تفسير الصافي: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - '،ب' به '، ب'
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا')
جز (جایگزینی متن - '،ب' به '، ب')
خط ۴۵: خط ۴۵:




مؤلف تفسير را با مقدمه‌اى آغاز مى‌كند و ضمن آن، از جريان تفسير نگارى و زمينه‌هاى تفاسير نوشته شده، در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گويد. پس از آن به انواع تفسير نگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسير نگارى، بدون توجه به اهل بيت«ع» و تعاليم آن بزرگواران مى‌كند، و از تفاسيرى سخن به ميان مى‌آورد كه با روايات و اخبار، قرآن را تفسير كرده‌اند و يادآورى مى‌كند كه اين‌گونه تفاسير نيز از كاستى‌ها و ناهنجارى‌ها بدور نيستند، اين گونه تفاسير يا كامل نيستند،يا تفسير تمام آيات را ندارند،برخى نيز سرشارند از اخبار ضعيف، و در برخى ديگر رواياتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوينى شايسته و ترتيبى زيبا.
مؤلف تفسير را با مقدمه‌اى آغاز مى‌كند و ضمن آن، از جريان تفسير نگارى و زمينه‌هاى تفاسير نوشته شده، در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گويد. پس از آن به انواع تفسير نگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسير نگارى، بدون توجه به اهل بيت«ع» و تعاليم آن بزرگواران مى‌كند، و از تفاسيرى سخن به ميان مى‌آورد كه با روايات و اخبار، قرآن را تفسير كرده‌اند و يادآورى مى‌كند كه اين‌گونه تفاسير نيز از كاستى‌ها و ناهنجارى‌ها بدور نيستند، اين گونه تفاسير يا كامل نيستند،يا تفسير تمام آيات را ندارند، برخى نيز سرشارند از اخبار ضعيف، و در برخى ديگر رواياتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوينى شايسته و ترتيبى زيبا.


افزون بر اين‌ها، در اين‌گونه تفاسير، رواياتى راه يافته است، كه مشتمل بر تأويلاتى است، نفرت‌زا و مطالبى باطل؛ همانند نسبت عصيان و سفاهت به انبياء و بالاخره در اين مجموعه‌ها، گاه روايات، به ظاهر متضادند و مفسران هيچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از اين ظواهر بكار نبسته‌اند، مرحوم فيض بعد از اين مطالب مى‌فرمايد: «به هر حال من تاكنون، در ميان تفاسير، با همۀ گستردگى تعداد آنها، تفسيرى مهذب و پيراسته از ناهنجارى‌ها با بيانى كافى كه تشنگان را سيراب كند، نيافته‌ام و اميدوارم اين تفسير، همانى باشد كه انتظار مى‌رود، تفسيرى كه مطالب و روايات صحيح را از روايات كدر و ناصاف، تميز دهد، از مفسرى كه با شناخت متن احاديث، پى به صحت و ضعف آن،برد نه با شناخت اسانيد،مفسرى كه علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانيد روايات، مفسرى كه توانايى شكافتن روايات و تجزيه و تحليل آنها را داشته باشد و با اين توان،روايات صاف را از روايات غبار اندود،باز شناساند و از دل روايات اهل بيت«ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بيان نمايد و زوائد را به دور افكند تا ابهام و تضاد و تناقض كه موهن روايات است، از آنها زدوده گردد.
افزون بر اين‌ها، در اين‌گونه تفاسير، رواياتى راه يافته است، كه مشتمل بر تأويلاتى است، نفرت‌زا و مطالبى باطل؛ همانند نسبت عصيان و سفاهت به انبياء و بالاخره در اين مجموعه‌ها، گاه روايات، به ظاهر متضادند و مفسران هيچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از اين ظواهر بكار نبسته‌اند، مرحوم فيض بعد از اين مطالب مى‌فرمايد: «به هر حال من تاكنون، در ميان تفاسير، با همۀ گستردگى تعداد آنها، تفسيرى مهذب و پيراسته از ناهنجارى‌ها با بيانى كافى كه تشنگان را سيراب كند، نيافته‌ام و اميدوارم اين تفسير، همانى باشد كه انتظار مى‌رود، تفسيرى كه مطالب و روايات صحيح را از روايات كدر و ناصاف، تميز دهد، از مفسرى كه با شناخت متن احاديث، پى به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانيد،مفسرى كه علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانيد روايات، مفسرى كه توانايى شكافتن روايات و تجزيه و تحليل آنها را داشته باشد و با اين توان،روايات صاف را از روايات غبار اندود، باز شناساند و از دل روايات اهل بيت«ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بيان نمايد و زوائد را به دور افكند تا ابهام و تضاد و تناقض كه موهن روايات است، از آنها زدوده گردد.


==روش مفسر==
==روش مفسر==
خط ۹۰: خط ۹۰:
مثل «ميزان» كه در لغت به «ترازو» معنا شده است؛ ولى بايد گفت ميزان به معناى وسيلۀ سنجش است كه يكى از مصاديق آن ترازوست، و ترازو خودش چند نوع است. بنابراين «ميزان» براى معناى «وسيلۀ سنجش» وضع شده است، نه براى ترازو.
مثل «ميزان» كه در لغت به «ترازو» معنا شده است؛ ولى بايد گفت ميزان به معناى وسيلۀ سنجش است كه يكى از مصاديق آن ترازوست، و ترازو خودش چند نوع است. بنابراين «ميزان» براى معناى «وسيلۀ سنجش» وضع شده است، نه براى ترازو.


يا مثلا، كلمۀ «قلم»، براى ابزارى كه بر الواح نقش مى‌اندازد، وضع شده است،بدون در نظر گرفتن اين كه، جسم باشد يا اين كه از «نى» باشد يا چوب يا آهن و بدون در نظر گرفتن اين كه آن نقش محسوس باشد يا معقول و بدون توجه به اين كه آن لوح، كاغذ باشد يا چوب يا سنگ و يا اين كه مجرد باشد. بنابراين استعمال «قلم» در آيه شريفۀ'''علّم بالقلم''' حقيقى است.»
يا مثلا، كلمۀ «قلم»، براى ابزارى كه بر الواح نقش مى‌اندازد، وضع شده است، بدون در نظر گرفتن اين كه، جسم باشد يا اين كه از «نى» باشد يا چوب يا آهن و بدون در نظر گرفتن اين كه آن نقش محسوس باشد يا معقول و بدون توجه به اين كه آن لوح، كاغذ باشد يا چوب يا سنگ و يا اين كه مجرد باشد. بنابراين استعمال «قلم» در آيه شريفۀ'''علّم بالقلم''' حقيقى است.»


طبق روش كلى كه مصنف بيان كرده در تفسير قرآن، ابتداى سوره‌ها را با نام سوره، بيان مكى يا مدنى بودن و تعداد آيات آن آغاز مى‌كند، سپس براى تفسير آيات به سراغ آيات محكم، بعد از آن روايات كتب معتبر شيعه و پس از آن سراغ مصادر اهل سنت براى نقل روايات معصومين«ع» مى‌رود، در كنار آن شأن نزول، لغت، قرائت و اعراب آيات را نيز بيان مى‌دارد، و در نهايت رواياتى در فضل سوره و ثواب قرائت آن نقل مى‌كند.
طبق روش كلى كه مصنف بيان كرده در تفسير قرآن، ابتداى سوره‌ها را با نام سوره، بيان مكى يا مدنى بودن و تعداد آيات آن آغاز مى‌كند، سپس براى تفسير آيات به سراغ آيات محكم، بعد از آن روايات كتب معتبر شيعه و پس از آن سراغ مصادر اهل سنت براى نقل روايات معصومين«ع» مى‌رود، در كنار آن شأن نزول، لغت، قرائت و اعراب آيات را نيز بيان مى‌دارد، و در نهايت رواياتى در فضل سوره و ثواب قرائت آن نقل مى‌كند.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
البته در نقل مطالب بيضاوى گاهى تعبير جمله را تغيير داده، از حالت اسميه به فعليه و بر عكس، فعل مضارع را به ماضى و بر عكس، و در بسيارى موارد نيز عين تعبير را حفظ نموده است.
البته در نقل مطالب بيضاوى گاهى تعبير جمله را تغيير داده، از حالت اسميه به فعليه و بر عكس، فعل مضارع را به ماضى و بر عكس، و در بسيارى موارد نيز عين تعبير را حفظ نموده است.


البته اين بدان معنا نيست كه همۀ مطالب تفسير بيضاوى را، نقل كرده باشد،بلكه نقل ايشان گزينشى بوده است، مثلا ممكن است از يك سطر فقط يك جمله را كه لازم مى‌ديده، آورده باشد.
البته اين بدان معنا نيست كه همۀ مطالب تفسير بيضاوى را، نقل كرده باشد، بلكه نقل ايشان گزينشى بوده است، مثلا ممكن است از يك سطر فقط يك جمله را كه لازم مى‌ديده، آورده باشد.


همان طور كه مصنف در مقدمه دوازدهم بيان كرده است، تا وقتى روايتى موجود بود سراغ قول مفسرين نمى‌رود، به همين جهت نقل او از تفسير بيضاوى پس از اتمام تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع) بيشتر و نمايان‌تر مى‌شود. بنابراين مطالب منقول از بيضاوى از لحاظ تنوع؛ شامل تفسير فرازهايى از آيات، معانى الفاظ و لغات، بيان قرائت‌ها، شأن نزول، مطالب ادبى و مقدار كمى احاديث پيامبر«ص» مى‌شود. اينك نمونه‌هايى از موارد بالا، در چگونگى نقل از تفسير بيضاوى را، ذكر مى‌كنيم.
همان طور كه مصنف در مقدمه دوازدهم بيان كرده است، تا وقتى روايتى موجود بود سراغ قول مفسرين نمى‌رود، به همين جهت نقل او از تفسير بيضاوى پس از اتمام تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع) بيشتر و نمايان‌تر مى‌شود. بنابراين مطالب منقول از بيضاوى از لحاظ تنوع؛ شامل تفسير فرازهايى از آيات، معانى الفاظ و لغات، بيان قرائت‌ها، شأن نزول، مطالب ادبى و مقدار كمى احاديث پيامبر«ص» مى‌شود. اينك نمونه‌هايى از موارد بالا، در چگونگى نقل از تفسير بيضاوى را، ذكر مى‌كنيم.
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
4-مطرح كردن مباحث فقهى در مورد 370 آيه.
4-مطرح كردن مباحث فقهى در مورد 370 آيه.


5-مطرح كردن مباحث ادبى(اعراب،تجزيه و تركيب،بلاغت)در مورد 734 آيه.
5-مطرح كردن مباحث ادبى(اعراب،تجزيه و تركيب، بلاغت)در مورد 734 آيه.


6-مطرح كردن اختلاف قرائت در 1160 مورد.
6-مطرح كردن اختلاف قرائت در 1160 مورد.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
9-نقل روايات فضائل سور و آيات 211 مورد و هفت مورد غير روائى.
9-نقل روايات فضائل سور و آيات 211 مورد و هفت مورد غير روائى.


10-استدلال، استشهاد،به آيات يا در مورد آيات 2200 مورد.
10-استدلال، استشهاد، به آيات يا در مورد آيات 2200 مورد.


11-تعريف مفاهيم حدود 110 مورد.(مانند، ناسخ، منسوخ، متشابه، محكم، رحمت، رحمن، رحيم، اسم. دلالت، محصور، مصدود، توحيد، اعتكاف، حرمت، اسماء اللّه من، اذى، اكراه، نعاس، الحاح، اسلام، تأويل، فرمان، مباهله، طاعت، حب، معروف، سحت، غرور، ميثاق، تقوى، عهداللّه، منكر، فحشاء، رسول، ابداع، مهاجر، نبى، هدى، اثم و...).
11-تعريف مفاهيم حدود 110 مورد.(مانند، ناسخ، منسوخ، متشابه، محكم، رحمت، رحمن، رحيم، اسم. دلالت، محصور، مصدود، توحيد، اعتكاف، حرمت، اسماء اللّه من، اذى، اكراه، نعاس، الحاح، اسلام، تأويل، فرمان، مباهله، طاعت، حب، معروف، سحت، غرور، ميثاق، تقوى، عهداللّه، منكر، فحشاء، رسول، ابداع، مهاجر، نبى، هدى، اثم و...).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش