يا ساكت بمانند يا به اشاراتى مختصر بسنده كنند و زمانى هم كه وى به يمن کتابهايش، بيشتر مورد توجه قرار گرفت، ديگر از زندگى او سالها گذشته و جزئيات زندگىاش از خاطرهها رفته بود. | ||
از ابن قتيبه، يك پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام عبدالواحد بود كه كار پدر را دنبال كرد. | از ابن قتيبه، يك پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام عبدالواحد بود كه كار پدر را دنبال كرد. | ||
ویرایش