۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
جز (جایگزینی متن - '،و' به '، و') |
||
| خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
پيروان آن حضرت هستند،توصيه مىكند(بديع،415؛قس:قلقشندى،327/2). | پيروان آن حضرت هستند،توصيه مىكند(بديع،415؛قس:قلقشندى،327/2). | ||
کتابها و رسالههاى ياد شده تنها يادگارهاى بر جاى مانده از ابن ابى اصبح | کتابها و رسالههاى ياد شده تنها يادگارهاى بر جاى مانده از ابن ابى اصبح است، و روايت درستى حاكى از اينكه وى شاگرد يا شاگردانى را مشخّصا تربيت كرده باشد در دست نيست،جز آن كه ابن صابونى نوشته كه دستخط اجازۀ كاملى از او داشته است(همانجا).همچنين، بر اثر يكى بودن لقب ابن أبى اصبع(زكى الدين)با فقيه و محدّث معروف مصرى زكىّ الدين عبدالعظيم منذرى(د 656 ق1258/ م)، | ||
[[ذهبى]] در کتاب المشتبه(30/1)آورده است كه دمياطى(شرف الدين عبد المؤمن بن خلف،د 705 ق1305/ م،صاحب کتاب معجم | [[ذهبى]] در کتاب المشتبه(30/1)آورده است كه دمياطى(شرف الدين عبد المؤمن بن خلف،د 705 ق1305/ م،صاحب کتاب معجم | ||
| خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
الشيوخ)از ابن ابى اصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است(نك:كتبى، 363/2-367؛ابن عماد،265/5-268).نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى(زنده در 1309 ق1892/ م)کتاب الكواكب الدّرية فى نظم القواعد الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابى اصبع نسبت دادهاند(كحاله،265/5؛قس:بغدادى، ايضاح،391/2).حتّى بعضى،به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابى اصبع را«فقيه شافعى»دانستهاند(مقريزى،همانجا؛شرف، مقدّمۀ بديع،69،83)؛در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين(تحرير،238، | الشيوخ)از ابن ابى اصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است(نك:كتبى، 363/2-367؛ابن عماد،265/5-268).نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى(زنده در 1309 ق1892/ م)کتاب الكواكب الدّرية فى نظم القواعد الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابى اصبع نسبت دادهاند(كحاله،265/5؛قس:بغدادى، ايضاح،391/2).حتّى بعضى،به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابى اصبع را«فقيه شافعى»دانستهاند(مقريزى،همانجا؛شرف، مقدّمۀ بديع،69،83)؛در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين(تحرير،238، | ||
402،415)و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت(همان،511، 579)ملاحظه مىشود كه ابن ابى اصبع خود را پيرو هيچ يك از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ويژهاش از على(ع)به عنوان«امام على عليه السلام»(تحرير،415،جم)و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير(صص 594،595)و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده(همان،383)و مطلبى كه در باب تحويل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص)به حضرت على(ع) توسط ابوبكر صدّيق | 402،415)و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت(همان،511، 579)ملاحظه مىشود كه ابن ابى اصبع خود را پيرو هيچ يك از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ويژهاش از على(ع)به عنوان«امام على عليه السلام»(تحرير،415،جم)و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير(صص 594،595)و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده(همان،383)و مطلبى كه در باب تحويل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص)به حضرت على(ع) توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانهاى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حميرى(د ح 225 ق840/ م)در مدح آن حضرت دارد (همان،473)و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه براى از ميان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سختتعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد. | ||
بر اساس شرح حال مختصرى كه بر يكى از نسخههاى کتاب بديع القرآن آمده است،بعضى احتمال دادهاند كه نسب ابن ابى اصبع به شاعر معروف جاهلى،ذو الاصبع عدوانى برسد(شرف، مقدمۀ بديع،67)، اما با توجه به اينكه خود وى شاعر نامبرده را فقط با عنوان معروف ذو الاصبع عدوانى ياد مىكند(بديع،136)و اشارهاى به نسبت داشتن با او ندارد،نمىتوان اين احتمال را پذيرفت.[1] | بر اساس شرح حال مختصرى كه بر يكى از نسخههاى کتاب بديع القرآن آمده است،بعضى احتمال دادهاند كه نسب ابن ابى اصبع به شاعر معروف جاهلى،ذو الاصبع عدوانى برسد(شرف، مقدمۀ بديع،67)، اما با توجه به اينكه خود وى شاعر نامبرده را فقط با عنوان معروف ذو الاصبع عدوانى ياد مىكند(بديع،136)و اشارهاى به نسبت داشتن با او ندارد،نمىتوان اين احتمال را پذيرفت.[1] | ||
ویرایش