تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «'
جز (جایگزینی متن - ']] ا ' به ']] ا')
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «')
خط ۶۴: خط ۶۴:
در اغلب موارد،احاديث ذكر شده،در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند،بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن،متعرض آيه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمى‌گيرد.و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است.اضافه بر اينكه در جمع آورى،توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته،روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مى‌شود».
در اغلب موارد،احاديث ذكر شده،در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند،بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن،متعرض آيه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمى‌گيرد.و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است.اضافه بر اينكه در جمع آورى،توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته،روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مى‌شود».


سيد محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 733 مى‌فرمايد:تفسير حويزى شامل،بسيارى از روايات اهل بيت«عليهم السلام»مى‌شود كه در تفسير،تطبيق و جرى آيات قرآن كريم،به روش ائمه«عليهم السلام»استوار است.اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است.در اين تفسير بحثى از الفاظ،اعراب و قرائت آيات نمى‌شود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى،وارد نشده است،شامل كل آيات قرآن نمى‌شود.با وجود توجه ايشان به عدم استفاده،از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمى‌توان تسليم روايات آن شد،اخبارى را نقل كرده است.
سيد محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 733 مى‌فرمايد:تفسير حويزى شامل،بسيارى از روايات اهل بيت«عليهم السلام»مى‌شود كه در تفسير،تطبيق و جرى آيات قرآن كريم،به روش ائمه «عليهم السلام»استوار است.اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است.در اين تفسير بحثى از الفاظ،اعراب و قرائت آيات نمى‌شود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى،وارد نشده است،شامل كل آيات قرآن نمى‌شود.با وجود توجه ايشان به عدم استفاده،از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمى‌توان تسليم روايات آن شد،اخبارى را نقل كرده است.


دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهى در جلد دوم صفحۀ 1451 در سبك نور الثقلين مى‌نويسد:او صاحب يكى از برجسته‌ترين تفسيرهاى روايى يا مأثور شيعه است.تفسيرى كه از آثار قدما به تفسير فرات و قمى و عياشى شباهت دارد و از تفاسير متأخر به تفسير البرهان اثر هاشم بحرانى.
دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهى در جلد دوم صفحۀ 1451 در سبك نور الثقلين مى‌نويسد:او صاحب يكى از برجسته‌ترين تفسيرهاى روايى يا مأثور شيعه است.تفسيرى كه از آثار قدما به تفسير فرات و قمى و عياشى شباهت دارد و از تفاسير متأخر به تفسير البرهان اثر هاشم بحرانى.


مصنف در انگيزۀ خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مى‌فرمايد:«وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند،عده‌اى تفسير لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى،عده‌اى صرفى،عده‌اى تجزيه و تركيب،عده‌اى مباحث كلامى و عده‌اى نيز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى كرده‌اند،مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه«عليهم السلام»را كه كاشف معانى قرآن و در بردارندۀ اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را«نور الثقلين»ناميدم.»
مصنف در انگيزۀ خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مى‌فرمايد:«وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند،عده‌اى تفسير لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى،عده‌اى صرفى،عده‌اى تجزيه و تركيب،عده‌اى مباحث كلامى و عده‌اى نيز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى كرده‌اند،مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه «عليهم السلام»را كه كاشف معانى قرآن و در بردارندۀ اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را«نور الثقلين»ناميدم.»


همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد،روشى كه مرحوم«شيخ عبدعلى عروسى حويزى،از ابتداى تفسير در پيش گرفته است،حاكى از اين حقيقت است كه وى در صدد تأليف و فراهم آوردن يك دوره از تفسير قرآن كريم منطبق با روايات رسيده از ناحيۀ پيامبر گرامى«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»و اهل بيت عصمت «عليهم السلام»بوده است.نشان دادن شيوۀ تفسيرى اهل بيت«عليهم السلام»جز با بيان و نقل روايات تفسيرى آنان ميسر نمى‌باشد.
همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد،روشى كه مرحوم«شيخ عبدعلى عروسى حويزى،از ابتداى تفسير در پيش گرفته است،حاكى از اين حقيقت است كه وى در صدد تأليف و فراهم آوردن يك دوره از تفسير قرآن كريم منطبق با روايات رسيده از ناحيۀ پيامبر گرامى«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»و اهل بيت عصمت «عليهم السلام»بوده است.نشان دادن شيوۀ تفسيرى اهل بيت«عليهم السلام»جز با بيان و نقل روايات تفسيرى آنان ميسر نمى‌باشد.
خط ۸۶: خط ۸۶:
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص،اين نيست كه امام(ع)اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه،بيان كرده باشد،بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد،مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص،اين نيست كه امام(ع)اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه،بيان كرده باشد،بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد،مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:


فى اصول الكافى:عن ابى عبداللّه«عليه السلام»قال:الانفال،ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه(ص)و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.»
فى اصول الكافى:عن ابى عبداللّه «عليه السلام»قال:الانفال،ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه(ص)و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.»


در اينجا [[امام صادق]]«عليه السلام»موارد انفال را بيان مى‌كند،اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد،امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
در اينجا [[امام صادق]]«عليه السلام»موارد انفال را بيان مى‌كند،اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد،امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
الف)تكرار روايت با همان مرجع به سبب تشابه موضوع و الفاظ يا آيات.به عنوان نمونه:
الف)تكرار روايت با همان مرجع به سبب تشابه موضوع و الفاظ يا آيات.به عنوان نمونه:


1-جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به«فرقان»از علل الشرايع از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال،لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت فى غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة فى الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.
1-جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به «فرقان»از علل الشرايع از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال،لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت فى غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة فى الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.


2-ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.
2-ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
آيت اللّه معرفت در ج 2«التفسير و المفسرون»صفحۀ 327 مى‌فرمايد:«كان على مشرب الاخبارية» مشرب ايشان،مشرب اخبارى بوده است.
آيت اللّه معرفت در ج 2«التفسير و المفسرون»صفحۀ 327 مى‌فرمايد:«كان على مشرب الاخبارية» مشرب ايشان،مشرب اخبارى بوده است.


سيد محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحه 730 مى‌آورد:او معاصر [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]] صاحب كتاب«[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]»و بحرانى صاحب تفسير«البرهان»مى‌باشد،اين دسته علماء، در شريعت،فقه،حديث،اصول و تفسير،ديدگاه خاصى داشته‌اند كه نزد اماميه«اخبارى» ناميده مى‌شد.
سيد محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحه 730 مى‌آورد:او معاصر [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]] صاحب كتاب«[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]»و بحرانى صاحب تفسير«البرهان»مى‌باشد،اين دسته علماء، در شريعت،فقه،حديث،اصول و تفسير،ديدگاه خاصى داشته‌اند كه نزد اماميه «اخبارى» ناميده مى‌شد.


آثار اين ديدگاه در تفسير با آثار آن در فقه و اصول متفاوت است،مى‌توان گفت در تفسير،در حد عدم توجه به اسانيد روايات،و عدم جرح و تعديل و نفى صريح بعضى از آنهاست.
آثار اين ديدگاه در تفسير با آثار آن در فقه و اصول متفاوت است،مى‌توان گفت در تفسير،در حد عدم توجه به اسانيد روايات،و عدم جرح و تعديل و نفى صريح بعضى از آنهاست.
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
از جمله نقدهايى كه بر تفسير نور الثقلين وارد شده،اين است كه مؤلف آن،از نقل روايات و داستانهاى ساختگى از جمله اسرائيليات،ابايى نداشته و در جاهاى مختلف آنها را نقل كرده است.
از جمله نقدهايى كه بر تفسير نور الثقلين وارد شده،اين است كه مؤلف آن،از نقل روايات و داستانهاى ساختگى از جمله اسرائيليات،ابايى نداشته و در جاهاى مختلف آنها را نقل كرده است.


آيت اللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحۀ 328-329 مى‌فرمايد: «همچنانكه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه«عليهم السلام»در اين تفسير نقل شده،بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است،مانند آنچه در قصۀ هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است،و در اين كتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.»
آيت اللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحۀ 328-329 مى‌فرمايد: «همچنانكه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه «عليهم السلام»در اين تفسير نقل شده،بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است،مانند آنچه در قصۀ هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است،و در اين كتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.»


همچنين آقاى محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 734 مى‌فرمايد:«تفسير نور الثقلين همانگونه كه گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل كرده است،رواياتى كه مشتمل بر غلو،وهن و تطبيق و اسرائيليات نيز هست،نقل كرده مانند«قصۀ هاروت و ماروت و زهرة»،بدون ترجيح و اظهار نظر در مورد آنها».
همچنين آقاى محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 734 مى‌فرمايد:«تفسير نور الثقلين همانگونه كه گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل كرده است،رواياتى كه مشتمل بر غلو،وهن و تطبيق و اسرائيليات نيز هست،نقل كرده مانند«قصۀ هاروت و ماروت و زهرة»،بدون ترجيح و اظهار نظر در مورد آنها».
خط ۲۸۰: خط ۲۸۰:
در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مى‌كنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف،جاثيه و احقاف فقط تكرار مى‌نمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمى‌نمايد.
در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مى‌كنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف،جاثيه و احقاف فقط تكرار مى‌نمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمى‌نمايد.


در مورد'''«الر»'''در سورۀ يونس،روايتى را در معناى آن نقل مى‌نمايد و در سوره‌هاى هود،يوسف ابراهيم و حجر،بحثى مطرح نمى‌كنند. در سورۀ اعراف،بخشى از احاديث«الم»را كه راجع به«المص»نيز هست،تكرار مى‌نمايد. در سورۀ رعد نيز معنايى براى«المر»نقل مى‌كند. و راجع به معناى«كهيعص»در سورۀ مريم«طه»در سورۀ طه،«ق»در سورۀ ق،«ن»در سورۀ قلم بحثى اجمالى از روايات نقل مى‌نمايد.
در مورد'''«الر»'''در سورۀ يونس،روايتى را در معناى آن نقل مى‌نمايد و در سوره‌هاى هود،يوسف ابراهيم و حجر،بحثى مطرح نمى‌كنند. در سورۀ اعراف،بخشى از احاديث«الم»را كه راجع به «المص»نيز هست،تكرار مى‌نمايد. در سورۀ رعد نيز معنايى براى«المر»نقل مى‌كند. و راجع به معناى«كهيعص»در سورۀ مريم«طه»در سورۀ طه،«ق»در سورۀ ق،«ن»در سورۀ قلم بحثى اجمالى از روايات نقل مى‌نمايد.


دربارۀ معناى«طسم»در سورۀ شعراء روايتى نقل مى‌نمايد كه در سورۀ قصص و نمل نيز به شكلى تكرار مى‌گردد.در سورۀ يس نيز در معناى«يس»بحثى اجمالى مطرح مى‌كند. از بحثها و تكرار ايشان بر مى‌آيد كه روش مشخصى در تكرار معانى در مورد حروف مشابه ندارد. در بعضى حروف مشابه روايات را تكرار مى‌نمايد و در بعضى حروف تكرار نمى‌كنند.
دربارۀ معناى«طسم»در سورۀ شعراء روايتى نقل مى‌نمايد كه در سورۀ قصص و نمل نيز به شكلى تكرار مى‌گردد.در سورۀ يس نيز در معناى«يس»بحثى اجمالى مطرح مى‌كند. از بحثها و تكرار ايشان بر مى‌آيد كه روش مشخصى در تكرار معانى در مورد حروف مشابه ندارد. در بعضى حروف مشابه روايات را تكرار مى‌نمايد و در بعضى حروف تكرار نمى‌كنند.
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:
4-اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27،معانى الاخبار از امام على عليه السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها«الف،لام،ميم»و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
4-اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27،معانى الاخبار از امام على عليه السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها«الف،لام،ميم»و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.


از حضرت على«عليه السّلام»نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه«الف،لام و ميم»جزو آن مى‌باشند،همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست،اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند،مانندى براى آن بياورند.
از حضرت على«عليه السّلام»نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف،لام و ميم»جزو آن مى‌باشند،همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست،اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند،مانندى براى آن بياورند.


5-از متشابهات است و علم آن نزد ائمه«عليه السلام»مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام على«عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
5-از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه السلام»مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام على«عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.


6-از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمال الدين و تمام النعمة از امام عصر «عج»قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص)به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت.
6-از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمال الدين و تمام النعمة از امام عصر «عج»قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص)به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش