۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «') |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
عطار، در اين منظومه مىكوشد كه در آن سوى هر يك از آرزوهاى دستنيافتنى انسان كه از پس سالها تخيل پديد آمدهاند، به وى بياموزد كه اگر حقيقت هر آرزو را مىخواهد، آن را در درون خودش بايد بجويد. | عطار، در اين منظومه مىكوشد كه در آن سوى هر يك از آرزوهاى دستنيافتنى انسان كه از پس سالها تخيل پديد آمدهاند، به وى بياموزد كه اگر حقيقت هر آرزو را مىخواهد، آن را در درون خودش بايد بجويد. | ||
فريد الدين، عطار نيشابورى، دو مثنوى عارفانه «الهىنامه» | فريد الدين، عطار نيشابورى، دو مثنوى عارفانه «الهىنامه» و «منطق الطير» را براى راهنمايى سالكانِ طريقت معرفت سرود و در سده ششم هجرى آنها را با شگردى رمزناك(سمبوليك)، طرحريزى كرد و به حكايات و تمثيلات آراست تا بتواند راهروان مكتب عرفان را به آسانى يارى و هدايت كند تا در رياضت و كوشش معنوى خويش براى كشتن نفس اماره توفيق و به شناخت حقيقت و درك معنويت و كيفيت هستى دست يابند. | ||
گفتار خود عطار، بر اين گواهى مىدهد كه او الهىنامه را در پيرى نوشته است، زيرا در آخر كتاب مىگويد: | گفتار خود عطار، بر اين گواهى مىدهد كه او الهىنامه را در پيرى نوشته است، زيرا در آخر كتاب مىگويد: | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
لب لباب«الهىنامه»، داستان پادشاهى است كه شش پسر دانا و بلند همت داشت. آنان هر يك در دانشى يگانه روزگار خود بودند و روزى نزد پدر از آرزوهايشان سخن گفتند و پدر در باره هر يك از اين خواستهها، مثَلى آورد و چيزى فرمود؛ براى نمونه، نخستين پسر از دختر شاه پريان و دلدادگىاش به او گفت و پدر در نكوهش شهوتپرستى، گفتارى عرضه كرد و به حكايت زن پارسايى پرداخت كه در برابر خواهش نامشروع مردان ايستاد و به گناه تن نداد. اين گفت و شنودها دنبال مىشود تا هر يك از فرزندان همه دغدغههايش را بگويد و لب از گفتن فرو بندد، آنگاه ديگر فرزند به سخن مىآيد، مشكلاتش را مطرح مىكند و به دفاع از دعوى خويش برمىخيزد و اندرزهايى از پدرش مىشنود و سرانجام در برابر منطق پدر كُرنش مىكند. | لب لباب«الهىنامه»، داستان پادشاهى است كه شش پسر دانا و بلند همت داشت. آنان هر يك در دانشى يگانه روزگار خود بودند و روزى نزد پدر از آرزوهايشان سخن گفتند و پدر در باره هر يك از اين خواستهها، مثَلى آورد و چيزى فرمود؛ براى نمونه، نخستين پسر از دختر شاه پريان و دلدادگىاش به او گفت و پدر در نكوهش شهوتپرستى، گفتارى عرضه كرد و به حكايت زن پارسايى پرداخت كه در برابر خواهش نامشروع مردان ايستاد و به گناه تن نداد. اين گفت و شنودها دنبال مىشود تا هر يك از فرزندان همه دغدغههايش را بگويد و لب از گفتن فرو بندد، آنگاه ديگر فرزند به سخن مىآيد، مشكلاتش را مطرح مىكند و به دفاع از دعوى خويش برمىخيزد و اندرزهايى از پدرش مىشنود و سرانجام در برابر منطق پدر كُرنش مىكند. | ||
برخى از نوشتههاى عرفانى، رسالهها و كتابهايى به نثر يا به نظم در باره شناختن پروردگار و چگونگى آفرينش و نفس و روح و عوالم و شرط سلوك و حالات و مقامات انسانند كه در فصلهايى منظم طرح مىشوند. «كشف المحجوب» هجويرى | برخى از نوشتههاى عرفانى، رسالهها و كتابهايى به نثر يا به نظم در باره شناختن پروردگار و چگونگى آفرينش و نفس و روح و عوالم و شرط سلوك و حالات و مقامات انسانند كه در فصلهايى منظم طرح مىشوند. «كشف المحجوب» هجويرى و «مصباح الهداية» و «گلشن راز»، از اين دسته به شمار مىروند، اما شمارى از آنها، ترجمه احوال اوليا و مشايخند كه «تذكرة الاولياء» عطار، شاهكارى در اين زمينه است كه نويسنده، در آن، به شيوهاى بسيار مؤثر و پرشور، حالات مردان آن جهانى را به كمك گزارشهايى در باره گفتار و رفتار آنان مجسم مىكند. ديگر كتابها در اين زمينه، منظومههايى كمابيش بلندند كه شاعر، در آن، همه موضوعها و نكتههاى عرفانى را به كمك داستانها، مثلها، پندها و اندرزها، نقل گفتار و كردار بزرگان، بهويژه آيات قرآن و احاديث بازگو مىكند و در آغاز و پايان و گاه در درون آن، به راز و نياز و مناجات به درگاه خداوند زبان مىگشايد؛ اگرچه، بزرگترين نمونه اين نوشتهها، «مثنوى» مولانا جلال الدين بلخى است، «الهىنامه» عطار نيز در اين جرگه جاى مىگيرد. | ||
چكيده داستان كتاب: | چكيده داستان كتاب: | ||
| خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
از آنجا كه براى بازگفتن حال سالك و واصل، زبانى شيواتر و رساتر از زبان عشق نيست، سراسر اين كتاب، از عبارات و كنايات عاشقانه پر است و فصلى از آن نيست كه در آن، از سر زيبايى، جاذبه و جفاى معشوق، درد هجران، سوز و گداز در آرزوى وصال، غيرت و رشك، مستى هنگام ديدار و خمار لحظات فراق سخن نرفته باشد؛ چنانكه سراسر مقاله 21، وقف داستان شورانگيز عشق رابعه دختر كعب است. | از آنجا كه براى بازگفتن حال سالك و واصل، زبانى شيواتر و رساتر از زبان عشق نيست، سراسر اين كتاب، از عبارات و كنايات عاشقانه پر است و فصلى از آن نيست كه در آن، از سر زيبايى، جاذبه و جفاى معشوق، درد هجران، سوز و گداز در آرزوى وصال، غيرت و رشك، مستى هنگام ديدار و خمار لحظات فراق سخن نرفته باشد؛ چنانكه سراسر مقاله 21، وقف داستان شورانگيز عشق رابعه دختر كعب است. | ||
بنابراين، موضوع اصلى كتاب را همان عشق و درد بايد دانست كه شرط سلوك و كليد وصالى جز آن نيست و به گفته پروفسور لويى ماسينيون فرانسوى، از خاورشناسان نامى و عاشقان تصوف، همه آثار عطار بر پايههاى«زيبايى»، «عشق» | بنابراين، موضوع اصلى كتاب را همان عشق و درد بايد دانست كه شرط سلوك و كليد وصالى جز آن نيست و به گفته پروفسور لويى ماسينيون فرانسوى، از خاورشناسان نامى و عاشقان تصوف، همه آثار عطار بر پايههاى«زيبايى»، «عشق» و «درد» استوارند و از اين سه ركن، درد، مهمتر و دستمايه نوآورىهاى اوست. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
| خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اگرچه اين بيت، به وجود منظومههايى مانند«اسرارنامه» پيش از سروده شدن«الهىنامه» اشارت دارد، به دليل دو بار ياد كردن او از«الهىنامه»(خسرونامه) خود در مقدمه «اسرارنامه»، مىتوان گفت نخستين منظومه عطار، «الهىنامه» اوست. گواهان تاريخى نيز اين دعوى را تأييد مىكنند. البته نام اصلى اين منظومه كه از سده هشتم به بعد به «الهىنامه» معروف و نسخههايى از آن منتشر شد، «خسرونامه» بوده است و ديگران نامش را بدل كردهاند، اما انتساب منظومه «گل و هرمز» كه به سرگذشت عشق هرمز يا خسرو با گلرخ مىپردازد، درست نيست و كسانى به دليل ياد شدن خسرو در آن | اگرچه اين بيت، به وجود منظومههايى مانند«اسرارنامه» پيش از سروده شدن«الهىنامه» اشارت دارد، به دليل دو بار ياد كردن او از«الهىنامه»(خسرونامه) خود در مقدمه «اسرارنامه»، مىتوان گفت نخستين منظومه عطار، «الهىنامه» اوست. گواهان تاريخى نيز اين دعوى را تأييد مىكنند. البته نام اصلى اين منظومه كه از سده هشتم به بعد به «الهىنامه» معروف و نسخههايى از آن منتشر شد، «خسرونامه» بوده است و ديگران نامش را بدل كردهاند، اما انتساب منظومه «گل و هرمز» كه به سرگذشت عشق هرمز يا خسرو با گلرخ مىپردازد، درست نيست و كسانى به دليل ياد شدن خسرو در آن و «خسرونامه» معروف، آن را نيز از عطار دانستهاند. | ||
ب) نسخهشناسى | ب) نسخهشناسى | ||
«الهىنامه»، در 1940م، در استانبول به تصحيح هلموت ريتر Helmuth Rettir، خاورشناس آلمانى چاپ شد. وى، در 1955م، بر پايه «منطق الطير»، «الهىنامه»، «اسرارنامه» | «الهىنامه»، در 1940م، در استانبول به تصحيح هلموت ريتر Helmuth Rettir، خاورشناس آلمانى چاپ شد. وى، در 1955م، بر پايه «منطق الطير»، «الهىنامه»، «اسرارنامه» و «مصيبتنامه» كتاب مستقلى در باره عقايد عطار، به نام«درياى ارواح» منتشر كرد. كسانى كه به زبان و ادبيات فارسى علاقهمند بودند، به ترجمه «منطق الطير» و «اسرارنامه» به انگليسى پرداختند. همچنين آقاى فؤاد روحانى به پيشنهاد [[کربن، هانری|هانرى كربن]]، خاورشناس فرانسوى بر پايه همان متنى كه به اهتمام هلموت ريتر منتشر شد، به ترجمه «الهىنامه» به فرانسوى همت گمارد، اما به گفته خودش، سپس آشكار شد كه متن ريتر، بهرغم خوبى و پاكيزگىاش، بىعيب نيست، بلكه بر اثر كمبودهاى پنج نسخهاى كه بدانها دسترسى داشته، افتادگىها و غلطهايى به تصحيح او راه يافته است؛ ازاينرو، وى، به جستوجوى ديگر نسخهها برآمد و روشن ساخت كه «الهىنامه» پيش از اين، دو بار چاپ شده است: | ||
1. 1872 مسيحى در لكنهو؛ | 1. 1872 مسيحى در لكنهو؛ | ||
ویرایش